مقاله ویژه
قسمت اول:
از بدترین مصادیق استکبار در قرآن کریم!
قرآن کریم در ماجرای دستور خداوند به سجده بر آدم، درباره امتنای ابلیس از سجده میفرماید:
أَبى وَاستَکبَرَ وَ کانَ مِنَ الکافِرینَ (بقره:34)
ابا کرد و استکبار ورزید و از کافران بود!
توجه شود نمیفرماید به واسطه این کار از کافران شد! بلکه میفرماید از سجده بر آدم ابا کرد و استکبار ورزید و از کافران بود! (توضیح اینکه چرا فرموده «از کافران بود» و نفرموده (از کافران شد) در روایات ذیل آیه و نیز تفسیر المیزان به طور مفصل بیان شده است.)
ابلیس لعین در پاسخ به امر خدا بر سجده بر آدم به خداوند گفت:
اگر مرا از این سجده معاف کنی خودت را مستقیم آنچنان سجده میکنم که احدی تو را اینچنین سجده نکرده باشد! (فَقَالَ إِبْلِیسُ یَا رَبِّ أَعْفِنِی مِنَ السُّجُودِ لآِدَمَ (علیه السلام) وَ أَنَا أَعْبُدُکَ عِبَادَهًًْ لَمْ یَعْبُدْکَهَا. (تفسیر صافی: ج1، ص116))
یعنی مستقیم خودت را، نه سجده به آدم و با واسطه قرار گرفتن آدم!
در جای دیگر خداوند میفرماید:
وَقَالَ الَّذِینَ لَا یرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنْزِلَ
عَلَینَا الْمَلَائِکَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَکْبَرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ
وَعَتَوْا عُتُوًّا کَبِیرًا (فرقان:21)
و آنها که امیدی به لقای ما ندارند (و رستاخیز را انکار میکنند) میگویند: چرا فرشتگان
بر ما نازل نمیشوند؟ و یا پروردگارمان را با چشم خود نمیبینیم؟ آنها استکبار ورزیدند
و طغیان بزرگی کردند.
در اینجا میبینیم که اعتراض کسانی را که میخواهند بیواسطه پیامبر، فرشتگان، مستقیم بر خودشان نازل شوند و پیام پروردگار را مستقیم دریافت کنند
یا با دیدن خودشان بدون واسطه پیامبران الهی، شخصاً از کم و کیف خداوند و ویژگیهای او مطلع شوند نیز نسبت استکبار و طغیان کبیر داده است.
خداوند در جایدیگر میفرماید:
وَ إِذَا قِیلَ لهَُمْ تَعَالَوْاْ یسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ
اللَّهِ لَوَّوْاْ رُءُوسَهُمْ وَ رَأَیتَهُمْ یصُدُّونَ وَ هُم مُّسْتَکْبرُِون (منافقون:5)
و هنگامى که به آنان گفته شود: «بیایید تا رسول خدا براى شما استغفار کند!»، سرهاى
خود را (از روى استهزا و کبر و غرور) تکان مىدهند و آنها را مىبینى که از سخنان
تو اعراض کرده و استکبار میورزند!
در این آیه نیز به وضوح به کسانیکه زیربار نمیروند که به واسطه پیامبر صلیاللهعلیهوآله و با توسل به ایشان مورد بخشش خداوند واقع شوند نیز نسبت استکبار داده شده است!
چنانچه مشاهده شد، زیر بار واسطه نرفتن در ارتباط با خدا از بدترین مصادیق استکبار و مقارن کفر معرفی شده است!
زیر بار رسول خدا نرفتن
زیر بار وصی رسول خدا نرفتن
زیر بار توسل و زیارت و شفاعت نرفتن و...
که در همگی پای واسطه در میان است، واسطهای که خدا امر کرده حتماً برای حرکت و ارتباط با خدا لازم است و اگر نباشد حتی مقدمه رستگاری نیز وجود نخواهد داشت! تا چه رسد به خود نائل شدن به رستگاری؛ چنانچه میفرماید: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (35-مائده) اى کسانى که ایمان آوردهاید! از خدا پروا کنید و (براى تقرب) به سوى او وسیله بجویید و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید.»؛ همگی از بدترین مصادیق استکبار و مقارن با کفر میباشد.
قسمت دوم:
حال ببینیم، نقطه مقابل مستکبر چیست؟
خاشع!
در قرآن در باب خاشعان چه فرمایشی شده و اهل بیت علیهم السلام
در تفسیرش چه فرمودند؟
وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ
(بقره:45)
از صبر و نماز یارى جویید؛ و این کار (یعنی استعانت از نماز) جز براى خاشعان، دشوار
و سنگین است.
مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
قَالَ سَلْمَانُ: قُلْتُ: یَا أَخَا رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)! وَ مَنْ أَقَامَ الصَّلَاهًَْ أَقَامَ وَلَایَتَکَ قَالَ: نَعَمْ! یَا سَلْمَانُ تَصْدِیقُ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی فِی الْکِتَابِ الْعَزِیزِ وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَی الْخاشِعِینَ فَالصَّبْرُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ الصَّلَاهًُْ إِقَامَهًُْ وَلَایَتِی فَمِنْهَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ وَ لَمْ یَقُلْ وَ إِنَّهُمَا لَکَبِیرَهًٌْ لِأَنَّ الْوَلَایَهًَْ کَبِیرَهًٌْ حَمْلُهَا إِلَّا عَلَی الْخَاشِعِینَ.
از سلمان (رحمة الله علیه) نقل است که به حضرت علی (علیه السلام)
عرض کرد:
«ای برادر پیامبر! آیا هرکس که نماز بهپا دارد و اقامه نماید، در حقیقت ولایت تو را
بهپا داشته؟!
حضرت فرمود: «آری! دلیل این مطلب این آیهی قرآن است:
وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَی الْخاشِعِینَ
پس [منظور از] صبر، پیامبر است و [منظور از] نماز، اقامهی ولایت من است.
پس به همین خاطر خداوند فرموده: إِنَّها لَکَبِیرَةٌ (و ضمیر «ها» در آیه به «صلاة»
بر میگردد و نفرموده (إنهما) یعنی استعانت از آن دو، یا (إنه) استعانت از صبر)
چرا که حمل ولایت (من)، کاری بزرگ و سنگین است؛ مگر برای خاشعین (فروتنان در برابر
حق)».
بحارالأنوار، ج26، ص1
لذا مشخص میشود که سختترین امتحان نفس که باید استکبارش در هم شکسته شود، پذیر ولایت
و واسطهای به نام امیرالمؤمنین علیبنابیطالب علیهما السلام است!
و با خشوع نسبت به این حقیقت و پذیرش این ولایت و توسل به این واسطه است که حقیقت عبودیت
شکل میگیرد!
لازم به ذکر است، چنانچه در روایت فوق حضرت امیر بیان میدارند که حقیقت نماز و اقامه آن، پذیرش ولایت ایشان است، در تفسیر آیات متعددی از قرآن کریم که در آن از صلاة و نماز سخن گفته شده، حضرات معصومین علیهم السلام تصریح کردهاند که مقصود حقیقی و تأویل آن ولایت حضرت امیر صلوات الله علیه است، به عنوان نمونه به جز آیه فوق به ذکر سه مورد دیگر نیز بسنده میشود:
آیه نخست:
وَ لاتَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لاتُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَینَ ذالِکَ سَبِیلاً (اسراء:110)
و نمازت را زیاد بلند، یا زیاد آهسته نخوان و در میان آن دو، راهى [معتدل] انتخاب کن.
حضرت امام محمد باقر علیه السلام میفرماید:
عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ قَال سَأَلْتُهُ عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ الْآیَهًِْ فِی قَوْلِ اللَّهِ وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلًا قَالَ لَا تَجْهَرْ بِوَلَایَهًِْ عَلِیٍّ فَهُوَ الصَّلَاهًُْ وَ لَا بِمَا أَکْرَمْتُهُ بِهِ حَتَّی آمُرَکَ بِهِ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ أَمَّا قَوْلُهُ وَ لا تُخافِتْ بِها فَإِنَّهُ یَقُولُ وَ لَا تَکْتُمْ ذَلِکَ عَلِیّاً یَقُولُ أَعْلِمْهُ مَا أَکْرَمْتُهُ بِهِ فَأَمَّا قَوْلُهُ وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلًا یَقُولُ تَسْأَلُنِی أَنْ آذَنَ لَکَ أَنْ تَجْهَرَ بِأَمْرِ عَلِیٍّ (بِوَلَایَتِهِ فَأَذِنَ لَهُ بِإِظْهَارِ ذَلِکَ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ فَهُوَ قَوْلُهُ یَوْمَئِذٍ اللَّهُمَّ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ.
جابر گوید: تفسیر این آیه: وَ لاَ تَجْهَرْ بِصَلاَتِکَ وَ لاَ
تُخَافِتْ بِهَا وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلًا، را از امام باقر (علیه السلام)
پرسیدم،
حضرت فرمود: «یعنی ولایت علی (علیه السلام) را آشکار نکن و این همان (حقیقت) نماز است،
همچنین آن اکرامی که من در حق او مقدّر کردهام را آشکار نکن تا من زمان آن را به تو
بگویم
و این معنی کلام خداوند است که میفرماید: وَ لاَ تَجْهَرْ بِصَلاَتِکَ.
امّا اینکه میفرماید: وَ لاَ تُخَافِتْ بِهَا؛ یعنی این اکرام را از علی (علیه السلام)
پنهان نکن و اکرام را که برایش مقدّر کردهام به او بگو و او را آگاه کن.
امّا اینکه میفرماید: وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلًا؛ یعنی از من بخواه که به
تو اجازه دهم امر ولایت علی (علیه السلام) را آشکار کنی». که در روز غدیر خم خداوند
این اجازه را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) داد و او در آن روز [به خداوند متعال]
عرض کرد: «خدایا! هرکس که من مولای او هستم، پس این علی (علیه السلام) مولای اوست،
خدایا! هرکس که او را دوست بدارد، دوست بدار و با دشمنان او دشمن باش».
بحارالأنوار، ج۳۶، ص۱۰۵
آیه دوم:
ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ * الُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ
(مدّثر:42و43)
«چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت»؟! مىگویند:
ما از نمازگزاران نبودیم.
حضرت امام محمد باقر میفرماید:
قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ یَعْنِی لَمْ یَکُونُوا مِنْ شِیعَهًِْ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِب
(علیه السلام).
قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ المُصَلِّینَ یعنی از شیعیان علیّبنابیطالب (علیه السلام) نبودند.
بحارالأنوار، ج۵۱، ص۶۱
طبق فرمایش امام صادق علیه السلام، مصلی به اسب میگویند که پشت سر اسب پیشتاز در حرکت است، از مصلین نبودیم، یعنی از کسانی نبودیم که پشت سر پیشتاز و پیشوا و امیر مؤمنان علی بن ابیطالب علیهما السلام و سایر ائمه از فرزندان ایشان در حرکت نبودیم و شیعه ایشان نبودیم!
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ قَالَ: عَنَی بِهَا لَمْ نَکُ مِنْ أَتْبَاعِ الْأَئِمَّهًِْ (علیهم السلام) الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فِیهِمْ: وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ. أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ أَمَا تَرَی النَّاسَ یُسَمُّونَ الَّذِی یَلِی السَّابِقَ فِی الْحَلْبَهًِْ مُصَلِّی فَذَلِکَ الَّذِی عَنَی حَیْثُ قَالَ: لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ لَمْ نَکُ مِنْ أَتْبَاعِ السَّابِقِینَ.
در آیه قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمصَلِّینَ؛ مقصود این است که
از امامانی (علیهم السلام) که خدای تبارکوتعالی دربارهی ایشان فرموده است: و [اَلسّابِقُونَ
اَلسّابِقُونَ أُولئِکَ اَلْمُقَرَّبُونَ] پیشگامان پیشگامند، آنها مقرّبانند!. (واقعه:۱۱-۱۰)،
پیروی نکردیم».
مگر نمیبینی که مردم اسبی را که در مسابقه پشتسر اسب پیشرو است را مصلّی نامند؟
همین معنی مقصود است.
در آنجا که فرماید: لَمْ نَکُ مِنَ المُصَلِّینَ یعنی پیرو پیشروان نبودیم.
الکافی، ج۱، ص۴۱۹
آیه سوم:
حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى وَ قُومُوا
لِلهِ قانِتینَ (بقره:238)
در انجام [به موقع و کامل] همهی نمازها و [به خصوص] نماز وسطى (نماز ظهر) کوشا باشید
و از روى خضوع و اطاعت، براى خدا به پاخیزید.
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
الصلاهًَْ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ أمیرُالمُؤمِنینَ وَ فاطمهًُْ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ علیهم السلام والصلاه الْوُسْطَی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) و قُومُوا لِلهِ قانِتِینَ طَائِعِینَ لِلْأَئِمَّهًِْ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ.
[حقیقت] نماز، رسولخدا (صلی الله علیه و آله)، امیرالمؤمنین (علیه السلام)، فاطمه (سلام الله علیها)، حسن (علیه السلام) و حسین (علیه السلام) میباشند. و مراد از [حقیقت] صلاة الوسطی، أمیرالمؤمنین (علیه السلام) میباشد. و مقصود از قُومُوا لِلهِ قانِتِینَ، [یعنی] در راه اطاعت ائمّه (علیهم السلام) به پا خیزید.
تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۲۸
قسمت سوم:
حال که مشخص شد حقیقت نماز، پذیرش ولایت حضرت امیر صلوات الله
علیه است
با این دید بنگرید و توجه کنید و تدبر کنید در روایاتی نظیر:
اگر نماز پذیرفته شود، باقی اعمال هم پذیرفته میشود و اگر نه، الباقی هم رد میشود.
یا به این شباهت عجیب نماز با ولایت حضرت امیر توجه فرمایید:
از میان واجبات دین، هیچ واجب دینی نیست که همواره بر قرار باشد، روزه در صورت بیماری
یا سفر ساقط
امر به معروف و نهی از مکنر شرایطی دارد
حج و خمس و زکات نیز در هر شرایطی بر شخص واجب نیست
اما خداوند برای نماز مفری باقی نگذاشته، چه در مریضی، چه در سفر، چه در جنگ، حتی به
هنگام غرق شدن در دریا هم باید نیت نماز غریق کرد و آن را به جای آورد.
مانند ولایت حضرت امیر که در روایات بیان خداوند برای عدم التزام به آن مفری قرار نداده
است.
الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهما السلام