عالم ربّانی حضرت آیت الله یعقوبی رضوان الله تعالی علیه:
"باید انسان خودش را آماده کند برای زحمت بیشتر،
بعضی عوام میگویند که خدا و خرما باهم نمیشه،
هم انسان بخواد تمام تعیناتش، لذات نفسانیش، استراحتها، اون آمالی که در مردم هست (1)، در انسان باشه، همه محفوظ باشه
در عین حال هم به اون هدف عظما، قرب خدا انسان نائل بشه،
نمیشه.
هر کس در این عالم به اون هدف نزدیک شده است، جون ها کندند، گرفتاری ها و بلاها،
وقتی هدف شد قرب خدای متعال،
اول قدم این است که انسان پا بگذارد روی سر خودش، یعنی چی؟
معروف است که تا بهشت یک قدم بیشتر راه نیست،
لکن این یک قدم را باید بگذاری روی سر خودت،
یعنی از خودت بگذری.
از آمال و آرزو بگذری
که یکی از معانی که مولا فرمودهاند:
" موتو قبل ان تموتوا " (2)،
بمیرید قبل از اینکه مرگ شما را دریابد.
همینه.
مرده شخصی هست که مرد نه اراده داره، نه اختیار داره،
اگر دستهاش را قطع کنند، پاهاش را قطع کنند، حرکت نمیکنه، در مقابل اوامر خدا چنان تسلیم باشد.
کالمیت بین یدالغسال،
مانند مردهای در بین دستان مردهشور.
این شرط اول قدمه،
وقتی جنازه را روی تختهی مرده شورخانه، میخوان بشورن، اون غسال اون میت را به هر طرف که بخواد میگردونه،
اعتراضی نداره که چرا چنین کردی، و البته اگر اینجور شد انسان،
که تسلیم شد نسبت به مقدرات الهی و حوادث،
و دانست که حوادث از مقدرات خداست، که اگر این مطلب حل نشه که اصلا تسلیم پیدا نمیشه.
وقتی من فهمیدم، امورات بید قدرت کامله ی خداست، اون چه در این عالم، پیش می آید،
از برای فقیر امتحان است که در فقر چه میکند،
از برای غنی امتحان است که در حال غنا چه میکند،
از برای زورمند بهش زور میده، قدرت میده، تا او را بیازماید، تا ببیند با این قدرت چه میکنه،
از برای ضعیف هم ضعفش امتحانه،
پس وقتی این ها را فهمید، چطور بفمهد حالا؟
همه ی دردها اینه که این مطالب در قلب انسان راسخ بشه، در خودش بیابد.
اینکه افراد در راه سلوک و راه خدا میخوان قدم بردارند، هر روزی با یک
حوادثی مواجه میشن این لطف خداست که میخواد این را تربیت کنه،
هی تر و خشکش میکنه،
بالا میاندازه پایین می اندازه،
اگر استقامت به خرج داد، و طبق آیه ی شریفه که فرمود:
"قل الله ثم ذرهم،" (3)
بگو خدا و همه چیز را واگذار،
طبق این عمل کرد، اون وقت این معانی را میابد
که یک دست مهربانی روی سرش هست،
کاملاً داره اون را اداره میکنه،
اگر احیانا یه وقتی مریضش میکند، میفهمه مصلحت خود این در اونه، شکوهای
نداره (در عین اینکه دنبال دوا و درمان میره)، فقط مواظب عمل خودشه که خطا
نکند. (نسبت به تقدیرهای الهی شکایتی نداره)
(بر گرفته از بیانات معظم له )
(1): حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
لِلناسِ هَمٌّ قد أقبَلُوا علَیهِ، و لَهُ هَمٌّ قد شَغَلَهُ... مردم را هوائی در سر است که دنبال آن هستند و او (مؤمن) را هوایی در سر است که بدان مشغول است. (خصال صدوق، باب خصلتهای 50 گانه)
(2): بحار الأنوار، ج 66، ص 317
(3): سوره انعام - آیه 91
پ.ن:
در خصوص این قسمت از بیانات ایشان:
"باید انسان خودش را آماده کند برای زحمت بیشتر،
بعضی عوام میگویند که خدا و خرما باهم نمیشه،
هم انسان بخواد تمام تعیناتش، لذات نفسانیش، استراحتها، اون آمالی که در مردم هست، در انسان باشه، همه محفوظ باشه
در عین حال هم به اون هدف عظما، قرب خدا انسان نائل بشه،
نمیشه."
باید توجه داشت که دینداری با خیلی از چیزها قابل جمع نیست!
دینداری با گوش دادن به موسقی و نوازندگی قابل جمع نیست! (بماند
که برخی فقها نظیر آیت الله بهجت مطلق موسقی را بر طبق برخی بیانات و سیره
معصومین علیهم السلام حرام دانستهاند، اما آنچه در خصوص موسقی قطعی است
آن است که مطلقاً قُرب آور نیست چه آنچه ولو اندکی در این زمینه مفید فایده
بود در کلام و سیره معصومین علیهم السلام باید بدان اشارهای میشد و
بنابر این اگر لهو نباشد، لغو بودنش قطعی است و مؤمن از لغو برکنار است طبق
آیات قرآن: (وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون (سوره مؤمنون - آیه 3)
دینداری با ارتباط غیر ضرورت با نامحرم (چه برسه به گرم گرفتن و ...) قابل جمع نیست!
دینداری با بیتوجه به حجاب (به خصوص برای زنها)، چشم چرانی (به خصوص برای مردها) و بیحیا برای زن و مرد قابل جمع نیست!
دینداری با دشمن نبودن با دشمنان اهل بیت و دشمن نبودن با دوستان اهل بیت قابل جمع نیست! (طرف
آمریکا و انگلیس و اسرائیل و سعودی و منافق دارن براش کف و جیغ و هورا
میزنن ازشون برائن نمیجوید بعد یک عده هم که خود رو محب امیرالمؤمنین
میدونن نه تنها با این کسی که دشمنان خدا برایش کف و جیغ و هورا میزنن
دشمن نیست بلکه دوستش داره بعد متوهم هست که محب امیرالمؤمنین هم هست.)
بدبختانه در این روزگار که بسیاری از مذهبیها فکر میکنند
هم خَرِ دنیا و مظاهرش رو میتونن داشته باشن و هم خرمای دیانت رو
هم خَرِ لذات نفاسنیشون رو میتونن داشته باشن و هم خرمای بندگی خدا رو
حقیقتاً بسیاری مصداق این حدیث امام صادق علیه السلام شدهایم که:
امام صادق علیه السلام:
إِنَّهُ سَیَأْتِی عَلَیْکُمْ زَمَانٌ لَا یَنْجُو فِیهِ مِنْ ذَوِی
الدِّینِ إِلَّا مَنْ ظَنُّوا أَنَّهُ أَبْلَهُ وَ صَبَّرَ نَفْسَهُ عَلَى
أَنْ یُقَالَ [لَهُ] إِنَّهُ أَبْلَهُ لَا عَقْلَ لَهُ.
بدون شک
زمانى براى شما خواهد آمد که
از دینداران
نجات نیابد،
جز آنکه را مردم ابلهش دانند
و خود او هم آماده باشد و تحمل کند که به او بگویند ابله و بیعقل.
الکافی (ثقة الاسلام کلینی): ج3، ص 309
خدا قوت
از دقت نظر شما در نقل مطالب حضرت استاد (ره) و رفرنس های خوبی که ارائه کردید متشکرم.