او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده
او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده

مفهوم واسطه‌ی فیض در قرآن کریم و مرز آن با شرک و غلو

توضیح مفهوم واسطه‌ی فیض مبتنی بر آیات قرآن کریم و روایات حضرات معصومین علیهم السلام و مرز آن با شرک و غلو:

ابتدا به این مکالمه‌ی حضرت امام جعفر صادق علیه السلام با ابوحنیفه توجه فرمایید:

أَنَّ أَبَا حَنِیفَةَ أَکَلَ طَعَاماً مَعَ اَلْإِمَامِ اَلصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَلَمَّا رَفَعَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَدَهُ مِنْ أَکْلِهِ قَالَ:
اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ اَلْعالَمِینَ اَللَّهُمَّ هَذَا مِنْکَ وَ مِنْ رَسُولِکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ.
فَقَالَ أَبُو حَنِیفَةَ: یَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ أَ جَعَلْتَ مَعَ اَللَّهِ شَرِیکاً؟
فَقَالَ لَهُ: وَیْلَکَ فَإِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ فِی کِتَابِهِ:
«وَ ما نَقَمُوا إِلاّ أَنْ أَغْناهُمُ اَللّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ 
(توبه:۷۴)»
وَ یَقُولُ فِی مَوْضِعٍ آخَرَ:
«وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اَللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قالُوا حَسْبُنَا اَللّهُ سَیُؤْتِینَا اَللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ 
(توبه:۵۹)».
فَقَالَ أَبُو حَنِیفَةَ: وَ اَللَّهِ لَکَأَنِّی مَا قَرَأْتُهُمَا قَطُّ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ وَ لاَ سَمِعْتُهُمَا إِلاَّ فِی هَذَا اَلْوَقْتِ.
فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: بَلَى قَدْ قَرَأْتَهُمَا وَ سَمِعْتَهُمَا وَ لَکِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى أَنْزَلَ فِیکَ وَ فِی أَشْبَاهِکَ: «أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها» وَ قَالَ: «کَلاّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ».
(کنز الفوائد (علامه کراکجی طرابلسی): ج۲، ص۳۶)

روزی ابوحنیفه نزد حضرت امام صادق علیه السلام بود و با هم غذا می‌خوردند. زمانی که امام علیه السلام دست از غذا کشیدند، فرمودند: حمد مخصوص خداوند، پروردگار جهانیان است؛ خداوندا این نعمت از سوی تو و رسول تو است.
ابوحنیفه خطاب به حضرت گفت: ای اباعبدالله [امام علیه السلام را با کنیه خطاب قرار داد]! آیا برای خداوند شریک قرار دادی؟
حضرت در پاسخش فرمود: وای بر تو، خداوند در کتابش می‌فرماید:
«
«وَ ما نَقَمُوا إِلاّ أَنْ أَغْناهُمُ اَللّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ (توبه:۷۴)» آنها فقط از این انتقام می‌گیرند که خدا و رسولش آن‌ها را از فضلش بی‌نیاز ساختند (توبه:۷۴)»و در جایی دیگر می‌فرماید: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اَللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قالُوا حَسْبُنَا اَللّهُ سَیُؤْتِینَا اَللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ (توبه:۵۹)».«اگر به آنچه خدا و رسولش به آن‌ها عطا کرده راضی باشند و بگویند: «خداوند برای ما کافی‌ست، و به زودی خدا و رسولش از فضلش به ما عطا می‌کنند (توبه:۵۹)»ابوحنیفه [بعد از شنیدن این دو آیه گفت:] سوگند به خدا! گویا تا این لحظه، هرگز این دو آیه از کتاب خدا را نخوانده‌ام و نشنیده‌ام.
امام علیه السلام در پاسخش فرمودند: بله، به تحقیق که تو این دو آیه را هم خوانده بودی و هم شنیده بودی، اما خداوند متعال در مورد تو و امثال تو، چنین آیاتی را نازل فرموده است: «یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است (محمد:۲۴)» و نیز فرموده است: «چنین نیست، بلکه اعمالشان چون زنگاری بر دل‌هایشان نشسته است‌ (مطففین:۱۴)»

 در دو آیه‌ی مورد استناد امام صادق علیه السلام، یعنی آیات ۵۹ و ۷۴ از سوره‌ی توبه، خداوند نفرموده (الله و رسوله من فضلهما!) بلکه فرموده: «اَللّهُ‌ وَ رَسُولُهُ‌ مِنْ‌ فَضْلِهِ‌»؛ یعنی یک فضل است، از ناحیه خدا که به واسطه‌ی رسولش آن را به خلق می‌رساند.
ضمیمه شدن رسول به الله در بی‌نیاز ساختن از فضل خداوند، همان مفهوم واسطه‌ی فیض است که در معارف حقّه‌ی تشیع که از اختصاصات جایگاه ولی الله الاعظم است.
بیانات ذیل از عالم ربّانی آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی رضوان الله علیه تبیین عمیق و دقیقی است برگرفته از آیات و روایاتِ صحیحه از مفهوم واسطه‌ی فیض و جایگاه ولی الله الاعظم در عالم و حد و مرز آن با شرک و غلو:

خداوند سبحان، وجود را از مجاری آن - که وسائط فیض هستند و واسطه و مجرای تام آن، که امام علیه‌السلام و مقام ولایت است - نازل می‌کند.یعنی حق تعالی به واسطه‌ی نفس ولی که همان مقام نورانیت او است، متصرف در امور است و اشیا به واسطه‌ی نفس ولی، قائم به حق هستند.صاحب ولایت مطلقه کسی است که قیوم تمام ما سوی الله است، اما در عین حال، او خود قائم به حق می‌باشد.تفاوت اساسی در این است که حق تعالی از ما سوی بی‌نیاز است، لیکن ولی از حق بی‌نیاز نمی‌باشد.
و البته این معنا را به هیچ وجه نباید غلو به حساب آورد؛ زیرا غلو آن است که انسان ولی خدا را مستقل دانسته و بنده‌ی مخلوق را خدا بداند.بنا بر این اگر کسی معتقد باشد که خداوند به واسطه‌ی نفس ولی - که از آن به نفس کلی الهی تعبیر می‌کنند - فیوضاتش را بر ما سوی جاری می‌کند و تمام اختیارات و قدرت‌ها را به محمد و آل محمد - صلوات الله علیهم اجمعین - داده، و آنها که اراده‌ای جز اراده‌ی حق ندارند، می‌توانند هر کاری را به اذن او انجام دهند - نه اینکه امور به آنها تفویض شده و او خود سبحانه و تعالی منعزل باشد - چنین عقیده‌ای غلو محسوب نمی‌شود.
بلکه کمال هم در این است که انسان به مقام نورانیت ائمه علیهم‌السلام معرفت پیدا کند و امام زمانش را آن طور که هست و آن‌گونه که خداوند به ایشان مقام و مرتبه داده، بشناسد. (سفینة الصادقین: فصل توحید عرفا، ص۵۱۳)


همچنین در سخنان دیگری می‌فرمایند:
 در دعای روز جمعه می‌خوانیم:حَتَّى لاَ نَعْتَمِدَ بِهِ غَیْرَکَ وَ لاَ نَطْلُبَ بِهِ إِلاَّ وَجْهَکَ. (مصباح المجتهد (شیخ طوسی): ص۴۱۲)و درخواست می‌کنیم که به واسطه‌ی امام عصر - عجل الله فرجه - به غیر خدا اعتماد نکنیم و توسط آن حضرت غیر خدا را نخواهیم.چگونه این احتمال متصور است که به واسطه‌ی امام زمان - صلوات الله علیه - به غیر خدا اعتماد کنیم؟اگر امام را «غیر» فرض کردی و به او اعتماد کردی به غیر خدا اعتماد کرده‌ای!همین‌که او را در عرض آوردی، می‌شود «غیر». و اعتماد به وی اعتماد به غیر خدا می‌شود، اگر چه منصب الهی هم داشته باشد.
در صورتی که اگر آن بزرگوار را مجرای فیض حق دیدی اعتماد به او، اعتماد به خداست و از آن حضرت خدا را خواسته‌ای. (سفینة الصادقین: فصل توحید افعالی، ص۲۷۱)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد