او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده
او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده

نکته ای طلایی درباره تفسیر آیه (وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمٰانِ )

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم


وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمٰانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُه (1)

و هر کس به ایمان کفر بورزد، به تحقیق که عملش نابود گردد.


در قرآن کریم در چندین مورد از عبارت "من یکفر" استفاده شده است و در تمامی این موارد اشاره شده است به:

1- کفر ورزیدن به خداوند.(2)

2- کفر ورزیدن به خداوند، ملائکه، کتب آسمانی  و روز قیامت. (3)

3- کفر ورزیدن  به کتب آسمانی . (4)

4- کفر ورزیدن به آیات خداوند. (5)

اما جز آیه ای که در ابتدا نقل شده است، در جای دیگری نیامده که هر کس به ایمان کفر بورزد؛ در ظاهر، عبارت کفر به ایمان، عبارتی مبهم است، اساساً ایمان لوازمی دارد که کسی که مؤمن به آن لوازم باشد، ایمان در او محقق می شود و کسی که به آن لوازم کافر باشد، کفر ورزیدنش محقق می شود، همانگونه که  در آیات دیگر قرآن کریم هم، کفر به خدا و روز قیامت و کتب آسمانی و آیات خداوند که همگی لوازم ایمان هستند را نشانه های تحقق کفر معرفی کرده است.

حال باید دید مقصود از کفر به ایمان چه چیز است!

در روایات تفسیری، مصادیقی برای این لازمه ایمان، که اگر به آن کفر ورزیده شود همه اعمال حبط می شود بر شمرده شده

که از مهمترین و پر تکرار ترین این مصادیق،

پذیرش ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیهما السلام است

که به حقیقت ایمان تعبیر شده است  و کافران به ولایت مولا علی علیه السلام، مصداق کسانی هستند که اعمالشان همگی حبط و نابود است.

به عنوان نمونه ای از این روایات تفسیری، حضرت امام محمد باقر علیه السلام  در خصوص مقصود ایمان در این آیه  می فرماید:

اَلْإِیمَانُ فِی بَطْنِ اَلْقُرْآنِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَمَنْ کَفَرَ بِوَلاَیَتِهِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ. (6)

مقصود از ایمان در بطن قرآن، علی بن ابی طالب علیه السلام است و هر کس به ولایت ایشان کفر بورزد به تحقیق که عملش نابود است.


 در تبیین اینکه بر چه اساسی، مقصود ایمان در این آیه وجود مبارک مولی الموحدین امیرالمؤمنین حضرت علی بن ابی طالب علیهما السلام است، به حدیثی از رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله استناد می شود که علاوه بر بسیاری از منابع شیعی، در منابع اهل سنت نیز نقل شده است؛ و آن حدیثی است که رسول مکرّم در روز جنگ احزاب (خندق) هنگامی که امیرالمؤمنین علیه السلام به نبرد با عمر بن عبدود رفت بیان فرمود:

برزَ الإیمانُ کلُّه إلی الشِّرکِ کلِّه (7)

امروز همه ایمان در برابر همه شرک آشکار شد.


اگر دقت شود در این حدیث نبوی و به حدیث امام محمد باقر علیه السلام که در بالا ذکر شد تطابق بسیار ظریف و دقیقی مشاهده می شود.

امام باقر علیه السلام فرمودند، بطن ایمان در قرآن ولایت امیرالمؤمنین است.

بطن یعنی چیزی که ظاهر نیست، در روز خندق رسول خدا در بیان خود از فعل بَرَز(8)  استفاده فرمودند که یعنی آشکار شد؛ چیزی باید مخفی باشد که آشکار شود، آن چه که مخفی بوده چه بوده است؟، بلی اینکه حقیقت ایمان  وجود مبارک مولی الموحّدین امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیهما السلام است که همان بطن ایمان است که در روایت امام باقر علیه السلام نیز بیان شده اند.


بنابر این ایمان یکی از نام های امیرالمؤمنین علیه السلام است که در موارد دیگری هم در قرآن حضرت به این نام خوانده شده اند؛ از جمله:

در آیه شریفه:

حَبَّبَ إِلَیکُمُ الْإِیمانَ (9)

خداوند ایمان را در نزد خدا شما محبوب گرداند.

در کتاب شریف کافی، از امام صادق علیه السلام روایت شده است که مقصود از ایمان در این آیه که در نزد مؤمنین محبوب شده است، وجود مبارک مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام است.(10)


بنابر این، مهمترین مصداق ایمان که کفر ورزیدن به آن،  باعث حبط و نابودی همه اعمال می شود پذیرش ولایت مولی الموحدین، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیهم السلام است. (که علامه طباطبایی رحمت الله علیه و آله نیز بر همین اساس در تفسیر خود به این حقیقت اشاره کرده اند.(11))


لازم به ذکر است که این سیاق تفسیری، سیاق تفسیری خود معصومین علیهم السلام است، به عنوان نمونه، زمانی که مأمون (لعنت الله علیه) از حضرت امام رضا علیه السلام درباره امتیازات اهل بیت پیامبر نسبت به امت پیامبر در قرآن پرسید، به عنوان یکی از پاسخ ها امام رضا علیه السلام فرمود:

خدا در قرآن می فرماید:
«فَسْأَلُوا اَهْلَ الذِّکْرِ اِنْ کُنْتُم لاتَعْلَمُونَ»؛(12)

«اگر نمی‏دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید.»

و فرمود: ما اهل ذکر هستیم، اگر نمی‏دانید از ما خانواده (اهل بیت علیهم‏السلام ) بپرسید.

مأمون لعنت الله علیه در پاسخ به این سخن امام رضا علیه السلام گفت:

برخی از اندیشمندان گفتند: به نظر ما مقصود خداوند از اهل ذکر علمای یهود و نصاری هستند که به برخی از مسائل آگاهی دارند.

امام علیه السلام در پاسخ فرمود:

سبحان اللّه‏! اگر ما پرسیدیم و آنها هم به دین خود دعوت کردند و گفتند: دین ما بهتر از دین اسلام است، آیا چنین کاری بر ما جایز است؟!

مأمون گفت: ای اباالحسن! آیا ممکن است این سخن را بیشتر شرح دهید تا خلاف ادّعای اینها ثابت شود.
حضرت فرمود: بلی،

«ذکر» رسول اللّه‏ است و ما نیز اهل [و خانواده] آن حضرت هستیم. این معنا در کتاب خداوند بیان شده است، آنجا که می‏فرماید:

«فَاتَّقُوا اللّه‏ یااوُلیِ الالْبابِ الَّذینَ آمَنُوا قَدْ اَنْزَلَ اللّه‏ اِلَیْکُمْ ذِکْرا رَسُولاً یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِ اللّه‏ مُبَیِّناتٍ»؛(13)
«تقوای الهی پیشه کنید ای خردمندانی که ایمان آورده‏ اید!
زیرا خداوند ذکر را بر شما فرستاد؛ رسولی که آیات روشن خدا را بر شما تلاوت می‏کند».
پس ذکر، رسول اللّه‏ است و ما هم اهل ذکر هستیم.(14)






منابع:

(1) سوره مائده - آیه 5

(2) (سوره بقره - آیه 256) - (سوره زخرف - آیه 33)

(3) (سوره نساء - آیه 136)

(4)  (سوره بقره - آیه 121) - (سوره هود - آیه 17)

(5) (سوره آل عمران - آیه 19) - (سوره مائده - آیه 115)

(6) تفسیر فرات کوفی: ص 121 - بحار الانوار: ج35، ص 348 - با همین مضمون: بصائر الدرجات: ص 97 - مناقب: ص94 - روضة الواعظین: ص106 - تفسیر عیّاشی: ج1، ص297 - تفسیر البرهان: ج2، ص 254

(7) در منابع شیعی:  ارشاد القلوب (دیلمی): ج2 ، ص64   - إثبات الهداة (شیخ حر عاملی): ج 3، ص 456  -   الطرائف: (سید بن طاووس):  ج1،  ص 60 -   بحار الأنوار (علامه مجلسی): ج 39 ، ص 3  -    إحقاق الحق  (قاضی نور الله تستری):  ج16، ص 405  -  کنزالفوائد (ابوالفتح کراجکی): ج1،  ص 137  - البرهان (علامه بحرانی): ج 4 ، ص433 -
 تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة: (علامه سید عبدالحسین شرف الدین): ج1،  ص444

در منابع اهل سنت:  ینابیع المودة (القندوزی): ج1، ص 281 - شواهد التنزیل (حاکم حسکانی): ج 2، ص16  -  شرح نهج البلاغة (ابن ابی الحدید): ج 19، ص61 -  وسیلة النجاة (مولوی محمد مبین هندی): ص 84  - حیاة الحیوان الکبری (کمال الدین محمد دمیری):  ج 1، ص 249 - تاریخ مستبصر (شیبانی دمشقی): ج1، ص 68

(8) بّرّز در کتب لغت (به عنوان نمونه کتاب قاموس) چنین معنی شده است: ظهر بعد خفاء (ظاهر شدن چیزی بعد از آنکه مخفی بود)

(9) سوره حجرات - آیه 7

(10) أبی عبد الله علیه السلام فی قوله تعالى: "و هدوا إلى الطیب من القول و هدوا إلى صراط الحمید" قال: ذاک حمزة و جعفر و عبیدة وسلیمان و أبو ذر و المقداد بن الأسود و عمار هدوا إلى أمیر المؤمنین علیه السلام  و قوله: "حبب إلیکم الایمان و زینه فی قلوبکم (یعنی أمیر المؤمنین) و کره إلیکم الکفر و الفسوق و و العصیان" الأول و الثانی و الثالث. (الکافی: ج1، ص 426)

(11) المیزان فی التفسیر القرآن: ج5، ص 218

(12) سوره انبیا - آیه 7

(13) سوره طلاق - آیه 10 و 11

(14) عیون اخبار الرضا: ج1، ص 493