او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده
او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده

سیر مطالعاتی جامع مهدویت!

اعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ (5- قصص)
و ما مى‏خواهیم که بر کسانى که در روى زمین به استضعاف کشیده شده‏اند، منت نهیم و ایشان را پیشوایان و وارثان گردانیم‏ (5)
حضرت امام خمینی رحمت الله علیه:
من ‌نمی‌توانم اسم رهبر روی ایشان بگذارم، بزرگتر از این است، نمی‌توانم بگویم که شخص اول است برای اینکه دومی در کار نیست، ایشان را نمی‌توانیم ما با هیچ تعبیری تعبیر کنیم الا همین که «مهدی موعود» است.

حضرت آیت الله خامنه ای دامت برکاته:
سید ما، مولای ما
دعا کن برای ما
صاحب ما تویی
صاحب این کشور تویی
صاحب این انقلاب تویی
پشتیبان ما شما هستید
ما این راه رو ادامه خواهیم داد
با قدرت هم ادامه خواهیم داد
در این راه ما رو با دعای خود
با حمایت خود، با توجه خود
پشتیبانی بفرما

مقدمه:
از دیر باز یکی از مهترین و پایدارترین آموزه هایی که مورد توجه ادیان الهی بخصوص اسلام بوده بحث متوجه ساختن انسانها به منجی موعود است. مهدویت در حقیقت تحقق هدف خلقت است که همانا تجلی تام و تمام توحید، یعنی توحید در ربوبیت و توحید در عبودیت است که برنامه ی تمام انبیا و اوصیای الهی از هبوط آدم تا قیام قیامت است و در سایه ی استقرار این توحید به معنای تام و تمام در هنگامه ی ظهور است که بشر به تمام ظرفیت بی نظیر خود در عرصه ی کمال دست خواهد یافت و به حیات طیبه نائل خواهد گشت و با توجه به شرایط کنونی جهان (بیداری اسلامی و جنبش تسخیر وال استریت، اوضاع خاور میانه وضعیت اسفبار اروپا و...) به فرموده¬ی رهبر عظیم شأن انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه¬ای تاریخ بشریت بر سر یک پیچ بزرگ تاریخی و در آستانه ی تحول عظیم قرار دارد لذا ضرورت بازگشت به آموزه های توحیدیِ دین اسلام و مکتب حقه ی تشیع برای اهل تفکر کاملاً مشهود است و همانگونه که خداوند در قرآن فرموده است و در دعای عهد هم به این معنا تصریح و تأکید شده است و در شرایطی که بشر با فساد مادی و معنوی بی سابقه ای دست به گریبان شده است که نتیجه انتخاب های خود محورانه ی خود در عرصه ی ربوبیت و قانونگذاری در عالم است اندک اندک به پوچی و بن بست بودن تمام گزینه هایی که برای خود آن را راه سعادت می دانست نزدیک می شود.
(ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیدِی النَّاسِ لِیذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ(روم، آیه41))
فساد، در خشکی و دریا به سبب کارهایی که مردم انجام داده‏اند (و به دست خود کسب کرده اند)، آشکار شده است. خدا می‏خواهد نتیجه بعضی اعمالشان را به آنان بچشاند، [b]شاید (به سوی حق) بازگردند
.
و این کدام حق است که مردم پس از چشیدن رنج¬هایی که از کنار گذاشتن قانون الهی و مجری قانون الهی چشیده اند به آن رجوع خواهند کرد؟ جز منجی موعود؟
با توجه به شدت اهمیت تعریف جامع دکترین مهدویت به عنوان کلیدی ترین آموزه اسلامی که عصاره تمام ارزشهای الهی و فلسفه ی خلقت و بعثت انبیا و اوصیا را در خود جمع کرده است نیاز به تبیین شاخصه های معرفتی و رفتاری بحث مهدویت امری مسلم است و این مجموعه تلاش داشته تا در حد بضاعت به این نیاز پاسخی داده باشد.
با توجه به این که دستیابی به مختصات دکترین مهدویت از رهگذر تعمق و تدبر در آیات و روایات و تعالیم اولیای الهی و عملکرد بر طبق آن حاصل می شود، همواره یکی از دغدغه های اصلی برای رسیدن به قله معرفت و شناخت آموزه مهدویت، داشتن نقشه راه بوده تا با شناساندن مسیر، انسان منتظر را از فروغلتیدن در دام رهزنان حفظ نماید. در جهت پاسخگویی به این مطالبه سیر مطالعاتی حوزه مهدویت در 7 زیر موضوع از پایه تا سطوح عالی برای ساختن بنای معرفت مهدوی معرفی می گردد. امید است این وجیزه مقبول درگاه حضرت احدیت و پیشگاه حضرت حجت قرار گرفته و سیراب کننده عطش وجودی منتظران باشد.
در این مجموعه سیر مطالعاتی مباحث مهدویت را در این 7 زیر موضوع ارائه می نماید:
1- معرفت مهدوی (مبانی اعتقادی مهدویت)
2- شناخت امام مهدی (مباحث مربوط به شخصیت و ویژگیهای حضرت حجت)
3- مهدی یاوران (مباحث مربوط به وظایف منتظران)
4- مهدی ستیزان (مباحث مربوط به دشمن شناسی)
5- نشانه شناسی ظهور (مباحث مربوط به علائم ظهور و شرایط و فتنه های آخرالزمان)
6- شاخصه های نظام مهدوی (مباحث مربوط به جامعه مهدوی)
7- انحرافات (آسیب شناسی جریان مهدویت)

*** توجه داشته باشید که این مجموعه در سه سطح جامع، متوسط و مجمل ارائه شده است و در هر بخش پس از ارائه ی سیر جامع در انتهای همان بخش سیرهای متوسط و مجمل برای کسانی که به هر دلیل امکان مطالعه ی تفصیلی را ندارند و می خواهند با کمترین زمان بیشترین بهره را از مطالعه ی خود در موضوع مورد نظر خود داشته باشند ارائه شده است.


سیر مطالعاتی

1- سیر مطالعاتی در بخش [b]معرفت مهدوی
(مبانی اعتقادی مهدویت):

این بحث، مهمترین بحث از موضوعات مربوط به مهدویت است که متأسفانه غالباً حتی در بین دوستداران مطالعه در عرصه ی مهدویت مورد غفلت فراوان واقع می شود و تا این رُکن رکین از مباحث مطالعاتی مهدویت را یک شخص علاقه­مند به مباحث مهدوی با دقت و به طور کامل به انجام نرساند رفتن به سایر حوزه های مطالعاتی اثر چندانی ندارد.

اساساً منتظران و محبان حضرت باید بدانند که اگر امیدوارند تا بتوانند در مسیری قرار بگیرند تا إن شاء الله و به توفیق الهی جزو شیعیان حضرت قلمداد شوند باید متولی به ولایت حضرت حجت بشوند؛ ولایت ترکیب 3 مفهوم است، اول معرفت، دوم محبت و سوم تبعیت و اطاعت، ترتیب آن هم به همین شکل است، یعنی اطاعت که مهمترین رکن ولایتمداری است زمانی به شکل پایدار و حقیقی تحقق می یابد که بر مبنای محبت باشد و زمانی محبت حقیقی نسبت به یک چیز در قلب حاصل می شود که ریشه ی آن محبت، معرفت باشد و آن محبت بر مبنای معرفت شکل گرفته باشد.

آنچنان که در قرآن مجید آمده است که اگر کسی مدعی است که خداوند را دوست دارد باید از رسول و حجت خدا تبعیت کند:

قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿۳۱- آل عمران﴾

بگو اگر خدا را دوست دارید از من پیروى کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید و خداوند آمرزنده مهربان است (۳۱)

و در تأیید این کلام که ریشه ی محبت حقیقی معرفت است به عنوان یک نمونه در حدیث قدسی از قول خداوند جلّ و علا آمده است که:

من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی...؛

هر کس مرا طلب کند می یابد و هر کس مرا یافت می شناسد و هر کس مرا بشناسد مرا دوست می دارد
(شرح اسماء الحسنی ملاهادی سبزواری، ج 1، ناشر مکتب بصیرتی.)

بنابر این مبنا مهمترین رکن در مباحث مهدویت مسئله ی شناخت و معرفت درست مبانی اعتقادی مهدویت است، بی شک بسیاری از انحرافات متعدد که در عرصه ی مهدویت شکل گرفته است و انحرافات و ادعاهای باطلی که از دیرباز تا به امروز و تا ظهور حضرت بوده و هست و خواهد بود ریشه در همین مبانی اعتقادی اشتباه دارد.

بر این اساس در این مجموعه یک بخش مهم از کتاب­های انتخاب شده ناظر بر موضوع اخیر است.

مباحثی مانند اینکه اساساً حقیقت ایمان و کفر چیست؟ یا رابطه ی حب اهل بیت و ایمان چه چیز است؟ شرط قبولی اعمال چه چیز است و به چه عواملی بستگی دارد؟ اینکه بنا به چه دلایل عقلی و نقلی در هر زمان خداوند باید حجتی بر خلقش داشته باشد؟ به چه علت امامت و بر چه مبانی عقل و نقلی تجلی و بالفعل شدن ولایت الله به عنوان باطن نبوت در آخرالزمان شکل می گیرد؟ این که چرا مردم خودشان نمی توانند برای خود امام برگزینند؟ حقیقت حیات و موت چه چیز است و چگونه حیات حقیقی شکل می گیرد؟ و... در این بخش از سیر مطالعاتی إن شاء الله حاصل خواهد شد.





1- کل کتاب آثار اعتقاد به امام زمان علیه السلام، تألیف محمد قندهاری (مهمترین کتاب سیرمطالعاتی مهدویت در این موضوع همین کتاب است) (86 صفحه)

2- بخش یکم، فصل یکم از کتاب امام مهدی موجود موعود، تألیف آیت الله جوادی آملی (کل فصل امامت عام) (30 صفحه)

3- کل فصل اول و 4 بخش نخست فصل دوم از کتاب از ظهور جهان تا جهان پس از ظهور حضرت ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، تألیف عباس استاد آقایی (390 صفحه)

4- کل کتاب آخرالزمان شرایط ظهور باطنی ترین بعد هستی، تألیف اصغر طاهرزاده، انتشارات لب المیزان (80 صفحه)

5- کل کتاب رجعت از دیدگاه عقل، قرآن و حدیث، تالیف حسن طارمی، دفتر انتشارات اسلامی (75 صفحه)

6- بخش 24 از کتاب امام مهدی از ولادت تا ظهور (پیرامون بحث رجعت)، تألیف آیت الله سید محمد کاظم قزوینی (23 صفحه)

7- کل کتاب بداء یا محو و اثبات الهی، تألیف علامه سید مرتضی عسگری، ترجمه محمد جواد کرمی، انتشارات مجمع علمی اسلامی (42 صفحه)

8- برخی از فصول کتاب عقاید اسلام در قرآن کریم، تألیف علامه عسکری، (از جلد اول این مباحث: عهد و میثاق (الست بربکم)، مباحث الوهیت، مباحث ربوبیت؛ از جلد دوم این مباحث: مشیت، بداء یا محو و اثبات، جبر و تفویض و اختیار و معنای آن ها و هم چنین قضا و قدر و از جلد سوم این مباحث: مطالبی درباره سیره مبلغان الهی بر حسب ترتیب زمانی ایشان عصر فترت و آباء رسول خدا صلی الله علیه و آله می شود.)





*** سیر متوسط: آثار شماره 1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 7 (موارد حذفی نسبت به سیر جامع 6 و 8)

** سیر مجمل: آثار شماره 1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 7 (موارد حذفی نسبت به سیر جامع 6 و 8)

تنها در این بخش که مبانی اعتقادی مهدویت است به علت اهمیت فراوان هر یک از مواردی که ذکر شده است تفاوتی بین سیر متوسط و مجمل وجود ندارد!

2- شناخت امام مهدی (مباحث مربوط به شخصیت و ویژگیهای حضرت حجت)

با توجه به حدیث شریفِ

اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی‏. پروردگارا! خود را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی، نمیتوانم پیغمبرت را بشناسم. پروردگارا! پیغمبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانی، نمیتوانم حجت تو را بشناسم. پروردگارا! حجت خود را به من بشناسان، که اگر حجت خود را به من نشناسانی، در دین خود گمراه خواهم شد. اصول کافی، 1/337.

بر مبنای این حدیث شریف هر شخصی که بخواهد در خیل منتظران و شیعیان حضرت قرار گیرد باید ایشان را بشناسد، این شناخت ابعاد گسترده و متعدد دارد در گام دوم بعد آشنایی با مبانی اعتقادی مهدویت شخص منتظر باید با مباحث معرفت شناختی ویژه ی حضرت حجت آشنا شود مباحثی مانند چگونگی ولادت حضرت، علت نامگذاری حضرت به کنیه های مختلف مانند بقیة الله، مهدی، قائم و... وجوه شباهت حضرت حجت به سایر پیامبر و ائمه و دلایلی این وجوه شباهت یا مباحثی پیرامون امامت خاص ایشان، پاسخ به پرسشها و شبهاتی پیرامون حضرت مانند دلایل غیبت و طول عمر حضرت، مسئله ی اختیاری یا اجباری بودن غیبت، منجی باوری در سایر ادیان و مکاتب، امام زمان در منابع اهل سنت، و... که هر یک به وجهی از وجوه شناخت حضرت حجت خواهد پرداخت در این بخش از سیر مطالعاتی گنجانده شده است.



ما در این قسمت سیر را به دو بخش تقسیم میکنیم، بخشی پیرامون مسائلی در باب شناخت صورت و ظاهر و اطلاعاتی پیرامون چگونگی تولد و رشد و ویژگیهای ظاهری حضرت و... و در بخش دیگر شناخت سیرت و شناخت عمیقتر نسبت به حضرت و معارف ویژه ی ایشان. اختصاراً اگر مطالبی در سیر ارائه شده ناظر به ویژگیهای ظاهری ایشان بود با علامت (ظ) مشخص شده و اگر مسائل مربوط به معارف عمیقتر و شناخت سیرت حضرت بود با حرف (سلام الله علیها) مشخص شده است.





1- بخش اول کتاب معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، تألیف ابراهیم شفیعی سروستانی (که خودش شامل 6 فصل است) (ظ) (108 صفحه)

2- باب های 41 تا 46 از جلد دوم کتاب کمال الدین و تمام النعمه، تألیف شیخ صدوق(شامل عناوین: روایاتی که درباره ی مادر قائم علیه السلام وارد شده است، روایات میلاد قائم علیه السلام، افرادی که حضرت قائم علیه السلام را دیده اند (به خصوص حدیث 21 این باب)، علت غیبت، توقیعات وارده از حضرت قائم و احادیثی درباره ی عمر طولانی حضرت) (ظ)(180 صفحه)

3- آینه ی دوم تا آینه ی هفتم از کتاب شمیم گل نرگس، تألیف عباس رحیمی (شامل عناوین: ولادت صاحب الزمان، نام مبارک حضرت، ویژگیهای فردی، پدران اجداد و شمایل، مسئله ی غیبت و فلسفه ی غیبت) (ظ) (32 صفحه)

4- گفتار اول و دوم کتاب آب حیات، تألیف آیت الله ناصری، شامل مباحث نگاهی به سیمای حضرت ولی عصر و درباره ی غیبت (62 صفحه)

5- بخش های 2 و 6 و 7 و 8 و 13 از کتاب امام مهدی از ولادت تا ظهور، تألیف آیت الله سید محمد کاظم قزوینی، (ظ) (145 صفحه)



*** سیر متوسط: 1 و 3 و 4 (موارد حذفی نسبت به سیر جامع 2 و 5)

** سیر مجمل: 1 و 3 (موارد حذفی نسبت به سیر جامع 2 و 4 و 5)





1- بخش یکم فصل دوم (امامت خاص) و فصل سوم (مهدویت شخصی) از کتاب امام مهدی موجود موعود، تألیف آیت الله جوادی آملی(سلام الله علیها) (72 صفحه)

2- بخش دوم کتاب معرفت امام زمان و تکالیف منتظران با عنوان معرفت امام زمان (شامل 3 فصل)، تألیف ابراهیم شفیعی سروستانی (سلام الله علیها) (98 صفحه)

3- بخش اول (با عنوان شناختن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف واجب است) و دوم (با عنوان اثبات امامت حضرت حجت بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف) و سوم (با عنوان قسمتی از حقوق و مراحم آن حضرت نسبت به ما) و از بخش چهارم کتاب قسمت حرف ((ک)) کمالات آن حضرت فصل اول و دوم از جلد اول کتاب مکیال المکارم، تألیف مرحوم آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی (سلام الله علیها)(150 صفحه)

4- گفتار سوم و چهارم و ششم از کتاب آب حیات تألیف آیت الله ناصری، (شامل مباحثی با عنوان خصوصیات و مراتب حضرت حجت، حضرت حجت در آینه ی وحی و شبهاتی پیرامون حضرت حجت) (سلام الله علیها)(190 صفحه)

5- کل کتاب دعای ندبه، زندگی در فردایی نورانی، تألیف اصغرطاهرزاده (سلام الله علیها)(182 صفحه)

6- بخش هفتم و هشتم از کتاب خورشید مغرب، تألیف محمد رضا حکیمی با عنوان منجی در قرآن کریم و در سوره ی قدر (سلام الله علیها)(37 صفحه)



*** سیر متوسط 1 و 2 و 3 و 4 و 5 (مورد حذف شده 6)

** سیر مجمل 1 و 2 و 3 (موارد حذف شده 4 و 5 و 6)

بخش ویژه ی این مجموعه:

در این قسمت برای کسانی که می خواهند دیدگاه سایر فرق اسلامی پیرامون حضرت حجت و مباحث منجی باوری در میان سایر مکاتب و ادیان را بررس کنند 3 کتاب معرفی میشود:

1- کل کتاب پژوهه ی مهدوی، تألیف علی اکبر مهدی پور (اطلاعات این کتاب به شکل مبسوط در بخش معرفی منابع سیر مطالعاتی ذکر شده است، از نکات قوت این کتاب بررسی دقیق و مستند به ویژه در بخش منجی در ادیان ابراهیم و مکاتب اهل سنت است!) (295 صفحه)

2- کل کتاب بشارت به منجی موعود، تألیف علی سرائی، انتشارات موعود عصر است (86 صفحه)

3- بخش های چهارم و پنجم و ششم از کتاب خورشید مغرب، تألیف محمد رضا حکیمی، انتشارات دلیل ما (با عناوینی چون منجی درکتابهای پیشین و منجی درکتب مسلمین) (62 صفحه)





*** سیر متوسط فقط شماره ی 1 (موارد حذف شده 2 و 3)

** سیر مجمل (اگر شخص سیر مجمل را انتخاب کرده نیازی نیست از این بخش مطالعه ای داشته باشد)

3- مهدی یاوران (مباحث مربوط به وظایف منتظران)



اساساً در مورد مسئله ی انتظار، حضرات معصومین فرموده اند که:

افضل الاعمال انتظار الفرج

با فضیلت ترین اعمال انتظار فرج است.

بحار الانوار ج 52 ص 122.

همانطور که مشاهده میکنید نگفته اند که افضل الحالات انتظار الفرج، یعنی انتظار یک حالت صرف نیست، حالتی قلبی است که اگر حقیقتاً شکل بگیرد، آثار آن در اعمال شخص ظاهر می شود و شخص منتظر وظایفی دارد که اگر حقیقتاً منتظر است باید ابتدا به دنبال شناخت آنها برود و در گام بعدی به آنها عمل نماید.

توقیعاتی که حضرت حجت به شیعیان خالص خود ارسال کرده اند حاوی نکات بسیار مهمی است که به نظر می رسد هر منتظری باید به آن­ها توجه ویژه نماید به عنوان نمونه بر طبق کلام نورانی خود حضرت حجت مهمترین عامل تأخیر در امر ظهور حضرت، اعمال شیعیان است:

ظهور ما به تأخیر نیفتاده مگر به سبب اعمال ناپسندی که از ایشان سر می‌زند و خبر آنها به ما می‌رسد. "علامه محمدباقر مجلسی؛ مهدی موعود ؛ ترجمه حسن بن محمد ولی ارومیه‏ای؛ قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۰ ؛ ج ۲."

همچنین وفای به عهد و انجام وظایفی که شیعیان در قبال حضرت دارند مهمترین عامل تحقق امر ظهور است:

اگر شیعیان ما در وفا نمودن به عهد و پیمانی که از ایشان گرفته شد، همسو و یک‌دل شوند، دیدار ما از ایشان به تأخیر نخواهد افتاد.

برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید ؛ چرا که فرج خود شما هم در آن است.

منبع:"علامه محمدباقر مجلسی؛ مهدی موعود ؛ ترجمه حسن بن محمد ولی ارومیه‏ای؛ قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۰ ؛ ج ۲."

در این مجموعه با توجه به اهمیت بسیار بالای بحث وظایف منتظران در موضوع مهدویت، آثاری با همین محوریت برای سیر مطالعاتی در نظر گرفته شده است.



1- تمام بخش دوم از کتاب امام مهدی موجود موعود، تألیف آیت الله جوادی آملی با عنوان انتظار که شامل چهار فصلِ شعاع آفتاب، حقیقت انتظار، منتظر و انتظار ابعاد و تکالیف می شود. (100 صفحه)

2- بخش های اول و دوم و چهارم از کتاب آماده باشِ یاران امام زمان علیه السلام، تألیف استاد حسین گنجی با عناوین: معنای انتظار، ویژگیهای منتظران و وظایف شیعه در زمان غیبت (170 صفحه)

3- 2 فصل از بخش سوم کتاب معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، تألیف ابراهیم شفیعی سروستانی: (شامل دو بخش با عناوین مبانی قرآنی انتظار موعود و تولی و تبری دو رکن انتظار) (28 صفحه)

4- گفتار پنجم از کتاب آب حیات، تألیف آیت الله ناصری با عنوان انتظار (15 صفحه)

5- کل کتاب امام زمان در کلام آیت الله بهجت، تألیف محمد تقی امیدیان (92 صفحه)

6- آینه ی هشتم و نهم از کتاب شمیم گل نرگس، تألیف عباس رحیمی شامل مباحثی با عنوان انتظار و وظیفه ی شیعیان در عصر غیبت (18 صفحه)

7- کل جلد دوم کتاب مکیال المکارم، تألیف آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی (490 صفحه)

8- کل کتاب سودای روی دوست، تألیف مرتضی آقا تهرانی (189 ص)

9- کل کتاب وظایف شیعیان در زمان غیبت، تألیف سیدرضی سیدنژاد (318 صفحه)

10-کل کتاب کیست مرا یاری کند، تألیف محمد یوسفی (109 صفحه)

11-3 فصل از بخش سوم کتاب معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، تألیف ابرهیم شفیعی سروستانی: (شامل بخشهای انتظار در اندیشه شیعه، دیدگاه های گوناگون درباره ی انتظار، جایگاه انتظار در اندیشه سیاسی امام خمینی) (70 صفحه)

کتاب ویژه ی این مجموعه:

12-با توجه به اینکه یکی از مهمترین ارکان هر جامعه خانواده می باشد می توان گفت ساختن یک خانواده با رویکرد و فرهنگ مهدوی جزو مهمترین وظایف هر منتظری می باشد، لذا بسیار مناسب است تا کل کتاب ارزشمند خانواده و تربیت مهدوی، تألیف استاد دکتر مرتضی آقا تهرانی به طور کامل مطالعه شود تا إن شاء الله مقدمه ای باشد برای عملی کردن راهکارهای ارزشمندی که بر مبنای آیات و روایات برای ساختن جامعه مهدوی و منتظر در سطح خانواده در این کتاب ارائه شده است.



*** سیر مطالعاتی متوسط: 1 و 2 و 3 و 6 و 7 و 8 و 9 و 12 (موارد حذف شده4 و 5 و 10 و 11)

** سیر مطالعاتی مجمل: 1 و 2 و 3 و 6 و 7 و 12 (موارد حذف شده 4 و 5 و 8 و 10 و 11)

4- مهدی ستیزان (مباحث مربوط به دشمن شناسی)

همانگونه که از مباحث گذشته بر طبق آیات قرآن و روایات مشخص شد به همان میزان که شناخت دوست اهمیت دارد به همان میزان شناخت دشمن هم اهمیت دارد، چرا که بی تردید تبری در همان اهمیتی قرار دارد که تولی دارد و برای تبری ابتدا باید دشمن را به خوبی شناخت و ویژگی­هایش را به درستی شناخت، بر همین اساس بخش عمده ای از آیات قرآن پیرامون دشمنان خدا و حزبِ الله است و اساساً برای رسیدن به الله ابتدا باید اله ها نفی شوند و در عرصه ی مهدویت دشمن شناسی از جایگاه بسیار ویژه برخوردار است.

به تصریح قرآن مجید مهمترین دشمنان مومنین، یهود هستند:

لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُواْ الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُواْ ﴿۸۲- مائده﴾

محققاً یهودیان و کسانى را که شرک ورزیده‏اند دشمن‏ترین مردم نسبت به مؤمنان خواهى یافت (۸۲)

و بدون شک اولین مصداق مومن در بین تمام مومنان در عالم در حال حاضر حضرت حجت هستند.

از دیگر منظر بنابر صریح کلام ائمه ی معصومین شدیدترین دشمنان در بین مسلمین به اصطلاح مسلمانانی هستند که گرایش ناصبی دارند و پُر واضح است که اول مصداق ناصبی ها در عصر حاضر فرقه ی انحرافی وهابیت است که علاوه بر مکتب حقه ی شیعه ی 12 امامی با سایر فرق اسلامی مشکلات فراوان دارند و از مسلمات اعتقادی آنها دروغ شمردن اصل وجود مهدی موعود و منجی باوری در اعتقادات آنهاست و بر این اساس یکی دیگر از پایه های بحث دشمن شناسی را در بحث مهدویت به خود اختصاص داده اند و می توان به جرأت گفت ضد شیعی ترین فرقه ی انحرافی که در اسلام به وجود آمده است و تمام قد در برابر اعتقادات تشیع ایستاده است و از هیچ گونه دشمنی اعتقادی و عملی با تشیع روی گردان نیست فرقه ی وهابیت است.

از طرف دیگر ما با پدیده ای مواجه هستیم که تقریباً می توان گفت مهمترین حجاب و مانع برای درک چیستی و چگونگی جامعه ی مهدویست و تا از این حجاب عبور نکنیم نمی توانیم به درک درستی از جامعه ی مهدوی دست پیدا کنیم. این پدیده همان نظم نوین جهانی است که با ابزار مدرنیسم به شکل مدل زندگی غربی یا همان American life style تمام ابعاد زندگی ما را از باورها تا دغدغه ها تا اهداف تا چگونگی زندگی انسان مدرن در حال مدیریت کردن است و به همین خاطر شناخت این تمدنی که پس از رنسانس شروع به فعلیت پیدا کردن کرده است را یکی از ارکان بخش دشمن شناسی میدانیم.

بر این اساس بحث دشمن شناسی با توجه به اهمیت فراوان و گستردگی تحت سه محور 1- یهود شناسی و صهیونیسم جهانی 2- وهابیت 3- نظم نوین جهانی و سبک زندگی غربی بر مبنای مدرنیسم در این مجموعه ارائه خواهد شد.



بخش اول یهود شناخت و صهیونیسم جهانی:

1- کل کتاب تبار انحراف، تألیف مهدی تائب (320 صفحه)

2- کل کتاب پیامبر و یهود مدینه، تألیف محمد حسین خوانین زاده (208 صفحه)

3- کل کتاب سیری در مکتب یهود، تألیف محمد علی حسین زاده (255 صفحه)

4- کل کتاب پروتکل های رهبران یهود برای تسخیر جهان، تألیف دکتر بهرام محسن پور (154 صفحه)

5- کل کتاب یهود در المیزان، تألیف حسین فعال عراقی (512 صفحه)



برای مطالعه ی بیشتر در این زمینه می توانید از این کتابها هم بهره مند شوید

6- پروتکلهای دانشوارن صهیون، برنامه عمل صهیونیسم جهانی، تألیف عجاج نویهض، انتشارات به نشر (796 صفحه)

7- شوالیه های معبد، تألیف هارون یحیی، انتشارات هلال (186 صفحه)

8- نیمه پنهان آمریکا: مروری کوتاه بر بنیان های نظری و ارکان تمدنی آمریکا، تألیف شهریار زرشناس، انتشارات کتاب صبح (130 صفحه)

9- یوسرائیل و صهیوناکراسی، تألیف سید هاشم میرلوحی، انتشارات دفتر نشر معارف (520)



*** سیر متوسط: موارد 1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 7 (موارد حذف شده 6 و 8 و 9 )

** سیر مجمل: موارد 1 و 2 و 3 و 4 و 5 (موارد حذف شده 6 و 7 و 8 و 9)





بخش دوم وهابیت:

1- کل کتاب دین زاو (این اثر مهمترین و جامعترین و بدیعترین کتاب از سیر مطالعاتی در بخش دشمن شناسی در زیر بخش وهابیت است)

2- کل کتاب کتاب ماضی استمراری، تألیف سعید زاهدی، انتشارات عابد (168 صفحه)

3- جلدهای 4 و 5 از کتاب حق با کیست، تألیف ابوالفضل بهرامپور (115 صفحه)

4- بخش تاریخ سلفی گری از کتاب سلفی­گری (وهابیت و پاسخ به شبهات)، تألیف علی اصغر رضوائی (210 صفحه)

5- بخش های 1 تا 3 از کتاب وهابیت مبانی فکری و کارنامه ی عملی، تألیف آیت الله جعفر سبحانی (43 صفحه)

6- کل کتاب وهابیت سیاسی، تألیف موسسه مطالعات اندیشه سازان نور، انتشارات اندیشه سازان نور (595 صفحه)



*** سیر متوسط کتابهای 1 و 2 و 3 و 4 (موارد حذف شده 5 و 6)

** سیر مجمل کتابها 1 و 3 و 4 (موارد حذف شده 2 و5 و 6)





بخش سوم نظم نوین جهانی و سبک زندگی غربی بر مبنای مدرنیسم:

1- کل کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب، تألیف سید مرتضی آوینی (258 صفحه)

2- کل کتاب گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی، تألیف اصغر طاهر زاده (195 صفحه)

3- کل کتاب علل تزلزل تمدن غرب، تألیف اصغر طاهرزاده (379 صفحه)

4- کل کتاب فرهنگ مدرنیته و تمدن، تألیف اصغر طاهرزاده (160 صفحه)

5- کل کتاب در شناخت غرب، تألیف سید محمد مهدی میرباقری (201 صفحه)

6- کل کتاب مبانی نظری غرب مدرن، تألیف شهریار زرشناس (184 صفحه)

*** سیر متوسط 1 و 2 و 3 و 5 (موارد حذف شده 4 و 6)

** سیر مجمل 1 و 2 (موارد حذف شده 3 و 4 و 5 و 6)

5- نشانه شناسی ظهور (مباحث مربوط به علائم ظهور و شرایط و فتنه های آخرالزمان)

معمولاً یکی از جذابترین و پر مخاطب ترین بخش¬ها در بحث مهدویت مباحث مربوط به علائم ظهور و شرایط آخرالزمان است. به رغم جذابیت بالا اما شاید بتوان به جرأت گفت که در مقایسه با موضوعات دیگر از اهمیت کمتری برخوردار باشد، البته در این بخش رویکردهای بعضاً انحرافی هم مشاهده می شود که علت آن مصداق یابی در شخصیتهای علائم ظهور است.
در بیانات رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در این زمینه اشارات راه گشایی وجود دارد:
از جمله‌ى چیزهائى که میتواند یک خطر بزرگ باشد، کارهاى عامیانه و جاهلانه و دور از معرفت و غیر متکى به سند و مدرک در مسئله‌ى مربوط به امام زمان (عجّل‌اللَّه تعالى فرجه الشّریف) است، که همین زمینه را براى مدعیان دروغین فراهم میکند...
اینجور کارى مردم را از حالت انتظار حقیقى دور میکند، زمینه را براى مدعیان دروغگو و دجال فراهم میکند؛ از این بایستى بشدت پرهیز کرد.
بیانات در جمع اساتید و فارغ‌التحصیلان تخصصی مهدویت۱۳۹۰/۰۴/۱۸ به رغم این که مسائل بسیار مهمتری در حوزه ی وظایف منتظران وجود دارد اما به هر تقدیر در خود روایات هم لزوم آشنایی شیعیان به صورت کلی با علائم مطرح شده است، بر این اساس برای آشنایی با علائم ظهور (که به دو دسته ی حتمی و غیر حتمی تقسیم می شوند و تحقق آنها نشان از نزدیک شدن امر ظهور دارد) و شرایط آخرالزمان (که البته تفاوت بنیادین وجود دارد بین شرایط آخرالزمان و علائم ظهور و الزاماً ممکن است تمام شرایطی که برای آخرالزمان ذکر کرده اند مانند تبدیل شدن معروف به منکر و منکر به معروف، اطاعت کردن مرد از همسرش، خوردن علنی مال ربا و... تحقق پیدا کند اما تا مدت بسیار طولانی این شرایط پابرجا باشد اما علائم ظهور مانند خروج سفیانی یا صیحه ی آسمانی اگر رخ دهند نشانه ی نزدیک شدن امر ظهور خواهد بود)
یکی دیگر از مطالبی که در ای بحث اهمیت خاصی دارد بحث فتنه های آخرالزمان است که موجبات انحراف و گمراهی بسیاری از مومنین را فراهم می¬کند و در روایات هم به آنها اشاره ی فراوان شده و متأسفانه آثار فاخر در این زمینه هم کمتر یافت می شود.
لازم است که منتظران به رغم عدم وجود آثار فاخر که به طور ویژه روی ابعاد فتنه های آخرالزمان و چگونگی در امان ماندن از این فتنه ها کارکرده باشند، خودشان با مراجعه به منابع مرجع در این زمینه به تحقیق و پژوهش پرداخته و بعد شناختن ابعاد این فتنه ها به راه های چگونگی در امان ماندن از آن فتنه ها در کلام معصومین توجه فرمایند.
چند نمونه از بیانات معصومین علیه السلام در مورد فتنه های آخرالزمان به عنوان نمونه تقدیم می شود:
امام زمان علیه السلام: عهد می‌کنم که هر کدام از شیعیان که راه تقوا را در پیش گیرد و هر آنچه که لازم است (و حق خداست) از مال خود خارج کند، از فتنه‌¬ی گمراه‌کننده و رنج‌های ظلمانی در امان باشد. منبع:"علامه محمدباقر مجلسی؛ مهدی موعود ؛ ترجمه حسن بن محمدولی ارومیه‏ای؛ قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۰ ؛ ج ۲."
امیرالمومنین علی علیه السلام:
سپس فتنه‏اى اضطراب آور، شکننده و نابود کننده، آغاز خواهد شد (در این موقع) قلبهائى پس از استوارى مى‏لغزند
و مردانى پس از درستى و سلامت گمراه مى‏گردند، ... و عقائد پس ازآشکار شدنش مشتبه مى‏شوند...
مظلوم برخداوند وارد شوید بهتر از آن است که ظالم‏بر او وارد شوید(نه تن به ستم بدهید و نه ستم کنید و اگر ناچار شوید ستم بکشید بهتر از آن است که‏ ستم کنید) از گام نهادن به راههاى شیطان و سرزمین‏هاى ستم بپرهیزید، و لقمه حرام‏ وارد شکم خویش نسازید.
خطبه ی 151 نهج البلاغه ی
امام صادق علیه السلام فرموداند: بخدا قسم شما شیعیان همچون شیشه شکسته میشوید، و شیشه را بعد از شکستن میتوان ذوب کرد و بصورت نخست برگرداند بخدا قسم شما مانند سفال شکسته میشوید. سفال بعد از شکسته شدن دیگر بصورت اول بر نمی گردد. بخدا قسم شما امتحان میشوید و غربال خواهید شد تا نیکان در غربال مانده و غیر نیکان بیرون بریزند چنانکه دانه تلخ از میدان گندم جدا میشود. (بحارالانوار، ج 52، ص101)
از این سه تشبیه چنین استفاده می شود که شیعیان در زمان غیبت امام زمان، جمعی سخت گمراه می شوند و سپس توبه کرده و مثل شیشه شکسته بصورت نخست بر می گردند و دسته ای وقتی منحرف گشتند مانند سفال شکسته دیگر بصورت اول در نمی آیند و گروهی غربال شده خوبان و بدان از هم جدا می شوند.
یونس بن عبد الرحمن از عبد اللَّه بن سنان روایت کرده که حضرت صادق علیه السّلام فرمود: در این زودى براى شما شبهه‏اى پیش خواهد آمد که نه علم خروج از آن را دارید و نه امامى هست که شبهه را براى شما حل کند، و در سرگردانى خواهید ماند، افرادى که بخواهند از این گونه شبهات رهائى پیدا کنند باید دعاى غریق را بخوانند گوید: عرض کردم دعاى غریق کدام است؟ فرمود: میگوئى:
«یا اللَّه یا رحمان یا رحیم، یا مقلب القلوب ثبت قلبى على دینک» گفتم: «یا مقلب القلوب و الابصار ثبت قلبى على دینک» فرمودند: خداوند مقلب قلوب و ابصار هست و لیکن همان طور که من دستور دادم قرائت کن و بگو: «یا مقلب القلوب ثبّت قلبى على دینک»
کمال الدین و تمام النعمة، ج‏2، ص: 353


بخش نخست شرایط و فتنه های آخرالزمان:
1- بخش سوم از کتاب آماده باش یاران امام زمان با عنوان سقوط دینی در عصر غیبت، تألیف استاد حسین گنجی (26 صفحه)
2- بخش 5 از کتاب از ظهور جهان تا جهان پس از ظهور، تألیف عباس استاد آقایی با عنوان جهان در آستانه ی ظهور (70 صفحه)
3- آینه دهم از کتاب شمیم گل نرگس با عنوان سختی های دوران غیبت، تألیف عباس رحیمی (6 صفحه)
4- کل کتاب جاهلیت مدرن، تألیف اسماعیل شفیعی سروستانی (314 صفحه)
5- کتاب اوضاع در آخرالزمان، تألیف رضا کوشاری از بخش اوضاع در آخرالزمان برعکس می شود تا پایان کتاب (150 صفحه)
6- کل کتاب مردان و زنان آخرالزمان، تألیف محمد امینی (124 صفحه)

*** سیر متوسط 1 و 2 و 3 و 4 و 6 (مورد حذف شده 5)
** سیر مجمل 1 و 2و 3 و 6 (موارد حذف شده 4 و 5)


بخش دوم علائم ظهور:
1- بخش چهارم از کتاب العبقری الحسان، تألیف حاج شیخ علی اکبر نهاوندی، شامل مدح انتظار فرج وعلایم ظهور است. میراث انبیاو معصومینی که با آن حضرت است ذکر شده و شرح حال آن بیان شده است.
2- فصل سوم تا هفتم از بخش چهارم کتاب معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، تألیف ابرهیم شفیعی سروستانی (شامل مطالبی با عنوان: نشانه های ظهور، تعیین وقت برای ظهور، وفا به پیمان شرط تحقق ظهور، ظهور و سنت های الهی و یاران قائم) (80 صفحه)
3- بخش 1 از فصل سوم کتاب از ظهور جهان تا جهان پس از ظهور، تألیف عباس استاد آقایی با عنوان هنگام قیام پس از ظهور (90 صفحه)
4- آینه یازدهم تا پانزدهم از کتاب شمیم گل نرگس، تألیف عباس رحیمی با عناوینی مانند (نشانه های ظهور، وقت ظهور، ویژگیهای قیام، یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، رجعت) (50 صفحه)
5- بخش هفتم از کتاب آب حیات، تألیف آیت الله ناصری، با عنوان ظهور (41 صفحه)
6- بخش 18 و 19 از کتاب امام مهدی از ولادت تا ظهور، تألیف آیت الله سید محمد کاظم قزوینی (130 صفحه)
7- کل کتاب شش ماه پایانی، تألیف مجتبی الساده (280 صفحه)
نظر به اهمیت بسیار ویژه ی مسئله ی بازگشت و نزول حضرت مسیح و نقش بسیار کلیدی و منحصر به فرد ایشان در انقلاب جهانی حضرت حجت پیشنهاد می شود که این دو کتاب هم مطالعه شود:
8- نزول مسیح و ظهور موعود، تألیف مرتضی حسینی گرگانی، انتشارات بوستان کتاب قم
9- کتاب مقتدای مسیح، تألیف محمد باقر حیدری کاشانی انتشارات نسیم کوثر

*** سیر متوسط: موارد 1 و 2 و 3 و 4 و 7 و 8 (موارد حذف شده 5 و 6 و 9)
** سیر مجمل: موارد 2 و 3 و 4 و 7 (موارد حذف شده 1 و 5 و6 و 8 و 9)

6- شاخصه های نظام مهدوی (مباحث مربوط به جامعه مهدوی)

همانطور که قبلاً هم در بخش دشمن شناسی اشاره ای شد به همان تناسب که برای رسیدن به الله باید ابتدا اله ها نفی شوند برای داشتن درک صحیحی از جامعه مهدوی که همان جامعه ی الهی است باید ابتدا وجوه تمدنی جامعه ی غیر الهی شناخته شود وگرنه دیدگاهی التقاطی حاصل خواهد شد که از درون آن مدلهایی نظیر ژاپن اسلامی و یا... خارج خواهد شد. شناخت وجوه مختلف جامعه مهدوی و ویژگیهای جامعه ی مهدوی و جامعه پردازی بر مبنای حب ولی خدا از مواردی است که متأسفانه در بین آثار خلق شده در این زمینه چندان به خوبی تبیین نشده است. به این مثال ساده توجه فرماید:

در روایات ذکر شده است که پس از ظهور دیگر کسی فقیر و مسکین نخواهد بود و همه در یک رفاه نسبی برخوردار خواهند بود. اما علت چیست؟

برخی ممکن است بگویند، علت این است که نظام توضیع ثروت عادلانه خواهد شد و منابع ثروت در اختیار افراد عادل قرار خواهد گرفت و نظام اقتصادی اسلام به طور کامل محقق خواهد شد، اما این جواب مطلقاً کامل نیست و نکته ی بسیار لطیفتر و دقیقتری در این تحول در عرصه ی اقتصاد عمومی در جامعه ی مهدوی وجود دارد.

در روایات ذکر شده است که پس از ظهور، عقول مردم کامل می شود. از آثار کامل شدن عقول این است که انسان ها برای تمام تلاش خود را برای ساختن ابدیت و خانه ی آخرت خود انجام می دهند و مانند امروز که حرص به دنیا می ورزند زندگی نخواهند کرد، نتیجه ی چنین بینشی این خواهد شد که بر خلاف جامعه ی امروز که انسان ها غالباً به دنبال جمع کردن بیشتر مال و اموال برای خودشان به هر طریقی هستند، پس از ظهور و در سایه ی تکمیل عقل دعوا بر سر این است که بتوانند مستحقی پیدا کنند و از مال خود انفاقی انجام دهند تا برای خانه ی ابدی خود چیزی بیاندوزند.

آن چنان که مولا علی علیه السلام در نامه ی 31 نهج البلاغه ی شریف خطاب به فرزند برومندشان فرموده اند:

اگر مستمندى را دیدى که توشه ات را تا قیامت مى برد، و فردا که به آن نیاز دارى به تو باز مى گرداند، کمک او را غنیمت بشمار، و زاد و توشه را بر دوش او بگذار، زیرا ممکن است روزى در رستاخیز در جستجوى چنین فردى باشى و او را نیابی، به هنگام بى نیازى، اگر کسى از تو وام خواهد، غنیمت بشمار،...

نکته ی بسیار بسیار مهم دیگری که معمولاً مغفول واقع می شود زمانی که از جامعه مهدوی بحث می شود این است که معمولاً بعد ذکر این روایت معروف که حضرت ظهور خواهند کرد در زمانی که عالم پر از ظلم و جور شده است و دنیا را پر از عدل و داد خواهند کرد، مهمترین مصداق ظلم مطرح نمی شود و مهمترین مصداق عدل هم مطرح نمی شود:

به تصریح قرآن بزرگترین مصداق ظلم، شرک است:

إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ (13- لقمان)
همانا که شرک،ظلم عظیم است.

و حضرت مهمترین کاری که انجام میدهند برکندن ریشه ی این ظلم است، همانگونه که در دعای ندبه هم همین معنا تصریح شده است:

أین هادم ابنیة الشّرک و النّفاق

کجاست منهدم کننده بناهای شرک و نفاق

یعنی مهمترین برنامه ی حضرت در هنگام ظهور اقامه ی توحید و برچیدن بساط شرک است، مهمترین مراتب شرک و نقطه ی مقابل آن یعنی توحید، شرک در ربوبیت و شرک در عبودیت است و نقطه ی مقابل آن توحید در ربوبیت و توحید در عبودیت، متأسفانه حتی در بین بسیاری از به اصطلاح صاحب نظران این بحث مغفول است و زمانی که میخواهند مهمترین مصادیق ظلم را بر شمرند از مصادیق ظلم و ستم و زورگویی مستکبران عالم سخن می گویند و این ها در مقایسه با شرک، که به نابودی ابدیت انسان ها منجر می شود، مظاهر سطح پایین­تر ظلم را در نظر می­گیرند.
اما باید توجه داشت که ریشه تمام این بی عدالتی ها و ظلم ها در نبود استقرار توحید در عالم است!

حضرت، انسان ها را به عبد و بنده ی خدا تبدیل می­کنند و تمام آثار و برکاتی که برای ظهور در روایات ذکر شده است و دیگران هم به طرق مختلف نقل می­کنند همه از برکات اقامه ی توحید در عالم است.
از طرف دیگر بر مبنای کلام امیرالمومنین علیه السلام عدل یعنی اینکه هر چیزی سر جای خودش قرار گیرد و مهمترین چیزیکه در تمام دوران­ها و به ویژه در این دوره ی آخرالزمان سر جای خود قرار ندارد در بین مردم، خدا و حکم خداست!

هر چند متأسفانه در این زمینه تا کنون کتاب جامعی تدوین نشده است که بتواند به خوبی حق مطلب را در باب جامعه ی مهدوی به صورت تام و تمام بیان کند اما به هر شکل در این مجموعه سعی شده به فراخور این موضوع نیز کتاب هایی برای مطالعه معرفی شوند.



1- آینه هفدهم و هجدهم از کتاب شمیم گل نرگس، تألیف عباس رحیمی با عناوین برکات عصر ظهور و پایگاه حکومت (14 صفحه)

2- بخش دوم و سوم از فصل سوم با عناوین برپایی عدالت در زمان ظهور و نتایج شگفت انگیز ظهور از کتاب از ظهور جهان تا جهان پس از ظهور، تألیف عباس استاد آقایی (106 صفحه)

3- بخش پنجم از کتاب معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، تألیف ابراهیم شفیعی سروستانی با عنوان جهان پس از ظهور (100 صفحه)

برای مطالعه ی بیشتر در این زمینه می توانید به این کتاب ها هم مراجعه بفرماید:

4- جامعه سازی قرآنی، تألیف محمد رضا حکیمی، انتشارات دلیل ما

5- کتاب دولت کریمه، تألیف دکتر مرتضی آقا تهرانی، انتشارات کتاب یوسف

6- کتاب تمدن­زایی شیعه، تألیف اصغر طاهرزاده، انتشارات لب المیزان



*** سیر متوسط کتابهای 1 و 2 و 3 و 4 (موارد حذف شده 5 و 6)

** سیر مجمل کتابهای 1 و 2 (موارد حذف شده 3 و 4 و 5 و 6)

7- انحرافات (آسیب شناسی جریان مهدویت):

شاید یکی از مهمترین موضوعات در حوزه ی دین که گرفتار انحرافات بسیار و جریان های انحرافی متعدد شده است بحث مهدویت است. از مشغول شدن منتظران به یافتن پرسشهایی که نه تنها هیچ توصیه به پرداختن به آن­ها از طرف معصومین و بزرگان دین نشده گرفته (مانند تلاش برای یافتن محل زندگی حضرت یا کیفیت زندگی حضرت که به طور مثال آیا ازدواج کرده اند یا نه، بچه دارند یا نه، چه زمانی (به معنای تعیین وقت) ظهور خواهند کرد) تا ادعاهای باطل در این حوزه مانند ادعای ارتباط با امام زمان، ادعای منجی بودن و فتنه های متعددی مانند بابیت و بهائیت هم از دل همین انحرافات سر براورده و یا این تلقی باطل که اگر می خواهیم حضرت ظهور کند باید اجازه دهیم تا ظلم و جور زیاد شود و یا تعاریف غلطی از مفاهیمی چون انتظار و عالم پس از ظهور و...

در خصوص پرهیز دادن منتظران حضرت از رفتن به دنبال سوالاتی که هیچ کلام و توصیه ی صریحی از ناحیه معصومین در آن خصوص نشده است، به عنوان مثال در مورد زندگی خصوصی حضرت و مباحثی مانند محل زندگی و ازدواج کردن ایشان و ... به ذکر یک حدیث شریف از خود ایشان اکتفا می­کنیم:

درباره چیزهایی که به درد شما نمی‌خورد سؤال نکنید، و در دانستن چیزهایی که از دانستن آنها معاف شده‌اید خود را به سختی نیاندازید.

منبع:"علامه محمدباقر مجلسی؛ مهدی موعود؛ ترجمه حسن بن محمد ولی ارومیه‏ای؛ قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۰ ؛ ج ۲."

به فراخور همین انحرافات که نمونه هایی از آن ذکر شده است نیز در این مجموعه کتاب های معرفی شده است.



1- کل کتاب انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، تالیف حجت الاسلام علیرضا پناهیان (شاید به جرأت بتوان گفت که در موضوع انحرافات در عرصه ی مهدویت در حال حاضر و متناسب با شرایط فعلی این کتاب یکی از بهترین کتاب ها باشد)

2-کل کتاب پیچک انحراف، تألیف جواد اسحاقیان

3- کل کتاب دیدار با تاریکی: نقد و بررسی عقاید، احکام وتعالیم فرقه ضاله بهائیت، تألیف حمید فلاحتی؛مهدی فاطمی‌نیا؛ زیرنظر: محمد تقی فعالی

4- کل کتاب محاکمه و بررسی در عقاید واحکام وآداب و تاریخ باب و بهاء، تألیف حسن‌مصطفوی

5- کل کتاب مهدیان دروغین، تألیف رسول جعفریان



*** سیر متوسط کتابهای 1 و 2 و 3 و 5 (مورد حذف شده 4)

** سیر مجمل کتاب 1 (موارد حذف شده 2 و 3 و4 و 5)

إن شاء الله اگر عمری بود و توفیقی به طور مجزا تک تک کتابهای ذکر شده در این مجموعه ی سیر مطالعاتی هم معرفی خواهند شد.

اللهم عجل لولیک الفرج

و جعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه و لعنة علی اعدائهم اجمعین

نظرات انتقادات و پیشنهادات شما عزیزان می تواند در هر چه بهتر شدن این مجموعه اثر گذار باشد! إن شاء الله...


تدوین‌گر: علی مصباحی
ایمیل: a.mesbahi.65@gmail.com

در چه حالیم؟!

این مدعیان در طلبش بی خبرانند... 

 

گفتند حق الله و حق الناس را پاک کنید 

گفتند اصرار بر گناه کردن نداشته باشید 

 

در این صورت جا میمانید 

 

تا کی حرف میزنید 

اندکی عمل! 

به قدر کافی خوانده شد و نوشته شد و سخن گفته شد 

چه قدرش عملی شد؟

 

 

 

 

منتظران نظر خود را در باره ی این کلام امام زمان ابراز کنند!

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

از همه ی منتظران حضرت دعوت میکنم تا نظر خود را درباره ی این کلام امام زمان که در توقیعی که به شیخ مفید ارسال فرموده اند بیان کنند:


امام زمان علیه السلام:

ظهور ما به تأخیر نیفتاده مگر به سبب اعمال ناپسندی که از ایشان (شیعیان) سر می‌زند و خبر آنها به ما می‌رسد.



ظهور ما به تأخیر نیفتاده!!!!

مگر

به سبب اعمال ناپسندی که از ایشان (شیعیان) سر می‌زند


به سبب اعمال ناپسندی که از ایشان (شیعیان) سر می‌زند


به سبب اعمال ناپسندی که از ایشان (شیعیان) سر می‌زند



و خبر آنها به ما می‌رسد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

و خبر آنها به ما می‌رسد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

و خبر آنها به ما می‌رسد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ملاک نشانه ی حقیقی ایمان تنها جهت گیری قلب نسبت به مولا علیست!

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

شخصی از من سوال پرسید که:

 چرا محبت امام علی(علیه السلام)؟؟؟چرا از بین بقیه امامها، ایشون؟؟؟


در پاسخ به ذکر یک حدیث اکتفا می کنم

خداوند اراده فرموده است که متر و محک و میزان و امتحان و ملاک ایمان حقیقی جهتگیری حقیق قلب نسبت به وجود نازنین امیرالمومنین علی بن ابیطالب روحی لتراب مقدمه الفداه باشد از بین کل 14 معصوم ایشان برای این امر برگزیده شده است!


مُعَاوِیَةُ بْنُ عَمَّارٍ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلوات الله علیه و آله:
إِنَّ حُبَّ عَلِیٍّ قُذِفَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ فَلَا یُحِبُّهُ إِلَّا مُؤْمِنٌ وَ لَا یُبْغِضُهُ إِلَّا مُنَافِقٌ
وَ إِنَّ حُبَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ قُذِفَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُنَافِقِینَ وَ الْکَافِرِینَ فَلَا تَرَى لَهُمْ ذَامّاً
مناقب آل أبی طالب علیهم السلام(لابن شهرآشوب)، ج‏3، ص: 384

امام صادق علیه السلام فرمودند:
رسول خدا صلوات الله علیه فرمودند:
همانا حب علی (علیه السلام) تنها در قلوب مومنین قرار دارد و به همین دلیل غیر از مومن او را دوست نخواهد داشت
و غیر از منافق او را دشمن نخواهد داشت
ولی محبت حسن و حسین (علیهما السلام) در قلب مومنین و منافقین و کافرین قرار داده شده است، لذا هیچ کس آنها را مذمت نخواهد کرد.




خدا را شکر که مولایم علی شد

ای دل غمگین مباش که مولای ما علیست

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

من یاغی نیستم!!!!!!!!!! (اما گویا ...) خدا به ما رحم کند...

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام


یه حکایت خوندم خیلی جالب بود
یک شخصی میره مسجد نماز بخونه
خیلی با عجله می خونه
بعد از نماز هم بلافاصله میخواد بلند بشه بره
یه پیرمرد نورانی اهل دل ازش می پرسه: داشتی چی کار میکردی؟

این یارو هم کمی رند بوده
میدونسته الان اگه بگه داشتم نماز میخوندم اونم با وضعی که نماز خونده باید آماده باشه که کلی این پیرمرد بهش عنایات خاصه در راستای تأدیبش انجام بده

لذا در جواب میگه: هیچی فقط اومدم اعلام کنم من یاغی نیستم!

و پیرمرد تبسم معنا داری میکنه و اون بنده ی خدا هم میره


حالا قصه، قصه ی نماز خوندن ماست....



استادِ استاد ما میگن:

نقل قول:
بالاخره حقیر با اینکه در آن‏وقت بیش از بیست و دو سال از عمرم نگذشته بود عرض کردم:
بنده بالوجدان مى‏بینم که اگر در مقابل شخص بزرگى قرار بگیرم در حال خود تغییر و شرم و خضوعى مى‏بینم
و هر قدر آن شخص بزرگ‏تر و وجیه‏تر باشد دگرگونى حال بیشتر مى‏شود،
امّا در عین حال که معتقدم و همه‏ ى ما معتقدیم که خداى متعال از هر بزرگى و صاحب‏ جاهى بزرگ‏تر و وجیه‏تر، بلکه همه‏ ى بزرگى‏ ها در مقابل عظمت او هیچ و همه چیز ناچیز است،
پس چرا وقتى به نماز مى‏ ایستم با اینکه یقینا خود را در مقابل حق - جل و علا - قرار مى‏ دهم هیچ تأثیرى و تفاوتى و تغییر حالى در خود نمى‏ یابم؟
«انما المؤمنون الذین اذا ذکر اللّه‏ وجلت قلوبهم.»(انفال-2)
همانا مومنان کسانی هستند که هنگامی که خداوند در مقابلشان یاد می شود قلوبشان از ترس به لرزه در می آید
از اینجا مى‏ فهمم که این ایمان، ایمان واقعى نیست؛
لذا مى‏ کوشم که خود را به مرحله‏ اى برسانم که قدرى از آثار جمال و عظمت حق را در قلب خود بیابم.



استدعا دارم به این آیات بیاندیشیم:

إِنَّما یَسْتَأْذِنُکَ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ (45-توبه)
کسانى که به خدا و روز قیامت ایمان ندارند و دلهایشان را شک فرا گرفته است



ِ لا یَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلاَّ وَ هُمْ کُسالى‏ (54- توبه)

جز با حالت کسالت (و بی میلی) به نماز نمی ایستند




ما با چه حالی نماز می خوانیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نکند این حال ما نشان از حقایقی پیرامون ما دارد که خود هم از آن غافلیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟





اوصاف نماز مومنین هم که تا دلتون بخواد در قرآن و روایات آمده


یه بار داشتم سوره ی مومنون رو میخوندم

با خودم صادقانه فکر کردم گفتم
خداوکیلی علی کدوم یکی از این نشانه ها در وجود تو هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟




اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ (1)
الَّذینَ هُمْ فی‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ (2)
وَ الَّذینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ (3)
وَ الَّذینَ هُمْ لِلزَّکاةِ فاعِلُونَ (4)
وَ الَّذینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ (5)
إِلاَّ عَلى‏ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومینَ (6)
فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ (7)
وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ (8)
وَ الَّذینَ هُمْ عَلى‏ صَلَواتِهِمْ یُحافِظُونَ (9)
أُولئِکَ هُمُ الْوارِثُونَ (10)
الَّذینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فیها خالِدُونَ (11)



به تحقیق مؤمنان رستگار شدند (1)
آنان که در نمازشان خشوع مى‏ ورزند، (2)
و آنان که از لغو (و بیهوده) اعراض مى‏ کنند (و رویگردانند) (3)
و آنان که زکات را مى‏ پردازند، (4)
و آنان که شرمگاه خود را نگه مى‏ دارند، (5)
جز بر همسران یا کنیزان خویش، که در نزدیکى با آنان مورد ملامت قرار نمى‏ گیرند (6)
و کسانى که غیر از این دو بجویند از حد خویش تجاوز کرده‏اند. (7)
و آنان که امانتها و پیمانهاى خود مراعات مى‏ کنند، (8)
و آنان که بر نمازهاى خود مواظبند، (9)
همانان اینان وارثانند (10)
که فردوس را که همواره در آن جاویدانند به میراث مى‏ برند. (11)

نشانه های علم نافع چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

با توجه به اینکه این مبحث چند بار دیگر هم در دیگر جاهای تالار مطرح شده بود به نظرم رسید که به صورت یک تاپیک مجزا ارائه شود

(۱۸/خرداد/۹۰ ۱۴:۱۹)sunrise59 نوشته است:  دوستان،برای خود من یک سوال پیش اومده،ممنون می شم که با جوابهاتون بهم کمک کنید...
منظور از "علم غیر سودمند" ،چیه؟!!!

علم نافع نشانه هایی دارد
اینکه از کجا بفهمیم که یک مسئله دانستنش به سود ما هست یا نه دو بعد مهم دارد

اول اینکه به چه نیتی داریم آن را کسب می کنیم
و دوم اینکه در عمل، دانستن آن چه آثاری بر قلب و اعتقادات و رفتارمان دارد میگذارد

روایت زیر تا حد زیادی مصادیق و نشانه های علم نافع را تبیین میکند

وَ رُوِیَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام
قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلوات الله علیه و آله
مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ لِلَّهِ
لَمْ یُصِبْ مِنْهُ بَاباً إِلَّا ازْدَادَ بِهِ فِی نَفْسِهِ ذُلًّا
وَ فِی النَّاسِ تَوَاضُعاً
وَ لِلَّهِ خَوْفاً
وَ فِی الدِّینِ اجْتِهَاداً
وَ ذَلِکَ الَّذِی یَنْتَفِعُ بِالْعِلْمِ فَلْیَتَعَلَّمْهُ
وَ مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ لِلدُّنْیَا وَ الْمَنْزِلَةِ عِنْدَ النَّاسِ وَ الْحُظْوَةِ عِنْدَ السُّلْطَانِ
لَمْ یُصِبْ مِنْهُ بَاباً
إِلَّا ازْدَادَ فِی نَفْسِهِ عَظَمَةً
وَ عَلَى النَّاسِ اسْتِطَالَةً
وَ بِاللَّهِ اغْتِرَاراً
وَ مِنَ الدِّینِ جَفَاءً
فَذَلِکَ الَّذِی لَا یَنْتَفِعُ بِالْعِلْمِ فَلْیَکُفَّ وَ لْیُمْسِکْ عَنِ الْحُجَّةِ عَلَى نَفْسِهِ وَ النَّدَامَةِ وَ الْخِزْیِ یَوْمَ الْقِیَامَة
روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة)، ج‏1، ص: 12


امیرالمومنین از رسول خداوند نقل فرمودند که رسول خدا فرمود:
هر که دانش را برای خدا بیاموزد، به هیچ بابی از آن نرسد
مگر آنکه بیش از پیش خود را حقیرتر ببیند،
با مردم متواضعتر شود،
ترسش از خدا بیشتر گردد
و در دینش کوشاتر شود.
چنین کسی از علم بهره مند می شود، پس باید آن را بیاموزد
اما کسی که دانش را برای دنیا و منزلت یافتن نزد مردم و موقعیت یافتن نزد سلطان و حاکم فراگیرد،
به هیچ بابی از آن نرسد
مگر اینکه خودبزرگ بین تر شود و بر مردم بیشتر فخر فروشی کند
و از خدا بیشتر غافل شود
و از دین بیشتر فاصله بگیرد.
چنین کسی از دانش نفع نمی برد،
بنابر این باید از تحصیل دانش خود داری کند و علیه خود، حجت و پشیمانی و رسوایی در روز قیامت فراهم نیاورد.

مدتی نیاز دارم تا ببینم نشانه های علم نافع در من هست یا نه
اگر نیست که خوب باید...

عملی که ما را از چشم امام زمان می اندازد!!!!


بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

سوالی در عنوان این تاپیک مطرح شده است:

چرا خداوند و امام زمان و اولیاء خدا به ما توجه ویژه ای ندارند؟


این سوال الزاماً یک جواب ندارد

اما یکی از پاسخ هایش این است:

امام محمّد باقر علیه السّلام:

هر کس در خلوت، مرتکب گناه شود، خداوند به او توجه نمى‏ کند.
بحار الانوار: 46/ 258، ضمن حدیث 59.


حضرت حجت و اولیای خدا بعضی ها را خیلی تحویل میگیرند
از ایشان تفقد میکنند
اما برخی را هم خیلی تحویل نمیگرند!

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
خداوند به حق محمد و آل محمد به همه ی ما توفیق ترک معصیت عنایت کند
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم




البته منظور از عدم توجه خدا و امام زمان، غفلت آنها از ما نیست که خود ایشان هم به طور مثال در توقیع خود به شیخ مفید فرموده اند:




ما از سرپرستی و رسیدگی به امور شما کوتاهی نورزیده و یاد شما را از صفحه خاطر خویش نزدوده‎ایم؛ که اگر جز این بود، موج سختی‎ها بر شما فرود می‎آمد و دشمنان بدخواه و کینه‎توز، شما را ریشه کن می‎ساختند.



اما اصلاً منظور من این نیست!


ببینید

خداوند و اولیای خدا از سر فضل و بی استحقاق ما یک لطف و عنایت به همه ی محبان دارند!!!!


این غیر از مسئله ی تحویل گرفتن است!!!!!!!!


یکسری امور شما را از چشم خدا و امام زمان و اولیای خدا می اندازد!


منظور من از ایجاد این تاپیک توجه دادن به یکی از مهمترین این موارد است آنهم در شرایط فعلی جامعه که می شود بر طبق کلام نورانی امام باقر علیه السلام:


گناه در خلوت

و در پاسخ به این پرسش:نمی دونم درسته یا نه ، اما همه می دونیم که گناه در دید عموم بیشتر از گناه در خلوته ، خوب نمی شه گفت امام علیه السلام به کنایه گفتند که هر گناهی باعث عدم توجه الله جل جلاله می شه؟


باید بگم که:

نه مطلقاً این چنین نیست
شما کی یکی برات محرم اسرار میشه؟
وقتی بهش خیانت نکنی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
وقتی در خلوت هستیم و وسوسه ی معصیت به سراغ آدم میاد و شرایط معصیت کردن هم مهیا هست در اون وضعیت تنها چیزی که میتونه مانع بشه اینکه به خاطر خدا انسان تقوا پیشه کنه و دست بکشه
چنین کسی یعنی خدایا من خیانت نمیکنم در امر بندگی تو
من بنده ی تو هستم و نه بنده ی نفس و ابلیس

این پرهیز از گناه در خلوت یکی از مهتمرین نشانه های این است که انسان بنده ی خدا است
در جاهای دیگه که دیگرانی هم هستند خیلی وقتها ریشه ی گناه نکردن ما حفظ آبروی مقابل دیگران است و یا...
خلاصه خالص برای خدا شاید نباشد...

حالا کسی که در خلوت به راحتی گناه میکنه
این شخص مظهر بی تقوایی است

حدیثی از امام صادق علیه السلام داریم به این مضمون که:
بی شک خداوند تو را میبیند، پس اگر معتقدی که خدا تو را نمیبیند حقیقتاً کافر شده ای اما اگر معتقدی که خدا تو را می بیند و آن کار دیگر در خلوت می کنی به تحقیق خدا را از هر بیننده ای پست تر دانسته ای

این خیلی بد است...!!!!! اینها همه توهین به امام زمان است

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

در کتابی خواندم:

این خیلی بد است که ما به عنوان منتظر هر وقت به یاد امام زمان می افتیم، آهی بکشیم و بگوییم: ((ای کاش آقا بیاید)) و بعد دوباره به زندگی پر اشتباه خود برگردیم.




برخی اوقات می بینیم نوشته هایی از این دست که:

آقا جان پس چرا نمی آیی
سوختم از فراقت
چرا نمی آیی
این جمعه هم نیامدی، چرا ظهور نمی کنی

اینها همه توهین به حضرت است!
حضرت بیش از 1200 سال هست که همانجایی هستند که باید باشند و منتظر کسانی که متناسب با ادعای خود مرد عمل باشند و بیایند بر سر قرارشان با حضرت
اما کو مرد عمل؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


این که عده ای می گویند آقا جان از فراق شما سوختم هم سخنی معمولاً گزافه و پوچ است
این ما هستیم که با اعمال خود دل حضرت را می سوزانیم
اساساً مهمترین مانع غیبت اعمال شیعیان است! بنابر سخن خود حضرت حجت:
اگرشیعیان ما که خداوند آنها را به اطاعت و بندگی خویش موفق بدارد در وفای به عهد و پیمان الهی، اتحاد و اتفاق میداشتند و عهد و پیمان را محترم میشمردند، سعادتِ دیدار ما به تأخیر نمی افتاد و هر آینه به سعادت دیدار ما نائل می شدند.

اگر کسی مدعی سوختن از فراق حضرت را دارد و عملی میکند مخالف رضای خدا و احیاناً بر انجام آن عمل مخالف رضای خدا اصرار هم دارد(که رضای حضرت حجت هم فانی در رضای حضرت حق است) این شخص در ادعای سوختن قلبش از فراق حضرت دروغگویی بیش نیست!


این که گفته می شود بعضاً آقا این جمعه هم نیامدی پس چرا ظهور نمیکنی؟
علت مشخص است

چون ما غایب هستیم در آنجایی که باید ظهور داشته باشیم و ظهور داریم در آنجایی که باید غایب باشیم




وَ کانُوا یُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظیمِ (46-واقعه)
و آنها بر ارتکاب گناهان بزرگ اصرار می ورزدیدند


فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ (26-تکویر)
پس به کجا می روید؟








گویا یک سوال دو گزینه مطرح کرده اند
کدام گزینه را انتخاب میکنیم؟؟؟؟؟؟

گزینه ی 1: لحظاتی چشیدن لذت گناه
گزینه ی 2: آماده شدن برای بودن در رکاب یوسف زهرا

راهنمایی: أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ. وَأَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ(60 و 61 یاسین)



خطاب به اعضای گردانها!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

بیان حقیقت منافاتی با اتحاد فرق اسلامی ندارد!

بسم الله الرحمن الرحیم

مطالب بیان شده در ذیل قسمتی از کتاب لولا فاطمه ی آیت الله محمد علی گرامی است:
http://ketaab.iec-md.org/FAATEMEH_ZAHRAA...mi_04.html

بیان حقیقت منافاتى با اتحاد فرق اسلامى ندارد!

گاهى گفته مى‏ شود اساسا نباید مسئله خلافت پس از پیامبر صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله و چیزهائى از این قبیل، در جامعه کنونى مطرح شود زیرا این‏ها موجب اختلاف فرق اسلامى خواهد شد
و استدلال به کریمه قرآن «واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا»(72) مى‏نمایند
معمولاً هم در این گونه موارد مى‏گویند: دشمن پشت دروازه است، هر گونه بیان مطلبى که مضر به رفاقت گروهها مى‏باشد همکارى با استکبار جهانى است و... و از این قبیل حرفها.
لکن باید توجه نمود که بیان حقیقت دین و مذهب، بیان فطرت است. اختلاف از ناحیه کسانى است که بر خلاف فطرت و حقیقت دین کار مى‏کنند، ... بیان حق و حق‏طلبى هرگز مصداق اختلاف افکنى (مذموم) نیست. این بیان عینا همانند آن است که کسى مال یا ناموس دیگرى را برباید و چون مظلوم فریاد کند، بگویند ساکت شو که اختلاف مى‏شود!


آیات قرآنى و روایات مذهبى با تعبیرات گوناگون وارد شده است که هر یک مربوط به جایى وناظر به موردى است. قرآن همان طور که منادى وحدت و ضد تفرقه است. دعوت داعیان الهى را بهترین سخن مى‏داند:
«و من أحسن قولاً ممّن دعا إلى الله و عمل صالحا و قال إنّنی من المسلمین؛
چه کسى خوش سخن‏تر از آن که دعوت به خدا کند و عمل شایسته نماید و بگوید که من از مسلمانان هستم.»(73)
دعوت همه انبیاء موجب اختلاف در جامعه شده، عدّه‏اى مؤمن به برنامه پیامبران و عده‏اى کافر شدند و درگیرى‏هاى شدیدى بین آن دو گروه پیدا شده است.

قرآن مى‏فرماید:
« کان الناس أمّة واحدة فبعث اللّه النبیّن مبشّرین و منذرین...؛
مردم همه یک پارچه بودند خداوند پیامبران را براى تبشیر و انذار فرستاد و کتاب را به حق همراهشان کرد تا بین مردم در موضوع اختلافشان حکم کند و در آن اختلاف نکردند مگر کسانى که کتاب را دریافت کرده، پس از آن که دلائل روشن به آنان رسیده بود، از سر ظلم...»(74)

پس مردم پیش از نزول کتب و ارسال رسل یک پارچه بودند یعنى اختلاف مذهبى نداشتند زیرا مذهبى و کتابى نبود...، لیکن اگر انبیاء نبودند همه در گمراهى و ضد ارزش و خلافت فطرت بودند، با آمدن انبیاء اگر همه اصلاح نشدند اقلاً عده‏اى نجات یافتند، دعوتى که براى نجات غریق باشد اختلاف افکنى نیست. اختلاف را آنها مى‏افکنند که ستم مى‏کنند، انحصارطلبى مى‏کنند، حق دیگران را مى‏برند، ادّعاى ناحق مى‏کنند، غصب حکومت و مقام مى‏کنند. آن گاه اگر کسى بگوید شما شایسته نیستید مى‏گویند اختلاف نیفکنید، در حقیقت این مطللب را چماقى براى استثمار و استعباد مردم مى‏کنند.

آیات قرآنى همه جا از دعوت پیامبر و اصرار و پافشارى مرز میان مؤمنین و کفّار سخن مى‏گوید:
«قل یا أیها الکافرون لا أعبد ما تعبدون و لا أنتم عابدون ما أعبد...»(75)
و هرگز قرآن و پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله اختلاف افکن نمى‏شوند.

آیه «واعتصموا بحبل اللّه» نیز مربوط به «وحدت اجتماعى» به معنائى که امروزه گفته مى‏شود نیست،
صریح آیه این است که حبل الله، ریسمان الهى، را محور قرار دهید و همه به آن چنگ بزنید
نه این که به هر صورت و با هر ترفند سعى کنید یکپارچه باشید.

اساسا منظور از «حبل الله»، اجتماع یک جامعه نیست که آن یک امر اعتبارى است بلکه منظور یک امر حقیقى تکوینى است،

در روایات هم آمده که منظور از «حبل الله» ریسمان ولایت على علیه‏السلام و امامان پس از او مى‏باشد


همانچه که در دعاى ندبه هم مى‏خوانیم: «و حبل الله المتین و صراطه المستقیم؛ على علیه‏السلام پس از پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ریسمان محکم الهى و صراط مستقیم او بود»

روایت ابن یزید از امام کاظم علیه‏السلام و جابر از امام باقر علیه‏السلام را ببینید:
«على بن ابى طالب حبل الله المتین است» و «آل محمد حبل الله است که خداوند دستور به تمسک به آن داده است».

در تفسیر على بن ابراهیم هم آمده: «منظور توحید و ولایت است».

در روایت معانى الاخبار صدوق آمده است: حبل الله قرآن است، امام و قرآن از هم جدا نیستند، قرآن به امام هدایت مى‏کند و امام به قرآن»(76)


نکته دیگرى که لازم است مورد توجّه قرار گیرد این است که بحث علمى وتحقیق تاریخ، وحدت را بر هم نمى‏زند بلکه نوع برخورد و درگیرى جدال و مراء و تعصّب است که به ناراحتى و جدائى مى‏انجامد وگرنه حتى بحث‏هاى مربوط به اصل توحید میان مسلم و کافر، اگر انسانى و بدون عصبیّت انجام شود هیچ گونه منافاتى با رفاقت و همزیستى مسالمت‏آمیز ندارد. خود من شخصا احیانا با برخى افراد غیر معتقد به اصل اسلام بحث داشته‏ام و او مى‏گفت مى‏ترسم تکفیرم کنید گفتم حرفت را بگو! توانستم روشنت مى‏کنم، نتوانستم روابط انسانى هست.

به روایات احتجاجات ائمه علیهم‏السلام و دستوراتى که درباره مناظره با اهل تسنن داده‏اند رجوع کنید و به خصوص دو جلد کتاب مرحوم طبرسى را به دقت ملاحظه فرمایید که هرگز اهل بیت علیهم‏السلام به بهانه وحدت و مانند آن، کتمان حقایق نکرده‏اند.

مى‏گویند: «زمان فرق مى‏کند، اکنون در برابر قدرت استکبارى آمریکا و مانند آن هستیم،...»

مگر در زمان اهل بیت جنگ‏هاى برون مرزى در جریان نبود، مگر سپاه اسلام درگیر جنگ‏هاى مهم با یهود و مسیحیّت نبود؟!


به این جمله حضرت صادق علیه‏السلام اکتفا مى‏کنم که به محمد بن نعمان فرمود دقت کنید:
«خاصموهم و بیّنوا لهم الهدى الذی أنتم علیه و بیّنوا لهم ضلالهم و باهلوهم فی علی علیه‏السلام ؛
با آن‏ها بحث و جدال کنید و راه هدایتى که دارید نشانشان بدهید و گمراهیشان را برایشان روشن کنید و در مورد على علیه‏السلام با آن‏ها مباهله نمایید.»(77)


(72) - آل عمران /103.
(73) - فصلّت /33.
(74) - بقره، 213.
(75) - به این مناسبت باید عرض کنم بیان مسائل اجتماعى و اخلاقى اسلام نیز اجتهاد و تخصص مى‏خواهد، روایات، اطلاق و تقیید و عموم وخصوص و... دارند، هم دعوت به صبر داریم هم دعوت به جهاد، هم اصرار بر کسب و کار داریم و هم مذمّت جمع ثروت (به حسب ظاهر برخى ادلّه)... این مجتهد است که باید موارد آن‏ها را تشخیص دهد. در قدیم حتى سخنرانیهاى مجالس عمومى نیز در اختیار مجتهدان بود و اینک...
(76) - به تفسیر برهان و نور الثقلین در ذیل آیه 103 آل عمران رجوع فرمایید.
(77)- الفصول المختارة، تألیف سید مرتضى، ص 284.

در چه حالیم؟؟؟!


فلک غلامی حافظ کنون بطوع کند

که التجا بدر دولت شما آورد




یا صاحب الزمان ادرکنا