مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
ما رأیت نعمة موفورة إلا وإلى جانبها حق مضیع[1].
وفور نعمت را در جایی ندیدم، مگر در کنار آن، حقی پایمال شده بود.
مقام معظّم رهبری آیت الله سید علی خامنهای حفظه الله:
اینکه امیرالمؤمنین علیهالسّلام میفرماید:
«ما رأیت نعمة موفورة الّا و فی جانبها حقّ مضیّع»؛
یعنی هرجا شما دیدید ثروت انباشتهای به وجود آمده، بدانید در کنارش حقوق ضایعشدهی
فراوانی وجود دارد؛
مظهر اصلی و مصداق عمدهاش همین است که کارگزاران و مسؤولان حکومت، با استفاده از نفوذ
و قدرت، راحت بتوانند از امکانات عمومی استفاده کنند؛
بانکها راحت وام بدهند؛ مراکز گوناگون، امکان استفاده از زمین، آب، هوا، تجارت و وارد
کردن و صادر کردن را در اختیار آنها بگذارند؛
ناگهان ببینید کسانی که دستشان از مال دنیا تا اندکی پیش خالی بود، ثروتهای گزاف پیدا
کردهاند؛
ظاهر کار هم قانونی است...[2]
این که امیرالمومنین ـ طبق نقل ـ میفرماید:
«ما رایت نعمه موفوره الا و فی جانبها حق مضیع»
یعنی هرجا شما دیدید ثروت انباشتهای به وجود آمده, بدانید در کنارش حقوق ضایع شده
فراوانی هم وجود دارد؛
معنایش این است که اگر اموال از راه حلال بدست آید و حقوق واجب و مستحب آن داده شود،
اینقدر روی هم جمع نمیشود.
اگر ثروتمندی در کنارش فقرا در مانده را ببیند و به آنها بیتوجه نماند طبعاً پولهای
راکد خود را صرف فقرا میکند و ثروت انباشته شدهای پیدا نمیشود.
تولید ثروت فراوان از راه صحیح عیب نیست و ارزش است! کمتر کسی در عالم به قدر
امیرالمؤمنین علی علیه السلام تولید ثروت کرده است اما تولید ثروت حضرت برای
رسیدگی به محرومان بود و نه انباشت ثروت!،
مشکل آنجا است که ثروت انباشته شود و در کنار آن جمعیت زیادی محروم باشند و ثروتمندان
بیتوجه به محرومین به جمع ثروت ادامه دهند و آه و ناله اینها را نا دیده بگیرند[3].
حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام:
لا یجتمع المال الا بخصال خمس: ببخل شدید، و امل طویل، و حرص غالب و قطیعه الرحم و ایثار الدنیا علی الاخرة[4].
مال جمع نمیشود مگر با پنج خصلت:
با بخل شدید
و آرزوی دراز
و حرصی که (بر نفس انسان) غالب شده
و رهاکردن رسیدگی به نزدیکان
و ترجیح دادن دنیا بر آخرت.
مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
ان الله سبحانه فرض فی اموال الاغنیاء أقوات الفقراء فما جاع فقیر الاّ بما متع به غنی و الله تعالی جده سائلهم عن ذلک[5].
خداوند سبحان در داراییهای توانگران روزیهای فقرا را واجب گردانید. پس فقیری گرسنه نماند، مگر به سبب آنچه توانگری به او نداده است و در روز رستاخیز خداوند متعال، آن اغنیا را به خاطر این کار مؤاخذه مینماید.
حضرت امام جعقر صادق علیه السلام:
إن الناس ما افتقروا و لا احتاجوا و لا جاعوا و لا عروا إلا بذنوب الأغنیاء[6].
به راستی که مردم فقیر و نیازمند و گرسنه و برهنه نمیشوند مگر به واسطه گناه اغنیا و ثروتمندان.
آیا اگر کسی خمس و زکات و حقوق مالی واجبش را ادا کرد، دیگر
هرگونه دلش خواست میتواند در اموالش دخل و تصرف کند؟!
پاسخ:
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
إن اللّه فرض للفقراء فی أموال الأغنیاء فریضة لا یحمدون إلا
بأدائها و هی الزکاة بها حقنوا دماءهم و بها سموا مسلمین
و لکن اللّه تعالى فرض فی أموال الأغنیاء حقوقا غیر الزکاة - فقال تعالى:
فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ و الحق المعلوم غیر الزکاة و هو شیء یفرضه الرجل
على نفسه فی ماله یجب علیه أن یفرضه على قدر طاقته و سعة ماله فیؤدی الذی فرض على نفسه
إن شاء کل یوم و إن شاء کل جمعة و إن شاء فی کل شهر[7].
ابابصیر از یاران نزدیک امام صادق روایت میکند که: نزد امام
جعفر صادق بودیم که برخی از ثروتمندان نیز همراه ما بودند.
آنان نام زکات را به میان آوردند،
امام صادق علیه السلام فرمود: پرداخت زکات چیزی نیست که به خاطر آن از صابحش تعریف
و تمجید شود
بلکه زکات امری ظاهری است که به وسیله پرداخت آن... مسلمان نامیده میشود و اگر آن
را بجا نیاورد نماز وی پذیرفته نخواهد شد.
در اموال شما ثروتمندان حقوقی واجبی غیر از زکات وجود دارد!!
عرض کردم خداوند تو را خیر دهد چه حقوقی غیر از زکات در اموال وجود دارد که باید آن
را به جای آوریم؟
فرمود: سبحان الله مگر نیشیندهای که خداوند عز و جل در قرآن میفرماید:
«و الذین فی اموالهم حق معلوم * للسائل و المحروم (معارج - 24 و 25) و کسانى که در
اموالشان حقى معلوم است. براى سائل و محروم»
عرض کردم چه حقی بر گردن ما وجود دارد؟
فرمود همان چیزی است که شخص در مال خویش بر طبق وسعت روزی و توانش تعیین میکند که
در پایان هر روز و یا هر جمعه و یا هر ماه آن را از مالش خارج میکند و به نیازمندان
میدهد.
پینوشتی تقدیم به همه ژنهای خوب:
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ کَثِیراً مَا یَقُولُ: اعْلَمُوا عِلْماً یَقِیناً أَنَ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- لَمْ یَجْعَلْ لِلْعَبْدِ- وَ إِنِ اشْتَدَّ جَهْدُهُ، وَ عَظُمَتْ حِیلَتُهُ، وَ کَثُرَتْ مُکَابَدَتُهُ أَنْ یَسْبِقَ مَا سُمِّیَ لَهُ فِی الذِّکْرِ الْحَکِیمِ، وَ لَمْ یَحُلْ مِنَ الْعَبْدِ فِی ضَعْفِهِ، وَ قِلَّةِ حِیلَتِهِ أَنْ یَبْلُغَ مَا سُمِّیَ لَهُ فِی الذِّکْرِ الْحَکِیمِ. أَیُّهَا النَّاسُ، إِنَّهُ لَنْ یَزْدَادَ امْرُؤٌ نَقِیراً بِحِذْقِهِ، وَ لَمْ یَنْتَقِصِ امْرُؤٌ نَقِیراً لِحُمْقِه[8].
مولی امیرالمؤمنین علی عیله السلام بسیار میفرمود:
این را به طور علم یقین بدانید که حقیقتاً ممکن نیست کسی با
داشتن آگاهی کامل از تمام رموز کار و کوشش و فعالیت، بتواند بر آنچه که در عالَم تقدیرِ
خدا، برایش مقرّر شده پیشی بگیرد
و بیش از آن مقدارِ مقدّر را رزق خود گرداند.
ای مردم! همان هرگز ممکن نیست کسی بر اثر هوشمندیش به قدر نقیری (فرورفتگی روی هسته
خرما) بر آنچه خدا مقرّر کرده بیفزاید و ممکن نیست کسی بر اثر کمفهمیاش به قدر نقیری
از آن روزی که خدا مقدّر خدا کمتر بهره ببرد.
زمانی که به قارون گفته شد:
«أَحْسِنْ کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ (سوره قصص - آیه ۷۷)
همانگونه که خدا به تو احسان کرده تو نیز به دیگران احسان کن!»
در پاسخ گفت:
«إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِی (سوره قصص - آیه
۷۸)
جز این نیست که این ثروت را به وسیله دانشی که نزد من است به دست آوردهام!»
پس هر کس در پاسخ به اینکه چرا پولدار هست و به دیگران هم کمک
نمیکند بگوید:
زرنگیم هست، دانشم هست، هوشم هست، تلاش و پشتکار خودم هست، عرضه خودم هست، تواناییهای
خودم هست،
ژن خوب داشتم برای خودش یکپا قارون هست[9]!!!
خداوند میفرماید مال و ثروت نتیجه احسان خداست نه تلاش و کوشش و دانش شما!
خودِ توفیق اون هوش رو کی به شما داده؟
توان و تدبیر رو کی به شما داده؟
این اشخاص رو که در رشد اقتصادی شما تأثیرداشتن کی بر سر مسیر زندگی شما قرار داده؟
آیا ذاتی خودت هست این هوش و استعداد و توان؟
اگر ذاتی خودت هست، پس چرا سنت رفت بالا همش دونه دونه از دست میره؟
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
إنَّ اللّهَ تَعَالى وَسَّعَ فِی أرزَاقِ الْحَمْقى لِیَعتَبِرَ الْعُقَلَاءُ وَ یَعلَموا أنَّ الدُّنْیَا لَیسَ یُنَالُ مَا فیها بِعَمَلٍ و لَا حِیل[10].
همانا خداوند بدین خاطر در روزى افراد احمق و نادان وسعت فراوان بخشیده است تا عاقلان خردمند عبرت بگیرند؛ و بدانند که دنیا و نعمتهایش چیزى نیست که بتوان با زرنگى و حیله و نیرنگ به دستش آورد.
پینوشتی برای پینوشت:
رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله:
مَنْ أَکَلَ مَا یَشْتَهِی وَ لَبِسَ مَا یَشْتَهِی وَ رَکِبَ مَا یَشْتَهِی لَمْ یَنْظُرِ اللَّهُ إِلَیْهِ حَتَّى یَنْزِعَ أَوْ یَتْرُک[11].
هر کس هر چه [دلش] خواست بخورد و هر چه دوست داشت بپوشد و هر
چه از مرکبها [نظرش را گرفت] سوار شود، خداوند [با نظر رحمت] به او ننگرد تا او بمیرد
یا آن کارها را وانهد.
خوب اگر خدا نظر رحمتش را از کسی به واسطه تبعیت از خواستههای نفسانی آن شخص بردارد چه میشود:
مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
اتباع الهوی فیصد عن الحق[12].
پیروی از هوای نفس آدمی را از (پذیرش) حق باز میدارد.
یعنی چه؟!
یعنی ولو که شخص مالش را از راه حلالِ حلال بدست آورده باشه، اگر هر کاری خواست باهاش
کرد، یعنی هر چه دلش خواست انجام داد، خونه و ماشین میلیاردی و لباس میلیونی و ...؛
یا در حد طبقه متوسط جامعه هر وقت هر چی دلش خواست خورد و تابع نفسش در شکمچرانی بود
و ... چه میشود؟!
میشود روزی بیاید که به واسطه تبعیت از هوای نفس و هوسهایش، دیگر تابع حق نشود، و
به مرور خط فکریش هم عوض شود و ...
انقلابیِ آمریکا ستیز دیروز میشود
لیبرال کدخداپرست امروز...
[1] دراسات فی نهج البلاغه (محمد مهدی شمس الدین): ص 40
[2] بیانات به مناسبت عید نیمهشعبان (30 مهر 81)
[3] نشریه پرسمان دانشجویی نهاد نمایندگی مقام معظّم رهبری در دانشگاهها: کد ۱/۱۰۰۱۰۹۱۲۵
[4] خصال صدوق؛ ج1؛ ص 238
[7] الکافی: ج3، ص499
[8] الکافی: ج۹۵، ص ۸۱
[9] برگرفته از تفسیر نور (محسن قرائتی): ذیل آیه ۷۸ سور قصص
[10] الکافی: ج۵، ص ۸۲
[11] تحف العقول (ابن شعبه حرّانی): ص 39
[12] امالی (شیخ مفید): مجلس ۴۱، حدیث ۱