مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
ما رأیت نعمة موفورة إلا وإلى جانبها حق مضیع[1].
وفور نعمت را در جایی ندیدم، مگر در کنار آن، حقی پایمال شده بود.
مقام معظّم رهبری آیت الله سید علی خامنهای حفظه الله:
اینکه امیرالمؤمنین علیهالسّلام میفرماید:
«ما رأیت نعمة موفورة الّا و فی جانبها حقّ مضیّع»؛
یعنی هرجا شما دیدید ثروت انباشتهای به وجود آمده، بدانید در کنارش حقوق ضایعشدهی
فراوانی وجود دارد؛
مظهر اصلی و مصداق عمدهاش همین است که کارگزاران و مسؤولان حکومت، با استفاده از نفوذ
و قدرت، راحت بتوانند از امکانات عمومی استفاده کنند؛
بانکها راحت وام بدهند؛ مراکز گوناگون، امکان استفاده از زمین، آب، هوا، تجارت و وارد
کردن و صادر کردن را در اختیار آنها بگذارند؛
ناگهان ببینید کسانی که دستشان از مال دنیا تا اندکی پیش خالی بود، ثروتهای گزاف پیدا
کردهاند؛
ظاهر کار هم قانونی است...[2]
این که امیرالمومنین ـ طبق نقل ـ میفرماید:
«ما رایت نعمه موفوره الا و فی جانبها حق مضیع»
یعنی هرجا شما دیدید ثروت انباشتهای به وجود آمده, بدانید در کنارش حقوق ضایع شده
فراوانی هم وجود دارد؛
معنایش این است که اگر اموال از راه حلال بدست آید و حقوق واجب و مستحب آن داده شود،
اینقدر روی هم جمع نمیشود.
اگر ثروتمندی در کنارش فقرا در مانده را ببیند و به آنها بیتوجه نماند طبعاً پولهای
راکد خود را صرف فقرا میکند و ثروت انباشته شدهای پیدا نمیشود.
تولید ثروت فراوان از راه صحیح عیب نیست و ارزش است! کمتر کسی در عالم به قدر
امیرالمؤمنین علی علیه السلام تولید ثروت کرده است اما تولید ثروت حضرت برای
رسیدگی به محرومان بود و نه انباشت ثروت!،
مشکل آنجا است که ثروت انباشته شود و در کنار آن جمعیت زیادی محروم باشند و ثروتمندان
بیتوجه به محرومین به جمع ثروت ادامه دهند و آه و ناله اینها را نا دیده بگیرند[3].
حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام:
لا یجتمع المال الا بخصال خمس: ببخل شدید، و امل طویل، و حرص غالب و قطیعه الرحم و ایثار الدنیا علی الاخرة[4].
مال جمع نمیشود مگر با پنج خصلت:
با بخل شدید
و آرزوی دراز
و حرصی که (بر نفس انسان) غالب شده
و رهاکردن رسیدگی به نزدیکان
و ترجیح دادن دنیا بر آخرت.
مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
ان الله سبحانه فرض فی اموال الاغنیاء أقوات الفقراء فما جاع فقیر الاّ بما متع به غنی و الله تعالی جده سائلهم عن ذلک[5].
خداوند سبحان در داراییهای توانگران روزیهای فقرا را واجب گردانید. پس فقیری گرسنه نماند، مگر به سبب آنچه توانگری به او نداده است و در روز رستاخیز خداوند متعال، آن اغنیا را به خاطر این کار مؤاخذه مینماید.
حضرت امام جعقر صادق علیه السلام:
إن الناس ما افتقروا و لا احتاجوا و لا جاعوا و لا عروا إلا بذنوب الأغنیاء[6].
به راستی که مردم فقیر و نیازمند و گرسنه و برهنه نمیشوند مگر به واسطه گناه اغنیا و ثروتمندان.
آیا اگر کسی خمس و زکات و حقوق مالی واجبش را ادا کرد، دیگر
هرگونه دلش خواست میتواند در اموالش دخل و تصرف کند؟!
پاسخ:
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
إن اللّه فرض للفقراء فی أموال الأغنیاء فریضة لا یحمدون إلا
بأدائها و هی الزکاة بها حقنوا دماءهم و بها سموا مسلمین
و لکن اللّه تعالى فرض فی أموال الأغنیاء حقوقا غیر الزکاة - فقال تعالى:
فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ و الحق المعلوم غیر الزکاة و هو شیء یفرضه الرجل
على نفسه فی ماله یجب علیه أن یفرضه على قدر طاقته و سعة ماله فیؤدی الذی فرض على نفسه
إن شاء کل یوم و إن شاء کل جمعة و إن شاء فی کل شهر[7].
ابابصیر از یاران نزدیک امام صادق روایت میکند که: نزد امام
جعفر صادق بودیم که برخی از ثروتمندان نیز همراه ما بودند.
آنان نام زکات را به میان آوردند،
امام صادق علیه السلام فرمود: پرداخت زکات چیزی نیست که به خاطر آن از صابحش تعریف
و تمجید شود
بلکه زکات امری ظاهری است که به وسیله پرداخت آن... مسلمان نامیده میشود و اگر آن
را بجا نیاورد نماز وی پذیرفته نخواهد شد.
در اموال شما ثروتمندان حقوقی واجبی غیر از زکات وجود دارد!!
عرض کردم خداوند تو را خیر دهد چه حقوقی غیر از زکات در اموال وجود دارد که باید آن
را به جای آوریم؟
فرمود: سبحان الله مگر نیشیندهای که خداوند عز و جل در قرآن میفرماید:
«و الذین فی اموالهم حق معلوم * للسائل و المحروم (معارج - 24 و 25) و کسانى که در
اموالشان حقى معلوم است. براى سائل و محروم»
عرض کردم چه حقی بر گردن ما وجود دارد؟
فرمود همان چیزی است که شخص در مال خویش بر طبق وسعت روزی و توانش تعیین میکند که
در پایان هر روز و یا هر جمعه و یا هر ماه آن را از مالش خارج میکند و به نیازمندان
میدهد.
پینوشتی تقدیم به همه ژنهای خوب:
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ کَثِیراً مَا یَقُولُ: اعْلَمُوا عِلْماً یَقِیناً أَنَ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- لَمْ یَجْعَلْ لِلْعَبْدِ- وَ إِنِ اشْتَدَّ جَهْدُهُ، وَ عَظُمَتْ حِیلَتُهُ، وَ کَثُرَتْ مُکَابَدَتُهُ أَنْ یَسْبِقَ مَا سُمِّیَ لَهُ فِی الذِّکْرِ الْحَکِیمِ، وَ لَمْ یَحُلْ مِنَ الْعَبْدِ فِی ضَعْفِهِ، وَ قِلَّةِ حِیلَتِهِ أَنْ یَبْلُغَ مَا سُمِّیَ لَهُ فِی الذِّکْرِ الْحَکِیمِ. أَیُّهَا النَّاسُ، إِنَّهُ لَنْ یَزْدَادَ امْرُؤٌ نَقِیراً بِحِذْقِهِ، وَ لَمْ یَنْتَقِصِ امْرُؤٌ نَقِیراً لِحُمْقِه[8].
مولی امیرالمؤمنین علی عیله السلام بسیار میفرمود:
این را به طور علم یقین بدانید که حقیقتاً ممکن نیست کسی با
داشتن آگاهی کامل از تمام رموز کار و کوشش و فعالیت، بتواند بر آنچه که در عالَم تقدیرِ
خدا، برایش مقرّر شده پیشی بگیرد
و بیش از آن مقدارِ مقدّر را رزق خود گرداند.
ای مردم! همان هرگز ممکن نیست کسی بر اثر هوشمندیش به قدر نقیری (فرورفتگی روی هسته
خرما) بر آنچه خدا مقرّر کرده بیفزاید و ممکن نیست کسی بر اثر کمفهمیاش به قدر نقیری
از آن روزی که خدا مقدّر خدا کمتر بهره ببرد.
زمانی که به قارون گفته شد:
«أَحْسِنْ کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ (سوره قصص - آیه ۷۷)
همانگونه که خدا به تو احسان کرده تو نیز به دیگران احسان کن!»
در پاسخ گفت:
«إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِی (سوره قصص - آیه
۷۸)
جز این نیست که این ثروت را به وسیله دانشی که نزد من است به دست آوردهام!»
پس هر کس در پاسخ به اینکه چرا پولدار هست و به دیگران هم کمک
نمیکند بگوید:
زرنگیم هست، دانشم هست، هوشم هست، تلاش و پشتکار خودم هست، عرضه خودم هست، تواناییهای
خودم هست،
ژن خوب داشتم برای خودش یکپا قارون هست[9]!!!
خداوند میفرماید مال و ثروت نتیجه احسان خداست نه تلاش و کوشش و دانش شما!
خودِ توفیق اون هوش رو کی به شما داده؟
توان و تدبیر رو کی به شما داده؟
این اشخاص رو که در رشد اقتصادی شما تأثیرداشتن کی بر سر مسیر زندگی شما قرار داده؟
آیا ذاتی خودت هست این هوش و استعداد و توان؟
اگر ذاتی خودت هست، پس چرا سنت رفت بالا همش دونه دونه از دست میره؟
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
إنَّ اللّهَ تَعَالى وَسَّعَ فِی أرزَاقِ الْحَمْقى لِیَعتَبِرَ الْعُقَلَاءُ وَ یَعلَموا أنَّ الدُّنْیَا لَیسَ یُنَالُ مَا فیها بِعَمَلٍ و لَا حِیل[10].
همانا خداوند بدین خاطر در روزى افراد احمق و نادان وسعت فراوان بخشیده است تا عاقلان خردمند عبرت بگیرند؛ و بدانند که دنیا و نعمتهایش چیزى نیست که بتوان با زرنگى و حیله و نیرنگ به دستش آورد.
پینوشتی برای پینوشت:
رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله:
مَنْ أَکَلَ مَا یَشْتَهِی وَ لَبِسَ مَا یَشْتَهِی وَ رَکِبَ مَا یَشْتَهِی لَمْ یَنْظُرِ اللَّهُ إِلَیْهِ حَتَّى یَنْزِعَ أَوْ یَتْرُک[11].
هر کس هر چه [دلش] خواست بخورد و هر چه دوست داشت بپوشد و هر
چه از مرکبها [نظرش را گرفت] سوار شود، خداوند [با نظر رحمت] به او ننگرد تا او بمیرد
یا آن کارها را وانهد.
خوب اگر خدا نظر رحمتش را از کسی به واسطه تبعیت از خواستههای نفسانی آن شخص بردارد چه میشود:
مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
اتباع الهوی فیصد عن الحق[12].
پیروی از هوای نفس آدمی را از (پذیرش) حق باز میدارد.
یعنی چه؟!
یعنی ولو که شخص مالش را از راه حلالِ حلال بدست آورده باشه، اگر هر کاری خواست باهاش
کرد، یعنی هر چه دلش خواست انجام داد، خونه و ماشین میلیاردی و لباس میلیونی و ...؛
یا در حد طبقه متوسط جامعه هر وقت هر چی دلش خواست خورد و تابع نفسش در شکمچرانی بود
و ... چه میشود؟!
میشود روزی بیاید که به واسطه تبعیت از هوای نفس و هوسهایش، دیگر تابع حق نشود، و
به مرور خط فکریش هم عوض شود و ...
انقلابیِ آمریکا ستیز دیروز میشود
لیبرال کدخداپرست امروز...
[1] دراسات فی نهج البلاغه (محمد مهدی شمس الدین): ص 40
[2] بیانات به مناسبت عید نیمهشعبان (30 مهر 81)
[3] نشریه پرسمان دانشجویی نهاد نمایندگی مقام معظّم رهبری در دانشگاهها: کد ۱/۱۰۰۱۰۹۱۲۵
[4] خصال صدوق؛ ج1؛ ص 238
[7] الکافی: ج3، ص499
[8] الکافی: ج۹۵، ص ۸۱
[9] برگرفته از تفسیر نور (محسن قرائتی): ذیل آیه ۷۸ سور قصص
[10] الکافی: ج۵، ص ۸۲
[11] تحف العقول (ابن شعبه حرّانی): ص 39
[12] امالی (شیخ مفید): مجلس ۴۱، حدیث ۱
مقاله اول با عنوان:
The Positive Effects Of Nature On Your Mental Well-Being
تأثیرات مثبت طبیعت بر بهزیستی ذهنی شمامراکز بزرگ حجامت در نیویورک و لندن!!! (گزیدههایی از برنامه راز در موضوع طب سنتی)
4. اعراض مردم از مصرف مواد کارخانهای و اقبال ایشان به محصولات ارگانیک از خوارکی گرفته تا پوشاک و... (چقدر مغازههای محصولات سنتی در محلات دوباره رواج یافته است...)
فساد، در خشکی و دریا به واسطه آنچه مردم کسب کردهاند آشکار گشته است؛ خدا میخواهد نتیجه بعضی از اعمالشان را به آنان بچشاند، باشد که (بسوی حق) بازگردند!
1. فإذا رأیت الحق قد مات وذهب أهله،
2. ورأیت الجور قد شمل البلاد،
3. ورأیت القرآن قد خلق ـ وأحدث فیه ما لیس فیه ووجه على الأهواء ،
4. ورأیت الدین قد انکفأ کما ینکفئ الإناء
5. ورأیت أهل الباطل قد استعلوا على أهل الحق ،
6. ورأیت الشر ظاهرا لا ینهى عنه ویعذر أصحابه ،
7. ورأیت الفسق قد ظهر ـ واکتفى الرجال بالرجال والنساء بالنساء ،
8. ورأیت المؤمن صامتا لا یقبل قوله ،
9. ورأیت الفاسق یکذب ولا یرد علیه کذبه وفریته ،
10. ورأیت الصغیر یستحقر بالکبیر ،
11. ورأیت الأرحام قد تقطعت ،
12. ورأیت من یمتدح بالفسق یضحک منه ولا یرد علیه قوله ،
13. ورأیت الغلام یعطی ما تعطی المرأة ـ
14. ورأیت النساء یتزوجن بالنساء ،
15. ورأیت الثناء قد کثر ،
16. ورأیت الرجل ینفق المال فی غیر طاعة الله ـ فلا ینهى ولا یؤخذ على یدیه ،
17. ورأیت الناظر یتعوذ بالله ـ مما یرى المؤمن فیه من الاجتهاد ،
18. ورأیت الجار یؤذی جاره ولیس له مانع ،
19. ورأیت الکافر فرحا لما یرى فی المؤمن ، مرحا لما یرى فی الأرض من الفساد ،
20. ورأیت الخمور تشرب علانیة ـ ویجتمع علیها من لا یخاف الله عز وجل ،
21. ورأیت الأمر بالمعروف ذلیلا ،
22. ورأیت الفاسق فیما لا یحب الله قویا محمودا ،
23. ورأیت أصحاب الآیات یحقرون ویحقر من یحبهم ،
24. ورأیت سبیل الخیر منقطعا وسبیل الشر مسلوکا ،
25. ورأیت بیت الله قد عطل ویؤمر بترکه ـ
26. ورأیت الرجل یقول ما لا یفعله ،
27. ورأیت الرجال یتمنون للرجال والنساء للنساء ،
28. ورأیت الرجل معیشته من دبره ـ ومعیشة المرأة من فرجها ،
29. ورأیت النساء یتخذن المجالس کما یتخذها الرجال ،
30. ورأیت التأنیث فی ولد العباس ـ قد ظهر وأظهروا الخضاب ـ وامتشطوا کما تمشط المرأة لزوجها ، وأعطوا الرجال لأموال على فروجهم ، وتنوفس فی الرجل ، وتغایر علیه الرجال ،
31. وکان صاحب المال أعز من المؤمن ،
32. وکان الربا ظاهرا لا یعیر ،
33. وکان الزنا تمتدح به النساء ،
34. ورأیت المرأة تصانع زوجها على نکاح الرجال ،
35. ورأیت أکثر الناس وخیر بیت من یساعد النساء على فسقهن ،
36. ورأیت المؤمن محزونا محتقرا ذلیلا ـ
37. ورأیت البدع والزنا قد ظهر ،
38. ورأیت الناس یعتدون بشاهد الزور ،
39. ورأیت الحرام یحلل ، والحلال یحرم ،
40. ورأیت الدین بالرأی وعطل الکتاب وأحکامه ،
41. ورأیت اللیل لا یستخفى به من الجرأة على الله ،
42. ورأیت المؤمن لا یستطیع أن ینکر إلا بقلبه ـ
43. ورأیت العظیم من المال ینفق فی سخط الله عز وجل ،
44. ورأیت الولاة یقربون أهل الکفر ویباعدون أهل الخیر ،
45. ورأیت الولاة یرتشون فی الحکم ،
46. ورأیت الولایة قبالة لمن زاد ،
47. ورأیت ذوات الأرحام ینکحن ویکتفى بهن ،
48. ورأیت الرجل یقتل على التهمة وعلى الظنة ـ ویتغایر على الرجل الذکر فیبذل له نفسه وماله ،
49. ورأیت الرجل یعیر على إتیان النساء ،
50. ورأیت الرجل یأکل من کسب امرأته من الفجور یعلم ذلک ویقیم علیه ،
51. ورأیت المرأة تقهر زوجها ـ وتعمل ما لا یشتهی وتنفق على زوجها ،
52. ورأیت الرجل یکری امرأته وجاریته ـ ویرضى بالدنی من الطعام والشراب ،
53. ورأیت الإیمان بالله عز وجل کثیرة على الزور ،
54. ورأیت القمار قد ظهر ،
55. ورأیت الشراب یباع ظاهرا لیس له مانع ،
56. ورأیت النساء یبذلن أنفسهن لأهل الکفر ،
57. ورأیت الملاهی قد ظهرت یمر بها لا یمنعها أحد أحدا ـ ولا یجترئ أحد على منعها ،
58. ورأیت الشریف یستذله الذی یخاف سلطانه ،
59. ورأیت أقرب الناس من الولاة ـ من یمتدح بشتمنا أهل البیت ،
60. ورأیت من یحبنا یزور ولا تقبل شهادته ،
61. ورأیت الزور من القول یتنافس فیه ،
62. ورأیت القرآن قد ثقل على الناس استماعه ـ وخف على الناس استماع الباطل ،
63. ورأیت الجار یکرم الجار خوفا من لسانه ،
64. ورأیت الحدود قد عطلت وعمل فیها بالأهواء ،
65. ورأیت المساجد قد زخرفت ،
66. ورأیت أصدق الناس عند الناس المفتری الکذب ،
67. ورأیت الشر قد ظهر والسعی بالنمیمة ،
68. ورأیت البغی قد فشا ،
69. ورأیت الغیبة تستملح ویبشر بها الناس بعضهم بعضا ،
70. ورأیت طلب الحج والجهاد لغیر الله ـ
71. ورأیت السلطان یذل للکافر المؤمن ،
72. ورأیت الخراب قد أدیل من العمران ،
73. ورأیت الرجل معیشته من بخس المکیال والمیزان ،
74. ورأیت سفک الدماء یستخف بها ،
75. ورأیت الرجل یطلب الرئاسة لغرض الدنیا ـ ویشهر نفسه بخبث اللسان لیتقى وتستند إلیه الأمور ،
76. ورأیت الصلاة قد استخف بها ،
77. ورأیت الرجل عنده المال الکثیر لم یزکه منذ ملکه ،
78. ورأیت المیت ینشر من قبره ویؤذى وتباع أکفانه ،
79. ورأیت الهرج قد کثر ،
80. ورأیت الرجل یمسی نشوان ـ ویصبح سکران لا یهتم بما الناس فیه ،
81. ورأیت البهائم تنکح ،
82. ورأیت البهائم تفرس بعضها بعضا ،
83. ورأیت الرجل یخرج إلى مصلاه ویرجع ـ ولیس علیه شیء من ثیابه ،
84. ورأیت قلوب الناس قد قست ـ وجمدت أعینهم وثقل الذکر علیهم ،
85. ورأیت السحت قد ظهر یتنافس فیه ،
86. ورأیت المصلی إنما یصلی لیراه الناس ،
87. ورأیت الفقیه یتفقه لغیر الدین ـ یطلب الدنیا والرئاسة ،
88. ورأیت الناس مع من غلب ،
89. ورأیت طالب الحلال یذم ویعیر ـ وطالب الحرام یمدح ویعظم ،
90. ورأیت الحرمین یعمل فیها بما لا یحب الله ـ لا یمنعهم مانع ولا یحول بینهم وبین العمل القبیح أحد ،
91. ورأیت المعازف ظاهرة فی الحرمین ،
92. ورأیت الرجل یتکلم بشیء من الحق ـ ویأمر بالمعروف وینهى عن المنکر ـ فیقوم إلیه من ینصحه فی نفسه فیقول : هذا عنک موضوع ،
93. ورأیت الناس ینظر بعضهم إلى بعض ویقتدون بأهل الشر ،
94. ورأیت مسلک الخیر وطریقه خالیا لا یسلکه أحد ،
95. ورأیت المیت یهز به فلا یفزع له أحد ،
96. ورأیت کل عام یحدث فیه من البدعة والشر أکثر مما کان ،
97. ورأیت الخلق والمجالس لا یتابعون إلا الأغنیاء ،
98. ورأیت المحتاج یعطى على الضحک به ـ ویرحم لغیر وجه الله ،
99. ورأیت الآیات فی السماء لا یفزع لها أحد ـ
100.ورأیت الناس یتسافدون کما تسافد البهائم ـ لا ینکر أحد منکرا تخوفا من الناس ،
101.ورأیت الرجل ینفق الکثیر فی غیر طاعة الله ـ ویمنع الیسیر فی طاعة الله ،
102.ورأیت العقوق قد ظهر واستخف بالوالدین ـ وکانا من أسوإ الناس حالا عند الولد ـ ویفرح بأن یفتری علیهما ،
103.ورأیت النساء وقد غلبن على الملک وغلبن على کل أمر لا یؤتى إلا ما لهن فیه هوى ،
104.ورأیت ابن الرجل یفتری على أبیه ـ ویدعو على والدیه ویفرح بموتهما ،
105.ورأیت الرجل إذا مر به یوم ـ ولم یکسب فیه الذنب العظیم ـ من فجور أو بخس مکیال أو میزان أو غشیان حرام ـ أو شرب مسکر کئیبا حزینا ـ یحسب أن ذلک الیوم علیه وضیعة من عمره ،
106.ورأیت السلطان یحتکر الطعام ،
107.ورأیت أموال ذوی القربى ـ تقسم فی الزور ویتقامر بها وتشرب بها الخمور ،
108.ورأیت الخمر یتداوى بها ویوصف للمریض ویستشفى بها ،
109.ورأیت الناس قد استووا فی ترک الأمر بالمعروف ـ والنهی عن المنکر وترک التدین به ،
110.ورأیت ریاح المنافقین وأهل النفاق قائمة ـ وریاح أهل الحق لا تحرک ،
111.ورأیت الأذان بالأجر والصلاة بالأجر ،
112.ورأیت المساجد محتشیة ممن لا یخاف الله ـ مجتمعون فیها للغیبة وأکل لحوم أهل الحق ـ ویتواصفون فیها شراب المسکر ،
113.ورأیت السکران یصلی بالناس ـ وهو لا یعقل ولا یشان بالسکر ـ وإذا سکر أکرم واتقى وخیف وترک لا یعاقب ویعذر بسکره ،
114.ورأیت من أکل أموال الیتامى یحمد بصلاحه ،
115.ورأیت القضاة یقضون بخلاف ما أمر الله ،
116.ورأیت الولاة یأتمنون الخونة للطمع ،
117.ورأیت المیراث قد وضعته الولاة ـ لأهل الفسوق والجرأة على الله ـ یأخذون منهم ویخلونهم وما یشتهون ،
118.ورأیت المنابر یؤمر علیها بالتقوى ـ ولا یعمل القائل بما یأمر ،
119.ورأیت الصلاة قد استخف بأوقاتها ،
120.ورأیت الصدقة بالشفاعة ـ ولا یراد بها وجه الله ویعطی لطلب الناس ،
121.ورأیت الناس همهم بطونهم وفروجهم ـ لا یبالون بما أکلوا وما نکحوا ،
122.ورأیت الدنیا مقبلة علیهم ،
123.ورأیت أعلام الحق قد درست فکن على حذر ـ واطلب إلى الله عز وجل النجاة ، واعلم أن الناس فی سخط الله عز وجل ـ وإنما یمهلهم لأمر یراد بهم فکن مترقبا ـ واجتهد لیراک الله عز وجل فی خلاف ما هم علیه ـ فإن نزل بهم العذاب ـ وکنت فیهم عجلت إلى رحمة الله ، وإن أخرت ابتلوا ـ وکنت قد خرجت مما هم فیه من الجرأة على الله عز وجل ـ واعلم أن الله لا یضیع أجر المحسنین ، وأن رحمة الله قریب من المحسنین.
منبع:
تفسیر المیزان (علامه طباطبایی): ج5، ص 296 به نقل از کتاب کافی (ثقة الاسلام کلینی): ج8، ص 36
http://lib.eshia.ir/12016/5/396
http://lib.eshia.ir/11005/8/36
راه حل به نظر شما چیه؟
پینوشت:
وَ لَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿سوره حشر - آیه ۱۹﴾
و مانند کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند، پس خدا هم آنان را دچار خودفراموشی کرد و خودشان را از یاد بردند.
أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (سوره رعد - آیه 28)
همانا که تنها با یاد خدا قلوب به آرامش و اطمینان دست یابد.
مَن أعرَضَ عَن ذِکرِی فإنّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنکاً (سوره طه - آیه 124)
هر کس از یاد من رویگردان شود پس برایش زندگی تنگ و سختی خواهد بود.
دو چیز وجود دارد: خود وخودیت.[نفس و نفسانیت]
خود نباید فراموش شود چرا که راه اتصال انسان به خداست. [همان نفختُ فیه من روحی؛ انا لله و انا الیه راجعون]
[خدا] در قرآن فرمود:
و لا تکونوا کالذین نسواالله فانساهم انفسهم [سوره حشر - آیه 119]
اما خودیت [نفسانیت، انانیت، رفتن دنبال هوا و هوس و حرص و آز و جاه و مقام] و باد کردن غلط است.
این خود[نفس] در حیوانات هم هست این که شیر پای اولیا خدا را می بوسد، چون خود او [نفسش] مخاطب قرار گرفته نه طبیعتش که درندگی است.
و تمدن و غرب و مدرنیته همان است که خود و نفس و از کجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود، به کجا میروم آخر را از یاد برده
و تابع نفسانیت و هواها شده و این بشری که چهارنعل به دنبال تحقق هواهای نفسش است و کاری با خالق ندارد و خود ربوبیت خود را بر عهده گرفته است عاقبتش چه میشود؟
میشود بشر مدرنی که روز به روز با پدیده افسردگی بیش از پیش دست و پنجه نرم میکند و هر روز افسردهتر از دیروز میشود و به تحقق آیه ذیل بیش از پیش نزدیک میشود:
مَن أعرَضَ عَن ذِکرِی فإنّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنکاً (سوره طه - آیه 124)
هر کس از یاد من رویگردان شود پس برایش زندگی تنگ و سختی خواهد بود.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُونَ ﴿1﴾
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :
معمولاً امروزه آدما برای دینشون خیلی با کسی درگیر نمیشن
این حدیث فوق العاده مهم و کلیدیست
حضرت میفرمایند تازه در بین دینداران! تنها کسی ایمانش باقی میماند که مردم او را بیعقل بدانند!
اما چرا؟
جواب با توجه به روایات و آیات و توضیحات بالا مشخص است!
چون اکثر مردم در آخرالزمان درست را غلط میدانند و غلط را درست،
در نتیجه کسی که دارد حقیقتاً درست عمل میکند را بیعقل میدانند!