او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده
او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده

آیا به آخرالزمان رسیده‌ایم؟!

ابن عباس نقل می‌کند که در حجت الوداع با رسول خدا صلوات الله علیه و آله بودیم
حضرت درب کعبه را گرفت و سپس روی خود را به طرف ما کرد و فرمود: می‌خواهید شما را خبر دهم از علامات آخرالزمان!؟
و در آن روز سلمان رضی الله عنه از هر کس دیگر به آن جناب نزدیک‌تر بود، لذا او در پاسخ رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) عرضه داشت: بله یا رسول الله،
حضرت فرمود:  از علامت‌های آن  این است که
نماز (در نزد مسلمین بی‌اهمیت و) ضایع می‌شود
و از شهوات پیروی می‌شود
و مردم به سوی هواها میل می‌کنند،
مال در نزدشان مقامی عظیم پیدا می‌کند،
دین به دنیا فروخته می‌شود،
در آن زمان است که دل افراد با ایمان در سینه‌هاشان آب می‌شود چنانچه نمک در آب حل می‌گردد، به علت کثرت منکراتی که می‌بینند و نمی‌توانند آن را تغییر دهند.

سلمان با تعجب عرضه داشت: یا رسول الله: به راستی چنین روزی خواهد رسید؟
فرمود: آری، به آن خدایی که جانم به دست او است،
ای سلمان در آن هنگام سرپرستی و ولایت مسلمانان را امرای جور به دست می‌گیرند
امرایی که وزرایی فاسق و در ستمگیری شهره و امنایی خائن دارند.

سلمان پرسید: براستی چنین وضعی پیش خواهد آمد یا رسول الله؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان
در این موقع منکر، معروف، و معروف، منکر می‌شود،
خائن امین قلمداد می‌گردد و امین خیانت می‌کند،
دروغگو تصدیق می‌شود و راستگو تکذیب می‌گردد.

سلمان با حالت تعجب پرسید: یا رسول الله به راستی چنین چیزی خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان
در آن روزگار زنان به حکومت می‌رسند
و کنیزان طرف مشورت قرار می‌گیرند
و کودکان بر فراز منبر می‌روند
و دروغ نوعی زرنگی
و زکات خسارت،
و خوردن بیت المال نوعی غنیمت شمرده شود،
مرد به پدر و مادرش جفا ولی به دوستش نیکی می‌نماید
و ستاره دنباله دار طلوع می‌کند.

سلمان باز پرسید: یا رسول الله آیا چنین چیزی خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان!
در این موقع زن با شوهرش در تجارت شرکت کند
و باران در فصلش نیامده بلکه در گرمای تابستان می‌بارد
و افراد کریم سخت خشمگین می‌گردند،
مرد فقیر تحقیر می‌شود،
در این هنگام بازارها به هم نزدیک می‌شوند (همه در پی خرید و فروش و امور دنیا هستند.)
(و در این بازارهای آخرالزمانی) یکی می‌گوید: من چیزی نفروختم و  دیگری می‌گوید: من سودی نبرده‌ام  و چیزی جز بدگوی و گلایه از خداوند در میانشان نمی‌بینی!!

سلمان پرسید: آیا حتما چنین وضعی خواهد شد یا رسول الله؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است، ای سلمان
در این هنگام اقوامی بر آنان مسلط می‌شوند که اگرمردم  لب به اعتراض بجنبانند به امر آنان کشته می‌شوند
و اگر چیزی نگویند و اعتراضی نکنند دشمنان همه چیزشان را مباح و برای خود حلال می‌کنند
تا از بیت المالشان کیسه‌های خود را پر کنند
و به ناموسشان تجاوز نموده،
خونشان را بریزند
و دلهاشان را پر از وحشت و رعب کنند
و در آن روز مردم را جز در حال ترس و وحشت و رعب و رهبت نمی‌بینی.

سلمان عرضه داشت: یا رسول الله آیا چنین خواهد شد؟ فرمود:
آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان
در این هنگام چیزی از مشرق می‌آورند و چیزی از مغرب تا امت اسلام را سرپرستی کنند،
در آن روز وای به حال ناتوانان امت من، از شر شرقی و غربی‌ها
و وای به حال آن شرقیان و غربیان از عذاب خدا،
آری نه صغیری را رحم می‌کنند
و نه پاس حرمت کبیری را دارند
و نه از هیچ مقصری عفو می‌کنند،
اخبارشان همه فحش و ناسزا است،
جثه آنان جثه و بدن آدمیان است ولی دلهاشان دلهای شیاطین.

سلمان عرضه داشت: یا رسول الله آیا چنین روزی خواهد رسید؟
فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان،
در این هنگام مردان به مردان اکتفا می‌کنند
و زنان به زنان
و همانطوری که پدر و اهل خانواده نسبت به دختر غیرت به خرج می‌دهند نسبت به پسر نیز غیرت به خرج می‌دهند،
مردان به زنان شبیه می‌شوند
و زنان به مردان
و زنان بر مرکب‌ها سوار می‌شوند که از طرف امت من لعنت خدا بر آنان باد.

سلمان از  تعجب پرسید: یا رسول الله آیا چنین وضعی پیش می‌آید؟
فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان،
در این هنگام مساجد طلا کاری و زینت می‌شود آن چنان که کلیساها(ی مسیحیان) و کنیسه‌ها (و معابد یهودیان) زینت می‌شود،
قرآنها به زیور آلات زینت
و مناره‌ها بلند
وصف‌های (جماعت مساجد) طولانی می‌شود
اما با دلهایی که نسبت به هم خشمگین است
و زبان‌هایی  (و اندیشه‌هایی) که مختلفند (و اختلاف نظر دارند. کنایه از اینکه قلوب، اندیشه‌ها و زبان مسلمینی که در کنار یکدیگرند مختلف و غیر متحد است.)

سلمان پرسید: یا رسول الله آیا این وضع پیش می‌آید؟
فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است،
در آن روز مردان و پسران امت من با طلا خود را زینت می‌کنند و حریر و دیبا می‌پوشند و پوست ببر (و دیگر حیوانات که لباس از آنها حرام است) کالای خرید و فروش می‌گردد. (یعنی مردان مسلمان آخرالزمانی در پوشش هیچ حرمتی قائل نیستند و مرتکب حرام می‌شوند.)

سلمان پرسید: یا رسول الله آیا این نیز واقع خواهد شد؟
فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است، ای سلمان
در آن روز ربا  یک عمل آشکار و علنی می‌شود 
و معاملات با غیبت و رشوه انجام می‌شود
و دین خوار و خفیف و بی‌ارزش
و دنیا بلندمرتبه و عزیز می‌شود.

سلمان گفت: یا رسول الله آیا این نیز واقع خواهد شد؟
فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است
ای سلمان در این هنگام طلاق زیاد می‌شود
و هیچ حدی جاری نمی‌گرددو البته این مسئله ضرری را به خدای متعال بی‌نیاز نمی‌رساند (بلکه ضررش و عواقبش دامن خود مسلمین را می‌گیرد.)

سلمان عرضه داشت: یا رسول الله آیا این نیز واقع خواهد شد؟
فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان
در این زمان زنان آوازه‌خوان و نوازنده پیدا می‌شوند
و اشرار امت من بر امت، ولایت و حکومت می‌کند.

سلمان پرسید: یا رسول الله آیا چنین وضعی خواهد شد؟
فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان
در این موقع اغنیای امت من صرفاً به منظور گردش و تفریح به حج می‌روند
و طبقه متوسط برای تجارت و
فقرا به منظور خودنمایی و ریا حج می‌روند،
در این هنگام است که اقوامی قرآن را برای غیر خدا می‌آموزند
و با آن نوعی مزمار و آلت موسیقی استفاده می‌کنند.
اقوامی دیگر به تعلم فقه اسلامی می‌پردازند اما برای غیر خدا
در آن روزگار زنا زادگان زیاد می‌شوند
با قرآن آوازه‌خوانی می‌کنند
و بر سر دنیا سر و دست می‌شکنند.

سلمان عرضه داشت: یا رسول الله آیا چنین وضعی خواهد شد؟
فرمود: آری به خدایی سوگند که جانم به دست او است ای سلمان
آخرالزمان وقتی است که حرمت‌ها و قرق‌ها شکسته شود
و مردم از روی عمد و آگاهی در پی ارتکاب گناه باشند
و اشرار بر اخیار مسلط شوند،
دروغ فاش و بی پرده بیان شود
و لجاجت‌ها ظاهر گردد
و فقرا فقر خود را علنی کنند،
مردم در لباس به یکدیگر مباهات کنند
و باران در غیر فصل ببارد
و مردم شطرنج و نرد و موسیقی را کاری پسندیده بشمارند
و در مقابل امر به معروف و نهی از منکر را عملی نکوهیده بدانند
تا آنجا که یک فرد با ایمان ذلیل‌ترین و منفورترین فرد امت شود
و قاریان و عابدان  را   ملامت و سرزنش کنند
این مردمند که در ملکوت آسمانها ناپاک‌ها و نجاست‌ها نامیده می‌شوند.

سلمان از در تعجب پرسید: یا رسول الله آیا چنین وضعی پیش می‌آید؟
فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان
در این هنگام است که توانگر هیچ دلواپسی جز فقیر شدن ندارد،
حتی یک سائل در طول یک هفته  مداوم درخواست می‌کند و احدی نیست که چیزی در دست او بگذارد.

سلمان باز پرسید: یا رسول الله آیا چنین روزگاری خواهد رسید؟
فرمود: آری به آن خدایی که جانم در دست او است ای سلمان
در این زمان رویبضة تکلم می‌کنند،
پرسید: یا رسول الله پدر و مادرم فدای تو، رویبضه چیست؟
فرمود: چیزی و کسی به سخن در می‌آید و در امور عامه سخن می‌گوید که هرگز سخن نمی‌گفت،
در این هنگام است که مردم، دیگر زیاد زنده نمی‌مانند ناگهان زمین نعره‌ای می‌کشد و هر قومی چنین می‌پندارد که زمین تنها در ناحیه او نعره کشید
بعد تا هر زمانی که خدا بخواهد هم چنان می‌مانند و سپس واژگونه می‌شوند و زمین هر چه در دل دارد بیرون می‌ریزد-
و خود آن جناب فرمود: یعنی طلا و نقره را- آن گاه با دست خود به ستونهایی که در آنجا بود اشاره نموده و فرمود مثل این،
ولی در آن روز دیگر نه طلایی فائده دارد و نه نقره‌ای، این است معنای آیه: فقد جا اشراطها- علامت‌هایش بیامد.



عبد الله بن عباس قال : حججنا مع رسول الله صلى‌الله‌علیه‌وآله حجة الوداع ـ فأخذ باب الکعبة ثم أقبل علینا بوجهه ـ فقال : ألا أخبرکم بأشراط الساعة؟ وکان أدنى الناس منه یومئذ سلمان رضی الله عنه ـ فقال : بلى یا رسول الله ـ.
فقال صلى‌الله‌علیه‌وآله : إن من أشراط القیامة إضاعة الصلاة، و اتباع الشهوات ، والمیل مع الأهواء ، و تعظیم المال ، و بیع الدین بالدنیا ـ فعندها یذاب قلب المؤمن وجوفه ـ کما یذوب الملح فی الماء ـ مما یرى من المنکر فلا یستطیع أن یغیره ـ.

قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله؟ قال صلى‌الله‌علیه‌وآله : إی والذی نفسی بیده یا سلمان إن عندها یلیهم أمراء جورة ، ووزراء فسقة، و عرفاء ظلمة، و أمناء خونة.

فقال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله؟ قال صلى‌الله‌علیه‌وآله: إی والذی نفسی بیده ـ یا سلمان ـ إن عندها یکون المنکر معروفا والمعروف منکرا ، واؤتمن الخائن ، ویخون الأمین ، ویصدق الکاذب ، ویکذب الصادق.

قال سلمان ، وإن هذا لکائن یا رسول الله؟ قال صلى‌الله‌علیه‌وآله: إی والذی نفسی بیده یا سلمان فعندها إمارة النساء ، ومشاورة الإماء ، وقعود الصبیان على المنابر ، ویکون الکذب طرفا والزکاة مغرما ، والفیء مغنما ، ویجفو الرجل والدیه ، ویبر صدیقه ، ویطلع الکوکب المذنب.

قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله؟ قال صلى‌الله‌علیه‌وآله: إی والذی نفسی بیده ـ یا سلمان وعندها تشارک المرأة زوجها فی التجارة ، ویکون المطر قیظا ، ویغیظ الکرام غیظا ، ویحتقر الرجل المعسر ، فعندها یقارب الأسواق إذا قال هذا : لم أبع شیئا وقال هذا : لم أربح شیئا فلا ترى إلا ذاما لله.

قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله؟ قال صلى‌الله‌علیه‌وآله: إی والذی نفسی بیده یا سلمان فعندها یلیهم أقوام إن تکلموا قتلوهم ، وإن سکتوا استباحوهم ـ لیستأثروا بفیئهم ولیطؤن حرمتهم ، ولیسفکن دماءهم ولیملؤن قلوبهم رعبا ـ فلا تراهم إلا وجلین خائفین مرعوبین مرهوبین ـ.

قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله؟ قال صلى‌الله‌علیه‌وآله: إی والذی نفسی بیده ـ یا سلمان إن عندها یؤتى بشیء من المشرق ـ وشیء من المغرب یلون أمتی ، فالویل لضعفاء أمتی منهم ، والویل لهم من الله ، لا یرحمون صغیرا ، ولا یوقرون کبیرا ، ولا یتجاوزون عن مسیء أخبارهم خناء ، جثتهم جثة الآدمیین ، وقلوبهم قلوب الشیاطین.

قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله؟ قال صلى‌الله‌علیه‌وآله : إی والذی نفسی بیده یا سلمان ـ وعندها یکتفی الرجال بالرجال والنساء بالنساء ، ویغار على الغلمان ـ کما یغار على الجاریة فی بیت أهلها ـ وتشبه الرجال بالنساء والنساء بالرجال ، ویرکبن ذوات الفروج السروج ـ فعلیهن من أمتی لعنة الله.

قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله؟ فقال صلى‌الله‌علیه‌وآله: إی والذی نفسی بیده یا سلمان إن عندها تزخرف المساجد ـ کما تزخرف البیع والکنائس ، وتحلى المصاحف وتطول المنارات ، وتکثر الصفوف بقلوب متباغضة وألسن مختلفة ـ.

قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله؟ قال صلى‌الله‌علیه‌وآله: إی والذی نفسی بیده ـ وعندها تحلى ذکور أمتی بالذهب ، ویلبسون الحریر والدیباج ـ ویتخذون جلود النمور صفاقا ـ.

قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله؟ قال صلى‌الله‌علیه‌وآله: إی والذی نفسی بیده یا سلمان وعندها یظهر الربا ، ویتعاملون بالغیبة والرشى ، ویوضع الدین ویرفع الدنیا.

قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله؟ فقال صلى‌الله‌علیه‌وآله: إی والذی نفسی بیده یا سلمان ـ وعندها یکثر الطلاق فلا یقام لله حد ، ولن یضر الله شیئا ـ.

قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله؟ قال صلى‌الله‌علیه‌وآله: إی والذی نفسی بیده یا سلمان ـ وعندها تظهر القینات والمعازف ویلیهم أشرار أمتی ـ.

قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله؟ قال صلى‌الله‌علیه‌وآله: إی والذی نفسی بیده یا سلمان ـ وعندها یحج أغنیاء أمتی للنزهة ، ویحج أوساطها للتجارة ، ویحج فقراؤهم للریاء والسمعة ـ فعندها یکون أقوام ـ یتعلمون القرآن لغیر الله ویتخذونه مزامیر ، ویکون أقوام یتفقهون لغیر الله ، ویکثر أولاد الزنا ، ویتغنون بالقرآن ، ویتهافتون بالدنیا ـ.

قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله؟ قال صلى‌الله‌علیه‌وآله: إی والذی نفسی بیده یا سلمان ـ ذاک إذا انتهک المحارم ، واکتسبت المآثم ـ وسلط الأشرار على الأخیار ، ویفشو الکذب ، وتظهر اللجاجة ، وتفشو الفاقة ویتباهون فی اللباس ، ویمطرون فی غیر أوان المطر ، ویستحسنون الکوبة والمعازف ، وینکرون الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر حتى یکون المؤمن فی ذلک الزمان أذل من فی الأمة ، ویظهر قراؤهم وعبادهم فیما بینهم التلاؤم ، فأولئک یدعون فی ملکوت السماوات : الأرجاس والأنجاس ـ.

قال سلمان : وإن هذه لکائن یا رسول الله؟ فقال صلى‌الله‌علیه‌وآله: إی والذی نفسی بیده یا سلمان ـ فعندها لا یخشى الغنی إلا الفقر ـ حتى أن السائل لیسأل فیما بین الجمعتین ـ لا یصیب أحدا یضع فی یده شیئا ـ.

قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله؟ قال صلى‌الله‌علیه‌وآله: إی والذی نفسی بیده یا سلمان ـ عندها یتکلم الرویبضة ،

فقال : وما الرویبضة یا رسول الله فداک أبی وأمی؟ قال صلى‌الله‌علیه‌وآله : یتکلم فی أمر العامة من لم یکن یتکلم ـ فلم یلبثوا إلا قلیلا حتى تخور الأرض خورة ـ فلا یظن کل قوم إلا أنها خارت فی ناحیتهم ـ فیمکثون ما شاء الله ثم ینکتون فی مکثهم ـ فتلقی لهم الأرض أفلاذ کبدها ، قال : ذهب وفضة ثم أومأ بیده إلى الأساطین ـ فقال : مثل هذا فیومئذ لا ینفع ذهب ولا فضة فهذا معنى قوله : « فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها ».


منبع:



http://lib.eshia.ir/12016/5/394
http://lib.eshia.ir/12015/2/303
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد