مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
...قَدْ تُکُفِّلَ لَکُمْ بِالرِّزْقِ وَ أُمِرْتُمْ بِالْعَمَلِ فَلَا یَکُونَنَّ
الْمَضْمُونُ لَکُمْ طَلَبُهُ أَوْلَى بِکُمْ مِنَ الْمَفْرُوضِ عَلَیْکُمْ
عَمَلُهُ مَعَ أَنَّهُ وَ اللَّهِ لَقَدِ اعْتَرَضَ الشَّکُّ وَ دَخِلَ الْیَقِینُ
حَتَّى کَأَنَّ الَّذِی ضُمِنَ لَکُمْ قَدْ فُرِضَ عَلَیْکُمْ وَ کَأَنَّ الَّذِی
فُرِضَ عَلَیْکُمْ قَدْ وُضِعَ عَنْکُمْ[1].
بهراستی که خداوند روزی شما را ضمانت کرده *و شما امر شدهاید که تلاش کنید.*
پس مبادا طلب آنچه که برای شما ضمانت شده از آنچه که بر شما واجب شده برایتان مهمتر
باشد.
به خدا سوگند شما به تردید افتادهاید و یقین شما فاسد گردیده است. کار شما به
جائى رسیده است که گویا کارى را که براى شما ضمانت کردهاند (یعنی رزق) براى شما
واجب است
و گویا آنچه واجب گردیده (یعنی تقوا) از شما ساقط شده (و برای شما ضمانت شده)
است.
*توکل به ارباب چند گوسفند:*
در سال قحطی عارفی غلامی را دید که شادمان بود. گفت چهطور در چنین وضعی شادی میکنی؟
گفت: من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی من برای او کار میکنم
روزی مرا میدهد.
عارف با خود گفت: «از خود شرم دارم که یک غلام به اربابی با چند گوسفند توکل کرده
و غم به دل راه نمیدهد و من خدایی دارم که مالک تمام هستی است *و نگران روزی
خود هستم*»
لا نَسْئَلُکَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُکَ وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى[2]
ما از تو رزق (و روزى) نمىخواهیم. ما به تو رزق (و روزى) مىدهیم. و عاقبت (نیک)
برای تقوا (و پرهیزگاری) است.
الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ...[3]
شیطان به شما وعده فقر میدهد...
وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا * وَیَرْزُقْهُ
مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ[4]
و هر کس که تقوای الهی پیشه کند برایش محل خروجی (از گرفتاریها و ناخوشیها) قرار
داده میشود؛ و از جایی که گمان نمیبرد روزی داده میشود.
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم
بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ[5]
و اگر مردم شهرها ایمان آورده و تقوا پیشه کرده بودند، قطعاً بر آنها
(درهای) برکات آسمان و زمین را مىگشودیم.