او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده
او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده

تفاوت پول اسلامی و پولهای رایج امروز دنیا (مقاله ویژه)!!!!

          پول

پول مثل خون عمل می کند، خون مصرف نمی شود اما هیچ سوخت  و سازی نیست که خون در آن دخیل نیست . درست است که گلبول های سفید و قرمز عمری دارند و بعد از گذشتن دوره ی خودشان میروند و گلبولهای نوزاد وارد عمل می شوند اما کار آنها این است که فعل و انفعال ها را جوش می دهند و بیرون می آیند، کار پول هم همین است، معاملات را جوش بدهد و کنار رود. کارایی خون، در قدرت جوش دادن اوست، خوب با اکسیژن ترکیب شود و خوب اکسیژن را آزاد کند خوب با کربن ترکیب شود و راحت از کربن آزاد شود.

خون سالم داریم خون ناسالم داریم، وقتی خون بیمار می شود، از بدترین نوع بیماری هاست فشار خون ، قند خون ، چربی خون ، اوره خون ، غلظت خون، افزایش بعضی مواد کانی و یا کاهش آنها، همه بیماری های صعب العلاج است، حفظ ثبات پول هم مثل ثبات خون ضروری است .


        تا شصت سال قبل پول اگر چه کاغذی بود پشتوانه کالایی داشت . آلمانها به دلیل اینکه پشتوانه پولشان طلا بود، تعهد بودند پول کاغذی خود را بگیرند و پول طلایی بدهند پول طلایی از آلمان خارج می شد و ذخیره ارزی پایان می یافت . آمریکا هم بعد از اینکه ژنرال دوگل به فرانسویان گفت دلارهای خود را به معادل طلایی تبدیل کنید و به فرانسه بیاورید ، آمریکا را مجبور کرد پشتوانه کالایی را به پشتوانه اعتباری تبدیل کند و مثل آلمان تولید ناخالص ملی را پشتوانه مجموع پول قرار دهد . بقیه کشورها هم به تدریج چنین کردند و امروز همه پول جهان اعتباری است .


         تا قبل از سقوط شاه هم که محاصره اقتصادی آغاز نشده بود، پول کشور ، با پول های جهانی در یک قانونِ ظروفِ مرتبط، به حیات خود ادامه می داد.

وقتی پولی به یک پول اصلی در جهان وصل باشد، مثل قانون ظروف مرتبط که آب در همه ی آنها در یک سطح می ایستد، از اعتبار مشابه برخوردار می شوند و تنزل و ترقی هماهنگ است، وقتی استقلال خود را اعلام کردیم،رابطه پول ما با سایر پول های جهان وضع دیگری پیدا کرد . تقاضای پول ما کم شد،یعنی اعتبار پول کاهش یافت . اعتبار مساوی است با مشتری، یعنی اگر چیزی مشتری داشت، آن چیز اعتبار دارد، یا همان تعبیر معروفِ عرضه و تقاضا .

اعتبار حکومتی، در قیمتِ کالا هم مؤثر است، اما کالا منهای اعتبارِ حکومتی برای خود ارزشی دارد{به این جمله خوب دقت کنید، یعنی طلا و گندم و نفت و... منهای نوع حکومت هم ارزش دارند} . اما  پول اعتباری منهای اعتبار حکومتی هیچ ارزشی ندارد، به قول آیت الله العظمی بهجت « اعتبار مقوّم مالیت پول اعتباری است » {می دونم جملش برای خود من هم مقداری گنگ بود، با یک مثال سعی می کنم تا حدی مفهوم رو برسونم. احتمالاً شنیدید که مردان قدیم بعضی اوقات به جای چک و سفته که ما امروز در معاملات گرو می گذاریم، سبیلشان را گرو می گذاشتند، یعنی اعتبار و مردانگیشان را، سبیل که ارزش ندارد، طرف مقابل آن را به حکم اعتبار مردانگی شخص قبول می کرده} اما اعتبار، تعیین کننده ی ارزش مالی کالا و یا پول پشتوانه کالایی نیست. {یعنی مستقل از این که شما چه کسی هستی، طلای شما ارزش دارد، اما ارزش سبیل شما برای گرو گذاشتن منوط به میزان مردانگی و اعتبار شماست!}

اگر پشتوانه پولی در یک سیستم اقتصادی طلا بود، یعنی معادل میزان طلایی که در خزانه وجود داشت ما پول چاپ کردیم، آنگاه اگر طلا در بازار گران شد، آن پول هم ترقی می کند، طلا  سه برابر شد، آن پول هم سه برابر ترقی می کند. در این جا قیمت بازاری و عرضه و تقاضایی، نه تنزل و نه ترقی آن در ارزش مالیِ پول شما تأثیر ندارد . چون نفس کالا مورد تعهد بوده نه قیمت بازاری آن .


        روشن ترین نظریه، درباره پولِ رایج، نظر آیت الله العظمی بهجت است ( اعتبار مقوم مالیّت پول است ) . {یعنی اعتبار تعیین کننده ارزش مالی پولِ اعتباری است.}       دینار کاغذی اگر پشتوانه طلا داشته باشد در حکم دینار طلاست . اما اگر پشتوانه طلا ندارد و اعتباری است عیناً مثل تومان و ریال است .


        برگردیم به تفاوت پول رایج جهانی و درهم و دینار . اسلام فرمود : « فلکم رؤس اموالکم لاتظلمون ولا تظلمون » ((بقره- آیه 279). یعنى: براى شما اصل سرمایه اوّلیه شماست نه شما به کسى ظلم مى‏کنید و نه به شما ظلم خواهد شد.)

حال منظور از این آیه چیست که قبل از آن ربا را در حکم جنگِ با خدا دانسته؟ یعنی در مبادله کالا و معامله ی آن، ترقی و تنزل آن ضمان آور نباشد.

به طور مثال اگر یک تن گندمِ ارزان قرض کرده باشیم و گندم گران شد، باید همان یک تن گندم را بدهیم و ظلم هم نیست اگر هم گندم ارزانتر شد باید باز همان یک تن گندم را  به وام دهنده بدهیم و وام دهنده هم ظلم نکرده است.

اما پول سیستم رایجِ امروز دنیا اینطور نیست . ده سال قبل، ده میلیون تومان دهساله قرض کرده حالا مسئله  «  لا تظلِمون و لا تظلَمون » است . حتی اگر به نرخ تورم مطالبه غرامت کند، مثل درهم و دینار نیست و شبهه ناک است . بلی اگر قرار گذاشته من ضامن قدرت خرید پول برمبنای محاسبات بانک مرکزی هستم و به دلیل قبول ضمانت، غرامت تورم را بپردازد از باب « المؤمنون عند شروطهم » وجه صحت دارد و معامله درست است .       احکام درهم و دینار، که پول کالائیند (چون درهم مقدار مشخصی نقره است و دینار هم مقدار مشخصی طلا به آن پول کالائی گویند) و دارای ارزش حقیقی اند، در پول رایج جاری نیست، به دلیل اینکه در پول رایج، اعتبار قائم به ارزش حقیقی طلا نیست بلکه قائم به ارزش غیر حقیقی پول اعتباری است پس باید احکام پول های رایج سیستم اقتصاد جهانی را بررسی کنیم .


1-
 آیا مؤسس پول می تواند بگوید من ضامن قدرت امروزی پول برای سال آینده نیستم ؟

قدرت این پول به علت اینکه بر پایه ی اعتبار غیر حقیقی است، موّاج است بر حسب شرایط اقتصادی تغییر می کند، مثل اینکه یکی بگوید پولتان را به من قرض بدهید، من یا تمام  و یا هشتاد درصد پول شما را به شما برمی گردانم و البته من ضامن همه هم نیستم.

 طبیعتاً هیچکس حاضر نیست چنین قراردادی ببندد . همه می گویند یا اضافه بده یا به همان مقدار اصلش را به ما بده که ما اصل قدرت خرید پولمان را لازم داریم .


2-
 دولت بر چه اساسی ضامن تنزل قدرت خرید پول نیست . آیا امضاء مدیر کل بانک و وزیر اقتصاد و دارایی فقط برای شکل و اندازه و نقاشیهای پول است و یا ارزش و اعتبار پول؟!!!!

 یقیناً امضاء به معنی تضمین اعتبار است . پس کاهش اعتبار تخلف از مورد ضمانت شده است عیناً مثل پولیکه به عنوان سپرده در بانک گذاشته شده، چطور بانک می گوید من ضامن قدرت خرید پول هستم؟ حداقل به اندازه نرخ تورم باید تعهد بهره یا هر عنوانِ دیگری داشته باشیم .

فرق است بین ارزان شدن طلا و ارزان شدن پول اعتباری . ارزان شدن طلا بر مالیت و ارزش حقیقی طلا عارض می شود اما وزن طلا که اساس ارزش مالی آن است ثابت مانده .

تعهد بر قیمت طلا نیست ، تعهد بر مقدار طلاست ، اما در پول اعتباری تعهد بر مبلغ رسمی اعتبار است نه مبلغ اسمی آن {با یک مثال سعی می کنم مبلغ رسمی و مبلغ اسمی را بیان کنم، ببینید دوستان، هزار سال پیش اگر شخصی می خواست 100 رأس گوسفند بخرد، با میزان مشخصی طلا میتوانست این کار را انجام دهد و امروز هم پس از گذشت هزار سال، باز این معامله با همان نسبت امکان پذیر است، یعنی با همان مقدار طلا میتوان 100 رأس گوسفند را خرید این یعنی ارزش حقیقی، یعنی اعتبار رسمی که تورم بر آن عارض نمی شود، چون ارزش مالی پولی که از جنس طلا است حقیقی است، اما در پول اعتباری این قصه کاملاً فرق می کند. ارزش اسمی بر پول اعتباری حاکم است که ضامن قدرت خرید نیست، ارزش یک اسکناس 100 تومانی در 20 سال پیش و یک اسکناس 100 تومانی در امروز،کاملاً گویای مطلب است.}، یعنی معنی امضاء بانک مرکزی و وزیر اقتصاد و دارایی، تضیمن نقشه و عدد و شماره اسکناس نیست بلکه باید تضمین کننده ی اعتبار رسمی آن باشد ولی از آنجا که اعتبار، تعیین کننده ارزش مالیه  اسکناس است، وقتی تنزل اعتبار پیش می آید تنزل مبلغ رسمی و ارزش حقیقی آن هم پیش می آید و این خلاف تعهد است .

دول اروپایی و آمریکا و سایر کشورها به تبع آنها، اهمیتی به « لاتظلَمون و لا تظلِمون »  ((نه شما به کسى ظلم مى‏کنید و نه به شما ظلم خواهد شد)) نمی دهند!!!!

 آنها می گویند، به این وسیله ما مبلغی از مال ملت خودمان را  خرج توسعه آنها می کنیم. بلی اگر در جهان امروز پول ها به هم مربوط نبودند آنچه مؤسس پول از مردم کشورش می گرفت خرج خودشان می شد، ولی عالم در پول به هم پیوسته اند یعنی پول قوی کاغذ چاپ می کنند و شما در مقابل دادن نفت کاغذ می گیرید .  همان کاری که شما با مردم می کنید . به عبارت دیگر، پول رایج جهانی، از فقیر ترین مردمِ کشورهای ضعیف، دارایی آنها را می گیرد و به قوی ترین سرمایه داران کشورهای ثروتمند منتقل می کند .{پروتکل های صهیون} اگر ما شصت میلیارد دلار ذخیره ارزی داشته باشیم و دلار ده درصد کاهش قیمت پیدا کند پس شش میلیارد دلار از پول همین مردم فقیر به جیب آمریکا رفته است .{جان من جمله ی قبل را یکبار دیگه بخونید!!!} حدود شش هزار میلیارد تومان .         از وقتی طلا به سه برابر قیمت خود رسیده، در حقیقت یعنی دلار به یک سوم قیمت خود رسیده و یا به عبارت دقیق تر ذخائر ارزی ما به یک سوم خود رسیده .

 حال چه کسی اعلام عزا نمود ؟ چه کسی به روی بزرگواری خود آورد ؟ مجموع ذخائر ارزی عالم اسلام با این ده درصد کاهش قیمت دلار به کالا چه سود هنگفتی عائد آمریکا کرد؟

 همین پول به خزانه اسرائیل میرود و صرف جنگ با مسلمین و انواع طرح های شوم آنها می گردد . همین است که از بمب اتم بدتر است چون بمب اتم روضه خوانی دارد و این ندارد .         فقه یعنی فهم . این فقاهت است که بوسیله بیست سال درس حوزوی، روش حلال کردن این امور را بیاموزیم، کسی که پول اعتباری را نمی شناسد چگونه درباره حلال و حرام بودن آن تصدیق یا تکذیب می نماید؟

هر بار که دول نفتی یک قلم نفت را به دلار یا یورو می فروشند یک پول شویی عظیم انجام داده اند و چون دلار ویوروی به دست آمده باید خرج شود، یک دوره  دیگر، کشورهای توسعه یافته ی فروشنده کالا را مجبور به خرید دلار و یورو کرده ایم تا بتوانند جنس خود را به ما بفروشند پس برای دلار و یورو در هر معامله نفتی همان جمله شیخ سعدی مصداق دارد :        «« هر نفسی که فرو می رود ممدّ حیات است و چون بر می آید مفرّح ذات پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب »»

 از دلار به یورو پناه بردن چه هنری است ؟ در جهنم عقرب هایی است که مردم از آنها به مار پناهنده می شوند و آن جهنم « لمحیطه بالکافرین » .      آیا پول اعتباری جهنمی محیط شده بر ما نیست ؟

آقای ولفگانگ برگر که حرفش از آن طرف آب آمده ، می گوید این پول اعتباری از بمب اتم خطرناک تر است . در مقابل آن پول روان هزار سال پیش را پیشنهاد می کند، او می گوید ربا لازمه لاینفک پول اعتباری است و ربا در انجیل و تورات ممنوع است . {و ما همه می دانیم اقتصاد دنیا را امروز چه قومی مدیریت میکند و در قرآن درباره ی ربا خواریشان چه گفته و می دانیم ربا برکت را از میان میبرد و امروز همه از صبح تا شب در حال دویدنند و آخرسر هم انگار نه انگار!!!!!}        او می گوید : چرا باید به سپرده ها بهره داد ؟ چرا پول باید بدون درگیر شدن در چرخه تولید، پول تولید کند؟  {امروز کجای جهان از گلدکوئیست و شبکه های هرمی در امان مانده؟ به نظر شما رأس هرم کجاست، تمام شبکه هایی که در ایران وجود دارد به خارج متصلند، رأس این هرم کجاست؟}

 پول هم مثل هر کالای دیگر که وقتی در انباری گذاشته می شود باید هزینه ی انبار داری بدهد و اگر دیرتر از انبار خارج شد جریمه دیرکردی به آن تعلق می گیرد. او می گوید از تلاش و کاری که معلم و مغازه دار و راننده تاکسی و صاحب کارخانه و کارگران می کنند در مدت ده سال بابت هر یک میلیون یورو با بهره پنج درصد، مردم یک میلیون و ششصد و بیست و هشت هزار یورو پرداخته اند . مردم کوچه و بازار ثمرات ده سال خود را به آماده خورها {همان رباخوار های خودمان} داده اند . اگر بهره هفده درصد باشد همان مبلغ در همان مدت چهار میلیون و هشتصد هزار یورو پرداخت کرده اند . یک آلمانی می گوید، اگر ربا علمی باشد باید عملی باشد . {ادامه اش را لطفاً بادقت بخوانید!!!} می گوید اگر سرمایه ی ما  تنها یک گرم طلا باشد و نرخ بهره هم پنج درصد باشد، معامله امکان پذیر نیست نه به این دلیل که یک گرم طلا مبلغی نیست بلکه به این دلیل که سود مورد مطالبه آن برای مدت طولانی در قدرت هیچ کشوری نیست . در حالیکه اگر علمی بود عملی بود .

اما محاسبه سود پنج درصدِ یک گرم طلا: باید ابتدا ضریب رشد سالانه را پیدا کنیم و سپس آن را به توان مدت برسانیم. فرض کنید مدت زمان برقراری نرخ سود معامله برابر تاریخ مسیحیت باشد، یعنی دو هزار سال ؛ سود سال اولِ سرمایه ی( یک گرم طلا ) با سود پنج درصد، می شود 5% گرم . میزان رشد هم می شود تقسیم سرمایه سال دوم به سرمایه سال اول . سرمایه سال دوم مجموع سود و سرمایه است یعنی 5./1= 5% + 1  درصد حال سرمایه دوم را به اول تقسیم می کنیم: 5./1= 1÷5./1 یعنی سرمایه هر سال در 5./1 ضرب می شود .

 برای دو هزار سال می شود 5./1 گرم به توان 2000. این عدد به توان دو هزار می شود : 39/2 با 42 صفر گرم طلا . کافی است سه صفر را کم کنیم و گرم به کیلو گرم تبدیل شود و سپس سه صفر دیگر کم کنیم و کیلو گرم به تن، یعنی  39/2 با 36 صفر تن طلا(2390000000000000000000000000000000000 تن طلا) .

حال فرض کنید که کل کره زمین از طلا باشد.

 شعاع کره زمین حدود شش هزار کیلو متر است و حجم آن برابر است با 678240000000 کیلومتر مکعب که البته باید به متر مکعب تبدیل شود. و از آنجا که چگالی طلا 6/19 نزدیک بیست است برای بدست آوردن جرم زمینی که تماماً از طلا است آن را در 20 ضرب می کنیم .                                                                                                        با 21 صفر تن طلا 5648/13 = 20 × 7824/6

جرم زمینی که تمامش از طلا باشد برابر شد با 13564800000000000000000 تن

با تقسیم مقدار جرم سرمایه پس از دو هزار سال به مقدار جرم کره زمینی که تمامش طلاست متوجه می شویم که برای تأمین سود پس از 2000 سال نیاز به 176000000000000 تعداد کره ی زمین آنهم از جنس طلا داریم. (یعنی 176000 ملیارد کره ی زمین نیاز داریم)

یعنی اگر جمعیت بشر به ده میلیارد نفر رسید،  هر کدام  باید هزار کره زمین از طلا  به صاحب سرمایه ی اولیه بدهند. و یا به عبارت دیگر اگر سود حاصل از یک گرم طلا با بهره پنج درصد را بین ده میلیارد جمعیت زمین تقسیم کنیم به هر کدام هزار کره زمین از طلا می رسد

 وقتی سود حاصل از یک گرم طلا با نرخ بهره پنج درصد چنین است پیداست اصل معامله چقدر خطرناک است و چنین نیست که اگر اسم ربا را عوض کنیم این امر می تواند عملی باشد یا می تواند علمی باشد . { رسول الله، امام صادق و دیگر ائمه، علنی شدن ربا را که طبق آیه قرآن حکم محاربه و جنگ با خدا را دارد را از نشانه های آخرالزمان برشمرده اند} این آلمانی نتیجه می گیرد ربا غیر علمی و غیر عَمَلی است . چیزی که در نهایت غیر قابل اجراست از همان ابتدا غلط است .

 می خواهیم از ربا فاصله بگیریم؟ خب باید از پول اعتباری که نمی توانیم آن را از ربا خلاص کنیم خود را آزاد کنیم و پول اسلام، یعنی دینار را احیا کنیم .

 تفاوتی که پول اسلام با پول فعلی می کند این است که اگر معادل طلای خزانه، اسکناس دینار چاپ کنیم، هر اسکناسِ دینار، معادل ارزش مالیه دینارِ طلا، ارزش دارد و اعتبار متغیر نیست و ارزش مالیه آن ثابت است . نمونه عینی قضیه مثال دیه در اسلام است!!! ، می دانیم در اسلام هزار سکه دینار یا هزار گوسفند به عنوان دیه یک انسان پرداخته می شود یعنی هر دینار معادل یک گوسفند است دینار مساوی 3/3 گرم طلاست . طلا از هر اونس سیصد دلار تا هشتصد و پنجاه دلار و اخیراً بالاتر از نهصد دلار متغیر بوده است . اما در حقیقت باید گفت دلار در مقابل طلا متغیر بوده، از سیصد دلار در هر اونس تا بیش از نهصد دلار در هر اونس .

طلا کالاست و دلار صرفاً اعتبار است . تفاوت طلا و دلار تفاوت کره زمین و خورشید است در حرکت روزانه . ما حرکت خورشید را می بینیم در حالیکه زمین میچرخیده .

طلا کالاست . گوسفند هم کالاست قیمت طلا در هزار سال پیش تا قیمت امروز آن در جاهای مختلف با یک دو گوسفند معامله میشده و معامله میشود.

 اخیراً طلا به هر اونس نهصد و بیست دلار ترقی کرده و یا به عبارت صحیح تر دلار به اونسی نهصد و بیست دلار تنزل کرده است .

اگر ذخایر ارزی ما طلا بود، زمانی که دلار از چهار صد و پنجاه دلار در هر اونس به نهصد و خرده                                                                                                               ای تنزل کرد، این ضرر عظیم بر ما وارد نمی شد و ذخایر ارزی پنجاه درصد تنزل نمی کرد.

        ما امروز حدود شصت میلیارد دلار ذخائر ارزی داریم ، کاهش ده درصدی روزهای اخیر قیمت دلار به ارزهای دیگر و یا به طلا موجب شده شش میلیارد دلار ما به جیب آمریکا رفته،  عیناً همان طور که با تورم بیست درصدی، دارائی مردم به جیب بانک مرکزی و دولت میرود .         پول دوره شاه و حالا تفاوتش این است که در آن دوره وابسته در نفع و ضرر بود، الآن آمریکا تمام تلاش خود را برای قطع ارتباط اقتصادی ما با شرکت های آمریکائی و غیره میکند تا پول ما مشتری نداشته باشد تا اعتبار پول ما کاهش پیدا کند .         در دوره شاه ذخائر ارزی دلار بود ، کاهش قیمت دلار موجب انتقال دارائی ما به آمریکا میشد الآن هم میشود با این تفاوت که آن زمان اصل پول هم میشد اسلحه و اسلحه و نیرو هم در خدمت آمریکا بود الآن اگر اسلحه بخریم از آمریکا نیست و قطع ارتباط به سود ماست و قدرت سیاسی هم در خلاف جهت او خرج میشود .         بالاخره دخائر ارزی مثل بند ناف است، ما از رَحِم سیاسی غرب آزاد شده ایم ولی ذخائر ارزی هنوز دلار است . دانشگاهها از نظر سیاسی آزاده شده اند از نظر علمی کماکان وابسته اند. البته نمونه هائی از کشفیاتی که صورت میگیرد اگر چه بار کشفی آن زیاد نباشد اما بار اعتماد به نفس آن زیاد است، بالاخره باور خواهند کرد که میتوان علم و دانش بومی هم داشت . در هر قسمتی ما تجربه کرده ایم که زمانی که بند ناف را خودشان قیچی کرده اند  به نفع نوزاد ما شده. ما میتوانیم با کشورهای عربی درباره احیاء دو چیز به تفاهم برسیم، پول بین الملل اسلام و زبان بین الملل اسلام . تبدیل دلار به طلا و تبدیل ذخائر ارزی به طلا و تأسیس پول با پشتوانه طلا و معامله با آن پول بین عالم اسلام و چون همه مسلمانها نماز را به عربی برگزار می کنند عربی را به عنوان زبان بین الملل اسلامی می پذیریم. قسمت دوم را که آرزوی قلبی اعراب است، قسمت اول را هم بالا رفتن قیمت طلا و پائین آمدن قیمت دلار فراهم میکند .         درحدیث عروه بارقی است که رسول خدا به ایشان یک دینار داد تا با آن گوسفندی بیاورد . ایشان جایی می شناخت که گوسفند ارزان بود رفت و دو گوسفند خرید و جایی را
می شناخت طالب گوسفند بودند یک گوسفند را یک دینار فروخت و خدمت آن حضرت با یک گوسفند و یک دینار رسید و حضرت به او تبریک گفتند در این دست با برکت تو . « بارک الله لک فی صفقه یمینک » با اینکه یک دینار گاه قیمت یک گوسفند و گاه قیمت دو گوسفند می شد دیه انسان با هزار گوسفند و یا هزار دینار به اختیار پرداخت کننده بود .
 رابطه کالا و کالا نوسانی است
، ولی در مورد پول اعتباری، قیمت آن به دست مؤسس آن است .
می تواند آن را ارزان کند . هر بار که آمریکا ده درصد از قیمت دلار بکاهد کشورهایی که صد میلیارد ذخیره ارزی دارند ده میلیارد دلار از پولشان به نفع آمریکا برداشته شده . مسئله پول جهانی که اعتباری شده و ربا و مظالم آن همگانی شده به ما مربوط نیست این مثل آن است که انجمن کی کلاب جهانی شود هر چیزی اهلی دارد ما اعلام می کنیم اهل کی کلاب نیستیم و در آن شرکت نمی کنیم آنها حرف ما را قبول نمی کنند خودشان گرفتار
فروپاشی خانواده می شوند سیستم اقتصادی سرمایه داری و سوسیالیستی با اسلام تفاوت ماهوی دارند .
 نظام سرمایه داری کجا اصالت انسان کجا ؟ بدون اغراق نظام سرمایه داری قائل به این است که سرمایه دار محور مدیریت اقتصادی است و دولت با مالیات او می چرخد، لذا فلسفه دولت در نظام سرمایه داری نگهداشتن مردم برای دوشیدن سرمایه دار است عیناً برده داری ولی از نوع مدرن آن . برده دارها چند نفر را اجیر می کردند که بنده و برده ها را مطیع نگهدارد . تا امنیت و مدیریت و برنامه ریزی برده دار بچرخد و اقتصادی باشد . در نظام سوسیالیستی برده داری عریان تر است انحصار مالکیت در دولت و سلب آن از مردم به صورت « العبد و ما فی یده کان لمولاه » در اسلام می گوید آنکه ضمانت پذیر و غرمت پرداز نیست . سپردن کار تولیدی به او ضمان آور است . دولت ضمانت پرداز نیست خسارت پیش آمده به عهده واگذارنده کار به سیستم دولتی است . در اسلام اصالت به انسان است، نه سرمایه و سرمایه دار، ربا و بهره و کار کردن پول با اصالت الانسان نمی سازد . « من کان علیه الغرم فله الغنم »  سود و زیان با هم اثبات و با هم منتفی می شوند . 

 سودِ بی زیان اصالت سرمایه است، نه انسان.

 اگر ربا حذف و قرض عملی شود، سود هر کس مال خود اوست و هر انسان قویِ امینی با دست خالی متمکن است، چون قابل اعتماد است و قرض، او را دارای بالفعل می کند و هر انسان غیر قوی و غیر امینی، قرض دریافت نمی کند و مال خودش را خوب اداره نمی کند و فقیر بالفعل می شود .        واحد اندازه گیری باید ثابت باشد. در تمام رشته های علوم ، واحد اندازه گیری ثابت است . از واحد اندازه گیری طول که یک متر است را در موزه گذاشته اند که مرجع باشد واحد اندازه گیری جرم، یک کیلوگرم تعریف شده و واحد اندازه گیری دما و صدها واحد در تمام رشته ها تعریف شده و همه ثابت هستند .        در نظام اندازه گیریِ ارزش ، وقتی پولِ با پشتوانه تولید ناخالص ملی جهانی شد عالم پر از ظلم و جور شد . درب از پاشنه گردان خود خارج شد . اگر پول پشتوانه کالائی پیدا کند و درب اقتصاد، بر پاشنه گردان خود بچرخد، عالم به سمت پر از عدل و داد شدن خواهد رفت . دلائل ما بسیار است .
1 ) امکان ندارد واحد اندازه گیری متغیر باشد و جهالت بر طرف شود، شما با متری که از کش با قابلیت ارتجاع بالا زمینی را اندازه گیری کنید هر بار اندازه گیری شما یک نوع جواب میدهد . چون شما یک وقت متر را می کشید یک دفعه کمتر می کشید یک دفعه بیشتر
می کشید، جهالت بر طرف نمی شود و جهالت موجب بطلان معامله می شود .
    پول چون واحد اندازه گیری است باید از ثابت ترین ارزشها انتخاب شود اما آنچه باعث شد در حلال و حرام از پاشنه گردان خود خارج شود این بود که پول از پاشنه گردانی مثل طلا به پاشنه گردان تولید ناخالص ملی افتاد و حلال و حرام مخلوط شد .         دانشگاه در علوم انسانی از انسان که موضوع علم است چه تعریفی دارد که چه مبنائی داشته باشد ؟ اگر تعریف انسان دخیل در احکام و مسائل علوم انسانی نیست پس تعریف علوم انسانی چیست ؟ تعریف بقیه علوم چیست ؟ هیچ چاره ای نیست که تفاوت علوم انسانی و سایر علوم را در دخیل بودن و دخیل نبودن تعریف انسان در احکام مسائل علوم بدانیم .         حال وقتی مسلم شد تعریف انسان در احکام و مسائل علوم انسانی دخیل است تعریف دانشگاهیان از انسان چیست ؟ تا در علوم انسانی روی پاشنه گردان انسان شناسی بچرخد .         اسلام برای انسان تعریف دارد . مدعی انسان شناسی است . شما میدانید هیچ دانشمندی ادعا نکرده که انسان در حد قابل تعریف شناخته است .         وقتی انسان شناسی از پاشنه گردان خود خارج شد و کسی چیزی نگفت اقتصاد هم از پاشنه گردان خود خارج شد و کسی اعتراض نکرد .         وقتی پول که واحد اندازه گیری ارزش است متغیر شد تمام اندازه گیری ها مجهول شد ، حلال و حرام از پاشنه گردان خود خارج شده است . شما با خارج شدن پول از پشتوانه ثابت ، دیگر رفع کننده ای برای جهالت ندارید  . نرخ تورم ، رفع کننده ی جهالت نیست چون تورم  بر تمام کالا یکسان عارض نمی شود.

  بالاخره چه مسئله پول و چه مسئله علوم انسانی هر دو از پاشنه گردان خود خارج شده اند و علاج کار برگشتن درب، بر روی پاشنه گردان خودش است .         محاسبه تورم از طریق قانون مرابحه، صحه گذاشتن بر کار کردن پول و نظام اقتصادی ربا و سرمایه داری است .         الآن فرمول ربا را در کشف مهریه زن ،  قانونی شده است . در تمام تعاونی اعتباری ها فرق بین ربا و بهره های دیگر از میان رفته است ، قبح ربا از میان رفته .         بگذریم ، این یک دلیل . واحد اندازه گیری اگر متغیر شد جهالت رفع نمیشود و جهل و غرر تمام معاملات را باطل میکند .
2 )
  پول خون است . خون باید سالم باشد . پول کالائی ، خون سالم است . پول اعتباری بیماری خونی است . شما نمیتوانید آن را ثابت نگه دارید . تفاوت کالا و اعتبار تفاوت ظروف مرتبطه روی زمین و ظروف مرتبطه روی ترازوست .         در ظروف مرتبطه روی ترازو قانون یک مساوی همه حاکم است که آن هم برمبنای یا همه یا هیچ استوار است . مثل مسئله امنیت ، که یا همه دارند یا هیچکس ندارد . امری غیر قابل تفکیک است .         توپِ بازی اگر هیچ جای آن سوراخ نباشد و همه جای آن  سالم باشد قابل استفاده است . اگر یک سر سوزن سوراخ باشد قابل استفاده نیست . یک سوزن در توپ مساوی است با سوراخ کردن همه توپ « من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا ( سوره مائده آیه 32 ) » . « یک نفر کشتن بی جرم مساویِ با کشتن همه است »         امنیت مثل زنجیری است که هزار متر طول دارد و هر یک متر ، هزار بادامه زنجیر . یک میلیون بادامه زنجیر اگر همه سالم باشد امنیت دارد اگر یک بادامه سست باشد مثل اینکه همه از کار بیافتند .         نتیجه تابع احسن مقدمات است . قدرت کشش زنجیر معادل کشش ضعیف ترین است . ظروف مرتبطه روی ترازو دائم التحول است و ظرف مرتبطه روی زمین دائم التعادل . شما وقتی پشتوانه را اعتبار قرار دادید حفظ تعادل اگر ممتنع نباشد در حد طاقت نیست زیرا در ظرف مرتبط روی ترازو ،  به نسیمی یکی بالا و پائین شود . بالاخره یکی در دیگری خالی خواهد شد . پول کار کردن ، یعنی یکی همه و دیگری هیچ خواهد شد .        
امام بر مبنای اینکه پول در اسلام کار نمی کند میگوید مهریه اسمی باید پرداخت شود و نرخ مرابحه برای کشف تنزل تورم بابِ تسلیم شدن به کار کردن پول را باز میکند .
3 ) برای اینکه « لکم رؤس اموالکم لا تظلمون و لا تظلمون » تحقق پیدا کند باید پول ثابت پیدا کنیم . پول اعتباری موّاج است و هر اندازه هم مثل دو ظرف مرتبط روی ترازو بخواهیم بطور مصنوعی تعادل را حفظ کنیم امکان ندارد و مشکل بالاتر اینکه تنزل قدرت خرید پول اعتباری ضمان آور است . در حالیکه پول کالائی ، گرانی و ارزانی آن در تعاملند . همانطور که تولید و عرضه در تعاملند . همانطور که سردی و گرمی در آب گرمکن در تعاملند . اما در پول اعتباری درست به عکس است . دولت روی دولت و نکبت روی نکبت است . به مجردی که خریدار‌ِ پولی کم شود فروشنده آن افزایش می یابد و همین افزایش فروشنده عرضه را بالا
 می برد و قیمت شکسته تر میشود . عیناً همانگونه که دو ظرف مرتبط روی ترازو که با یک قطره یکی سنگین تر شده و پائین تر رفته دیگری سبک تر شده و بالا آمده از ظرف سبک تر آب به ظرف سنگین تر منتقل میشود تا هر چه اختلاف ارتفاع بیشتر میشود سرعت انتقال افزایش می یابد تا یکی خالی و هیچ و دیگری همه شود  آن موقع حرکت متوقف میشود .         رحم در سیستم سرمایه داری، یعنی پیشگیری از توقف دوشیده شدن ضعیف به وسیله قوی . همه عوامل برای تداوم دوشیدن بکار می رود .        
ربا گرفتن، عیناً همین گونه است . درهمِ اولِ ربا که از هفتاد زنا در خانه کعبه با مادر و خواهر بدتر است چون سرآغاز دوشیده شدن ضعیف به وسیله قوی است که منجر به هیچ شدن یکی و همه شدن دیگری میگردد . « یک نفر کشتن بی جرم مساویِ با کشتن همه
است » بهمین معنی است .
        وقتی امنیت نیست ، وقتی قصاص نیست و وقتی ربا قانونی است گرفتن، پس دادن ندارد . اما وقتی قانون ، فرمان پس گرفتن ربایِ پرداخت شده را میدهد، ضعیف و قوی مثل ظروف مرتبطه روی زمین هستند اگر یکی از دیگری گرفته باشد سطح آب بالا میآید و به سمت ظرف کمتر آب حرکت میکند .        در اقتصاد، سرچشمه عدالت پول است . ظلم وقتی در سر چشمه آمد « ملئت ظلماً و جورا » یعنی حتی یک خانه از آن در امان نمی ماند .       آمریکا از تمام خانه های فقراء ما همین ایام باج میگیرد . مگر هفده درصد تورم از دارائی فقراء و اندوخته نقد آنان نمی کاهد ؟ مگر دخائر ارزی که اندوخته دولت ماست با کاهش ده درصدی دلار در همین چند روز ، هفت میلیارد دلار معادل بیش از شش هزار میلیارد تومان از ما نبرد ؟ چه شد ؟ با پول اعتباری، حاصل دست رنج ضعفا از دستمان خارج شد و باز با پول اعتباری دلار، حاصل دارائی دولت به نفع آمریکا مصادره شد .         بر این اساس بود که جمال الدین اسد آبادی به مرحوم میرزای بزرگ شیرازی در نامه نوشت : « البانک و ما ادریک ما البانک » حقیر هم سالهاست عرض می کنم : « النّقد الاعتباری و ما ادریک ما الاعتباری » .         پول اسلام اعتباری نیست . این مطلب را قبل از به نتیجه رسیدن جنبش نرم افزاری و نهضت تولید علم ، نه حوزه به آن اهیمت می دهد و نه دانشگاه . دانشگاه پول اعتباری را علمی میداند و بر اساس آن بهره را علمی میکند و مخالفت با بهره را تحجّر و ضد علمی ، عمل کردن میداند و تمام مؤسسات قرض الحسنه و تعاونی اعتباری ها بر مبنای نظر دانشگاه بهره را محاسبه می کنند .         حوزه هم تنها در حد تغییر اسم از مرابحه به مضاربه و مشارکت بسنده کرده است . امام راحل هم فرمود : « وقتی شورای نگهبان تائید کند، مخالفت با آن مخالفت با نظام و ایستادن در مقابل اسلام است » .        
در شهر خون و قیام ، قم ، مراجع عظام مطلع شدند نزولخواران در بازار قم غوغا
کرده اند . دادگاه ویژه ای تشکیل شده همه را آوردند . دادستان قم که اکنون در شیراز است آقای حجت الاسلام نعمت اللهی گفت : قرار ما بر این بود که از آنها تعهد بگیریم که اسلامی عمل کنند و مقداری از نزول گرفته شده را به مردم برگردانیم . یکی از کسبه نزولخوار به نمایندگی از بقیه مطلبی را عنوان کرد که شما همان آئین نامه بانک ها را به ما بدهید ما بهمان صورت عمل می کنیم . جلسه بهمین مطلب تمام شد و آقایان بدون هیچ تعهدی مرخص شدند و به سر کار خود رفتند .
       
چرا ما با ربای رابح در بازار که نص نزولخواری است و عمل اعلام محاربه با خدا و رسول است نمی توانیم مقابله کنیم ؟ برای اینکه دانشگاه طرح میدهد و حوزه امضاء میکند . دانشگاه منفعل از دانشگاههای خارج و حوزه منفعل از دانشگاه است . دانشگاه کپیه میکند حوزه هم
در باغ نیست که فرق بین دینار و درهم صدر اسلام و پول رایج جهانی، نظر او را جلب کرده باشد .
     
مبحث الفاظ قضیه هنوز در حوزه تمام نشده است، لفظ پول بر چه اطلاق میشود . به قول مرحوم حاج ملا هادی سبزواری :
« وجوده من اوضح الاشیاء
          و کنهه فی غایه الخفاء »        اینجانب نگرانم مبادا خبرگان مردم برای رهبری آینده یک حوزوی به دور از کار اجرائی را معرفی کنیم و بگوئیم انشاء ا... وقتی متولی و متصدی شد تجربه میکند . عمده صبغه حوزوی است .         رهبری غیر از مرجعیت است . مرجعیت و فقاهت همان است که میگوئیم شأن فقیه تشخیص موضوع نیست .         رهبری یعنی راه را دیدن و راهرو را شناختن . در راه با بصیرت گام نهد و گام را مناسب با معدل استعداد تمام مردم بردارد و رعایت اضعف فرماید .         رهبری کارشناسی لحظه به لحظه موضوع است . این کارشناسی موضوع است که وقتی آمریکا وارد عراق میشود میگوید : « باتلاقی است ، در آن گرفتار میشوید » چون در سیاست و نظامی گری دخالت کرده کارشناس شده .         امام راحل در تمامی امور ابصر بود . همانگونه که داود علیه السلام در قضاوت ابصر بود . امام راحل و آقای بهجت مثل داود و سلیمان « و داود و سلیمان اذ یحکمان فی الحرث اذ نقشت فیه غنم القوم و کنا لحکمهم شاهدین ففهمناها سلیمان وکلا آتینا حکما و علما ( سوره انبیاء آیات 78 و 79  ) » ولی لازمه فتوای آقای بهجت این نیست که بهره درست باشد بلکه لازمه آن این است که تورم ضمان آور است راه رفع ضمان احتراز از پول اعتباری است نه توسل به بهره .       
درباره موضوع پول، مطلبی باید اضافه کنم . پول مثل خون است خون بایستی از کانال رگ ها به عدالت بین تمام اعضاء و بافت ها و جهازات مختلف حتی مورد به مورد سلولها
برسد . گاهی خون ریزی صورت می گیرد و خون خارج میشود . در مورد پول هم
  وقتی مراکز تجاری یا مسکونی یا باغ شهر یا زمینی با تفکیک به دلیل افت قدرت خرید پول، محلی میشوند برای نگهداری دارائی، بدون هیچ کاهشی، بلکه با افزایشی بسیار بالاتر ازسود سپرده .         ورود پول، از تولید به مراکز فوق، موجب کاهش شدید حرکت پول به سمت اساس تولید شده و ورود مقادیر عظیم سود به دست نوکیسه ها خواهد شد .         قوانین موجود، کافی برای مهار این جریان نیست، زیرا در چهارچوب همین قوانین وقتی زمین زراعتی به قطعات هزار متری تفکیک شود تا زمانیکه حرکت پول به سمت زمین ادامه دارد مرتباً بر قیمت افزوده میشود، این افزایش نتیجه ارزش افزوده نیست، نتیجه تفاوت وضعیت درآمد در اماکن تجاری مسکونی و تفریحی با درآمد کشاورزی و صنعت است . تجاری ، مسکونی و تفریحی، سطح پائین و صنعت و کشاورزی سطح بالا هستند . « هرگز نخورد آب، زمینی که بلند است » ریزش پول در اماکن تجاری و تفریحی و غیره مثل ریزش خون است . باید مهار شود . وگرنه افت فشار خون کشنده است .        
وقتی زمین ، تجارتخانه و یا مرکز تفریحی ارزش افزوده فوق العاده پیدا میکند، دولت از درآمد حاصل از ترقی، پنجاه درصد سهیم باشد، چقدر خریده و چقدر میفروشد ؟
کسانیکه صاحب پول شده اند، اگر از همین محل بوده ، دولت سهیم باشد از درآمد حاصل از این مالیات به سرمایه گذاری در اشتغال و تولید بلاعوض تزریق شود .
خلاصه مبحث پول :
1 ) پول اعتباری اگر چه جهانی است، ارزشی نیست . ممکن است روزی انجمن کلید
 ( کی کلاب ) جهانی شود ، ارزشی نیست . امروزه ربا جهانی شده است ، ارزشی نیست .        

2 ) این پول که ذخائر ارزی کشورها از یک پول رایج جهانی در آن استفاده میشود همان تورّمی را که پول ملی بر دارائی اشخاص تحمیل میکند پول بین المللی بر دارائی ملت ها تحمیل می کند . وقتی در یک روز دلار از طلا به میزان ده درصد کاهش قیمت پیدا میکند اول هیچکس نمی گوید دلار ارزان شد همه میگویند طلا گران شد . زیرا واحد اندازه گیری دلار است واحد اندازه گیری در تمام رشته های علوم ثابت است . در اقتصاد هم واحد اندازه گیری ارزش پول است . آنچه در اقتصاد اتفاق افتاده با جهانی شدن پول اعتباری، خلاف اجماع تمام واحدهای اندازه گیری است و مردم عالم عادت کرده اند که واحد اندازه گیری را ثابت فرض کنند از این رو حرکت را به کالا نسبت میدهند .
3 ) پول اسلام، کالائی است یعنی طلا است و هزاران سال عملی بوده، چرا به خیال اینکه طلا از کشور خارج میشود فارغ التحصیل دانشگاههای ما با تأسیس پول اسلامی مخالفند ؟ و حوزویان هم خبر از ماجرا ندارند ؟
4 ) « لن یجعل ا... للکافرین علی المؤمنین سبیلا » باید به آن عمل شود در گذشته میگفتند
  دخالت در سیاست برای دولتی ها و ولایت به ظلمه سپرده میشد و سر از « یخرجهم من النور الی الظلمات » در میآورد . حالا آن جریان شکست خورده در اقتصاد هنوز ولایت با پول جهانی است . اسلام باید پول جهانی داشته باشد همانگونه که باید زبان بین الملل داشته باشد . پول اسلام و زبان اسلام را مشترکاً به کشورهای اسلامی مطرح کنیم . وحدت زبان را کشورهای عربی زودتر از دیگران می پذیرند و وحدت پولی را هم عالم اسلام قبول میکند . این کار شدنی است .

والسلام
محی الدین حائری

نظرات 1 + ارسال نظر
علی پنج‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:52 ب.ظ http://tolooo.blogsky.com

تا اونجایی که خوندم مطلبت جالبی بود

فکر کنم اگه به چند بخش مجزا تبدیلش میکردی بهتر میشد

سلام دوست عزیز حرف شما منطقی است به زودی در اولین فرصت در ضمن اگه دراین مورد ژیشنهادی هم داری مشتاق شنیدنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد