او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده
او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده

کوتاه سخنی در باب فتنه‌های پیش‌رو...

در فتنه‌های آخرالزمان، آن‌چه بیش از هر چیز محل تاخت و تاز شیاطین است، آن است که بتوانند حب و بغض را از مدار ایمان خارج کنند، یعنی بتوانند کاری کنند که انسان آن‌‌‌کسان و آن چیزهایی را که باید دشمن بدارد، دوست بدارد و آن‌‌کسان و آن چیزها را که باید دوست بدارد، دشمن بدارد!
اگر چنین شد، شخص هر عمل دیگری هم داشته باشد برایش سودی نداشته و ابتدا قوای فهم و فرقان و بصیرتش زیر و رو می‌شود و تا زوال ایمان و خروج از دین و گرفتاری به سوء عاقبت نیز پیش خواهد رفت.
برای همین، از مهمترین استراتژی‌های ابلیس و دستگاه طاغوت در آخرالزمان، تبدیل کردن گناه و معصیت و منکر، به معروف و ارزش و هنجار است.
یعنی کاری می‌کنند که قلب، به جای بیزاری از گناه و معصیت و منکر، آن را ارزش بداند!
اثری وضعی رخ‌دادن چنین فاجعه‌ای، زیر و رو شدن بصیرت و قلب است.
بصیرت چیزی است که شخص با آن درست را درست و غلط را غلط می‌بیند، اگر زیر و رو شد، درست را غلط می‌بیند و غلط را درست می‌پندارد؛ لذا مؤمنان راستین در نظر کسانی که دچار چنین عارضه‌ای شده‌اند، احمق و ابله پنداشته می‌شوند.
و قلب نیز ظرفی است که بناست حق در آن ریخته شود،‌ اگر زیر و رو شود دیگر شخص هیچ حقی را نمی‌پذیرد! و شخص در این صورت ابتلا به این عارضه، بدیهی‌ترین حقایق را نیز منکر می‌شود.
به هر نسبت که حساسیت و برائت قلب نسبت به منکرات کم شود، به همان نسبت نیز قلب و بصیرت شخص زیر و رو می‌شود؛ و این روند در حد نهایتش به شرایطی می‌رسد که شخص منکر و معصیت را ارزش می‌پندارد و خدایی نکرده به ارتکاب آن افتخار می‌کند؛
اگر شخصی برسد به حد افتخار به معصیت، خداوند امر می‌کند که ملائکه، حب اهل بیت علیهم السلام را (که حقیقت ایمان است) از قلب شخص بکنند! و شخص بعد از آن، بغض اهل بیت را به دل می‌گیرد.
مراحل آغازین نزدیک شدن به چنین فاجعه‌ای، این است که این اشخاص از شیعیان حقیقی اهل بیت علیهم‌السلام بغض و کینه به دل می‌گیرند.
مهمترین ویژگی دوران نزدیک به ظهور، بر طبق روایات متعدد، این است که از حیث اعتقادات، قشر خاکستری از بین می‌روند و مردم از حیث عقیقده، تبدیل به سیاه و سفید می‌شوند!
و هر کس حتی اگر رگه‌هایی از نفاق درش باشد نیز، باید آن را به شکل کفر علنی، آشکار نماید.
از طرف دیگر باز در روایات داریم که منافق تا وقتی که احساس امنیت و قدرت و بی‌نیازی نکرده باشد، باطن خود را علنی و آشکار نمی‌کند (که این امری معقول و منطقی نیز هست) لذا با توجه به این دو دسته روایات! در آینده‌ی پیش رو، ما فتنه‌هایی خواهیم داشت که در آن، جبهه باطل و جریان نفاق گمان می‌کنند آنچنان جبهه حق و جریان مؤمنان در موضع ضعف هستند و خودشان آن‌چنان در موضع قدرتند که کامل و علنی بواطن خود را آشکار خواهند کرد.

جمع‌بندی! با توجه به آنچه گفته شد؛ اگر کسی می‌خواهد ایمانش در این ابتلائات سخت و سنگین و پیاپی آخرالزمان حفظ شود؛ طبق معارف اهل بیت علیهم‌السلام، مهمترین شرطش این است که بتواند حب و بغش را بر مبنای ایمان تنظیم نماید.
برای این‌کار نیز شناخت دشمنان خدا و اولیای خدا و ویژگی‌هایشان (با تأکید بر جریان یهود (تمدّن مدرن و مظاهر سبک‌زندگی مدرن نیز ذیل جریان یهودی تعریف می‌شود.)، جریان نفاق و جریان ناصبی‌ها) بسیار ضروری است. تا شخص اصلاً بداند باید با چه کسانی و چه چیزهایی دشمنی کند.
لازم به ذکر است توجه شود که وجه مشترک همه‌ی منحرفان عالم این است که در حب و بغضشان انحراف است و این ملاک و محکی است که هر جریان انحرافی را می‌توان با آن تشخیص داد!
و نیز شناخت دقیق و صحیح احکام دین خدا نیز بسیار ضروری است که بتواند با حرمت‌شکنان علنی و عمدی و آگاهانه‌ی احکام خدا نیز برائت و دشمنی‌اش را حفظ نماید و از خود آن افعال (از هر کس که مرتکبش شده باشند) بیرازی بجوید. و برای حفظ این حالت (یعنی مدیریت حب و بغض بر مبنای ایمان)، مهمترین مقوّم و مؤیّد، مؤانست و مجالست با عالمِ عامل و نیز مرتبط بودن با جمع مؤمنان راستین و دوری و پرهیز از اختلاط با اهل غفلت و اهل معصیت و اهل دنیاست.
در ضمن!
پرهیزهایی نظیر: پرهیز از مال حرام و شبهه‌ناک، پرهیز از گرفتار شدن به حق‌الناس (خاصه‌ آبرویی! و مالی!)، پرهیز از استفاده از رانت و رشد بی‌ضابطه و با پارتی، از نمونه پرهیزهایی هستند که اگر رعایت نشود،‌ دیر یا زود انسان را از دایره‌ی ایمان در ابتلائات آخرالزمان بیرون خواهد کرد (إلا ما رحم ربّی)
یعنی چنانچه قبلا هم تأکید شد؛
هر کسی که با رانت و بی‌ضابطه در سیستم جمهوری اسلامی رشد کرده، ولو امروز هم به ظاهر خیلی انقلابی و اهل بیتی باشد، دیر یا زود جلوی رهبر معظّم انقلاب حفظه الله خواهد ایستاد و غربال آخرالزمان از این تصفیه‌ی ترسناک ناگزیر است!
در خاتمه، به قول آن عالم ربّانی:
خدایا ما که به خودمان رحم نمی‌کنیم، خودت به ما رحم کن...

فتنه مالی در آخرالزمان

به گواه تاریخ کسانی که در مالشان حرامی باشد، به هنگام فتنه‌ها و امتحانات یقیناً در جبهه مقابل حق قرار خواهند گرفت.

چنانچه حضرت سید الشهداء علیه السلام در روز عاشورا خطاب سپاه عمر سعد فرمود: (همه شما ناشنوایید، زیرا بخشش‌هایتان در حرام منحصر شده و شکم‌هایتان از حرام پر گشته است و خدا (بدین سبب) بر دل‌های شما مُهر زده است[1].)

این مسئله را بگذارید در کنار این حدیث رسول خدا صلوات الله علیه و آله که می‌فرمایند: کم‌یاب‌ترین چیز در آخرالزمان درهمی حلال است و دوست مؤمنی که با آن انس بگیرید[2]. (یعنی مال شبهه ناک کم نیست اما طیب و طاهر و حلالِ بی‌شُبهَت قرار است بسیار اندک باشد!)

و سخن امام صادق علیه السلام که می‌فرمایند: قبل از ظهور کسب و کار کساد می‌شود و برکت از میان می‌رود و مردم در زمینه مالی به سختی امتحان می‌شوند[3].

و مولا امیرالمؤمنین علیه السلام که می‌فرمایند: در فتنه‌ای اضطراب‌آور و هولناک که همه به آن مبتلا خواهید شد [برای در امان ماندنِ ایمانتان] شما مال حرام وارد زندگی و لقمه حرام وارد شکم خود نکنید[4]!

و این سخن امام زمان علیه السلام که در نامه خود به شیخ مفید فرمودند: عهد می‌کنم که هر کدام از شیعیان که راه تقوا را در پیش گیرد و هر آنچه که لازم است (و حق خداست) از مال خود خارج کند، از فتنه‌ گمراه‌کننده و ظلمانی در امان باشد[5].

و اما کسانی که در سودای یاری امام زمان خویش هستند نیز در این سخن حضرت سید الشهدا بیاندیشند: موسی بن عمیر از پدر خود نقل کرد که گفت: امام حسین علیه السلام به من فرمود: بین مردم ندا کن، کسی که بدهی و دِینی دارد، نباید با من به پیکار آید. یک نفر از اصحاب نزد امام آمد و عرض کرد: من بدهی دارم(چه کنم؟) امام دوباره فرمودند:  هر کس بدهی (و دِینی) دارد با من به نبرد (و پیکار) نیاید[6].

بسیار نکته مهمی است که اگر انسان از قبل حساب مالی‌اش دُرُست نباشد، هنگام فراخوان امامش جایی در لشگر نخواهد داشت...



[1]  «وَیْلَکُمْ مَا عَلَیْکُمْ ان تُنْصِتُوا اِلَیَّ فَتَسْمَعُوا قَوْلِی وَ اِنَّمَا اَدْعُوکُمْ اِلَی سَبِیلِ الرَّشَادِ فَمَنْ اَطَاعَنِی کَانَ مِنَ الْمُرْشَدِینَ وَ مَنْ عَصَانِی کَانَ مِنَ الْمُهْلَکِینَ وَکُلُّکُمْ عَاصٍ لِاَمْرِی غَیْرُ مُسْتَمِعٍ قَوْلِی فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَی قُلُوبِکُمْ؛ وای بر شما! چرا ساکت نمی‌شوید تا گفتارم را بشنوید! همانا من شما را به راه هدایت و رستگاری فرا می‌خوانم، هر کس از من پیروی کند، سعادتمند است و هر کس نافرمانی‌ام کند از هلاک‌شدگان است، شما همگی نافرمانی‌ام می‌کنید و به سخنم گوش نمی‌دهید، آری شکم‌های شما از حرام پُر و (به همین دلیل) بر قلب‌هایتان مهر‌زده شده است.» (بحارالأنوار (علامه مجلسی): ج۴۵، ص۸)

[2]  «أقَلُّ ما یَکونُ فی آخِرِ الزَّمانِ أخٌ یوثَقُ بِهِ، أو دِرهَمٌ مِن حَلالٍ؛ کم‌یاب‌ترین چیز در آخرالزمان برادری است (مؤمن) که مورد اعتماد باشد و درهمی از حلال.» (تحف العقول: ص 54)

[3]  مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ إِنَّ قُدَّامَ قِیَامِ الْقَائِمِ عَلَامَاتٍ بَلْوَى مِنَ اللَّهِ تَعَالَى لِعِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ قُلْتُ وَ مَا هِیَ قَالَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ قَالَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ یَعْنِی الْمُؤْمِنِینَ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ مِنْ مُلُوکِ بَنِی فُلَانٍ فِی آخِرِ سُلْطَانِهِمْ- وَ الْجُوعِ بِغَلَاءِ أَسْعَارِهِمْ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ فَسَادِ التِّجَارَاتِ وَ قِلَّةِ الْفَضْلِ فِیهَا- وَ الْأَنْفُسِ قَالَ مَوْتٌ ذَرِیعٌ وَ الثَّمَراتِ قِلَّةِ رَیْعٍ مَا یُزْرَعُ وَ قِلَّةِ بَرَکَةِ الثِّمَارِ- وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ عِنْدَ ذَلِکَ بِخُرُوجِ الْقَائِمِ علیه السلام. قبل از قیام قائم علیه السلام نشانه‏هائى خواهد بود: گرفتارى از جانب خدا براى بندگان مؤمنش. عرض کردم: آن گرفتارى چیست؟ فرمود: همان است که خداى عزّ و جلّ می­فرماید [وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ (سوره بقره - آیه 155) حتماً و یقیناً ما شما را آزمایش خواهیم کرد به چیزى از ترس و گرسنگى و کم بود در مال و جان و میوه‏جات و بشارت ده صابران را.] حضرت فرمود: مقصود از آزمایش شوندگان مؤمنان هستند، مقصود از (به چیزى از ترس) از (ظلم و ستم) پادشاهان فلان خانواده در پایان دوران سلطنتشان، مقصود از (و گرسنگى) گرانى قیمت­هاست و مقصود از (و کمبود ثروت­ها) کسادی بازرگانى و کم سود بودن تجارت­ها و مقصود از (و نقص در جان­ها) یعنى مرگ زودرس و مقصود از (نقص در میوه‏جات) یعنى کم شدن کشاورزى و کمی برکت میوه‏هاست و مقصود از (و صابران را بشارت ده) این است که در چنین وقتی مؤمنان صابر را به خروج حضرت قائم علیه السّلام بشارت بده. (الغیبة (نعمانی): ص 251)

[4]   «وَ اِتَّقُوا مَدَارِجَ اَلشَّیْطَانِ وَ مَهَابِطَ اَلْعُدْوَانِ وَ لاَ تُدْخِلُوا بُطُونَکُمْ لُعَقَ اَلْحَرَامِ؛ از راه‌هاى شیطان و محل فرود آمدن کینه و دشمنى بپرهیزید و شما در شکم‏هاى خود لقمه‏هاى حرام وارد نکنید.» (نهج البلاغه: فرازی از خطبه 151)

[5]  نَحْنُ نَعْهَدُ إِلَیْکَ أَیُّهَا الْوَلِیُّ الْمُخْلِصُ الْمُجَاهِدُ فِینَا الظَّالِمِینَ أَیَّدَکَ اللَّهُ بِنَصْرِهِ الَّذِی أَیَّدَ بِهِ السَّلَفَ مِنْ أَوْلِیَائِنَا الصَّالِحِینَ أَنَّهُ مَنِ اتَّقَى رَبَّهُ مِنْ إِخْوَانِکَ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجَ مِمَّا عَلَیْهِ إِلَى مُسْتَحِقِّیهِ کَانَ آمِناً مِنَ الْفِتْنَةِ الْمُبْطِلَةِ وَ مِحَنِهَا الْمُظْلِمَةِ الْمُضِلَّةِ وَ مَنْ بَخِلَ مِنْهُمْ بِمَا أَعَارَهُ اللَّهُ مِنْ نِعْمَتِهِ عَلَى مَنْ أَمَرَهُ بِصِلَتِهِ فَإِنَّهُ یَکُونُ خَاسِراً بِذَلِکَ لِأُولَاهُ وَ آخِرَتِه‏. (احتجاج (طبرسی): ج2، ص 499) عهد می‌کنم که هر کدام از شیعیان که راه تقوا را در پیش گیرد و هر آنچه که لازم است (و حق خداست) از مال خود خارج کند، از فتنه‌ گمراه‌کننده و رنج‌های ظلمانی در امان باشد و هر کدام از شیعیان، در بخشش اموالی که خداوند به او داده به کسانی که خداوند فرمان داده است بخل ورزد، در دنیا و آخرت زیانکار خواهد بود. (و در فتنه­ها گمراه خواهد شد.)

[6]  «نادِ فِى النّاسِ اَنْ لا یُقاتِلَنَّ مَعی رَجُلٌ عَلَیْهِ دَیْنٌ، فَاِنَّهُ لَیْسَ مِنْ رَجُل یَمُوتُ وَ عَلَیْهِ دَیْنٌ لا یَدَعُ لَهُ وَفاءً اِلاّ دَخَلَ النّارَ. میان مردم ندا کن که هر کس که دَینی به گردن دارد با من برای نبرد نیاید، چرا که هر کس بمیرد در حالی که بر گردنش دَینی باشد و قصد هم نداشته باشد که آن را ادا کند به جهنم می‌رود. مردى برخاست و گفت: همسرم پذیرفت که از طرف من دینم را بپردازد. امام (علیه السلام) پاسخ داد: «وَ ما کِفالَهُ امْرَاَه، وَ هَلْ تَقْضی اِمْرَاَهٌ»؛ (کفالت آن زن چه فایده اى دارد؟ آیا او قدرت دارد چنین کند؟!)» (احقاق الحق (قاضی نورالله شوشتری): ج 19، ص 429)