اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها (بقره - 286)
خداوند هیچ کس را، جز به اندازه تواناییش ، تکلیف نمی کند.
بسیار این جمله را شنیدهاید:
فقر که از یک در خانه وارد بشه ، دین و ایمان از یه در دیگه خارج میشه.
اولاً این جمله حدیث نیست که بسیاری (حتی برخی از آخوندها آن را به نقل از امیرالمؤمنین علیه السلام بیان میدارند)!!
دوماً در روایت داریم که اگر کسی فقر حیرانش کرد، اگر ثروت به او میرسید گرفتار تکبر میشد و با اون ثروت گناه و طغیان میکرد!
یعنی چی؟
یعنی کسانی که در امتحان بندگی در حالت فقر مردود می شوند اگه پول دار و
ثروتمند میشدن مطلقاً وضعشون از نظر دینداری بهتر نمیشد و ای بسا بدتر رفتار
می کردن.
بنابر این کسی ادعا کنه که من رو فقر به این گناهان و احیاناً کفر کشانده
پاسخ اینه که تو اگه ثروتمند میشدی اوضاعت از این خرابتر میشد!
ثالثاً حدیث معروفی هست از رسول خدا که میفرماید
کاد الفقر یکون کفرا.
نزدیک است که فقر به کفر بیانجامد؛ که نزدیک مضمونی ذکر شده در بالا هست.
اما باید توجه داشت که این حدیث تقطیع شده و در نتیجه معنی دیگری را منتقل می کند غیر از معنی حقیقی خود!
اصل حدیث چیست؟
لَوْ لَا رَحْمَةُ رَبِّی عَلَى فُقَرَاءِ أُمَّتِی کَادَ الْفَقْرُ یَکُونُ کُفْراً
یعنی اگر رحمت خدا بر فقرا نبود، فقر به کفر منتهی می شد!
یعنی چه اگر رحمت خدا نبود!!!؟؟
یعنی خداوند یک عنایت ویژه می کنه به کسی که برایش فقر تقدیر کرده و صبر این امتحان رو میدهد که از او به گناه نیافتد
و اگر کسی به واسطه فقرش به گناه و یا حتی کفر بیانجامد این رو نمیتونه پای
فقرش بگذاره!
باید بگذاره پای نفس پرستی خودش!!!
چرا که خدا از سر رحمتش
ظرفیت لازم برای موفقیت در این امتحان رو بهش داده
ضمن آنکه اصل حدیث جزء دیگری هم دارد که بیان نمیشه او جزء چیه؟:
کَادَ الْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْراً وَ کَادَ الْحَسَدُ أَنْ یَغْلِبَ الْقَدَرَ
نزدیک است که فقر به کفر بیانجامد و نزدیک است که حسد بر تقدیر غلبه کند.
خوب یک سوال؛ آیا حسد بر تقدیر خداوند غلبه پیدا می کند؟
قطعاً خیر و خداوند تقدیرش رو جاری می کنه چه ما خوشمان بیاید و چه نیاید!
قسمت اولش هم همین است
آیا فقر به کفر میانجامد؟
نه؛ اون رحمت خدا که در بالا گفته شد مانع میشود!
پس چرا یه عده از فقرا به کفر و معصیت میافتن
به واسطه داشتن اختیار و با نفس پرستی خودش اون شخص فقیر آگاهانه و مختارانه کفر رو بر اثر غلبه نفسانیتش انتخاب میکنه در حالی که خدا قدرت و ظرفیت صبر بر آن فقر رو از قبل به او بخشیده! و تکلیفی بیش از حد توانش به او نداده است (لا یکلف الله نفسا الا وسعها)
دوباره یادآوری و تأکید می کنم طبق سخن معصومین علیهم السلام
اگر کسی در امتحان فقر رفوزه شود قطعاً اگر ثروت به او میرسید نامهی عملش بدتر از این میشد!
چناچه حضرت امام موسی کاظم علیه السلام میفرمایند: مَن وَلَهَهُ الفَقرُ أبطَرَهُ الغِنى.
آن که نادارى حیرانش کند، توانگرى سرمستش سازد.
الدرة الباهرة (شهید اول): ج۱، ص۳۴
و حضرت امام جعفر صادق علیه السلام نیز میفرمایند:
مَا بَلاَ اَللَّهُ اَلْعِبَادَ بِشَیْءٍ أَشَدَّ عَلَیْهِمْ مِنْ إِخْرَاجِ اَلدِّرْهَمِ.
خداوند بندگان را به چیزی سختتر از خرج کردن پول [در راه صحیح] امتحان نکرده است.
الخصال (شیخ صدوق): ج۱، ص۸
که نشان میهد امتحان به ثروت به مراتب از امتحان به فقر سختتر است و کسی که در امتحان فقر موفق نبوده، اگر ثروت به او میدادند نیز موفق نمیشده و عملکرد بدتری در نامهی عملش رقم میخورده!
بنابر این زمانی که با چنین روایاتی مواجه میشویم:
«إذا بَخِلَ الْغَنِىُّ بِمَعْرُوفِهِ باعَ الْفَقیرُ آخِرَتَهُ بِدُنْیاهُ، (نهج البلاغة (سید رضی): فرازی از حکمت 349، ص۵۴۱)
هرگاه اغنیا از کمک به دیگران بخل بورزند فقرا آخرت خود را به دنیایشان مى فروشند».
مقصود، اگر آنگاهِ قطعی نیست!
یعنی مقصود این نیست که هر گاه اغنیا به فقرا کمک نکردند و بخل ورزیدند، فقرا قهراً و الا و لابدی و قطعاً و جبراً آخرت خود رو به دنیا میفروشند! یا توجیهی برای جواز و کوچک شمردن گناه فقرا در فروختن دنیایشان به آخرت نیست!
چرا که اولاً بسیار مشاهده میشود فقرایی که نه تنها آخرت
را به دنیا نفروختهاند در حالی که اغنیا از کمک به ایشان بخل ورزیدهاند بلکه به
مراتب بالای ایمان نیز نائل گشتهاند.
در ثانی اختیار وجود دارد و طبق آنچه بیان شد، خداوند به کسی که برایش فقر
را تقدیر کرده عنایت ویژه دارد و اگر آن فقیر راه معصیت و کفر را در پیش
بگیرد یعنی به رغم عنایت کردن توان تحمل فقر از سوی خدا به آن شخص، او تابع هوای نفسش شده است!
و اینکه فقیری به علت فقرش و بخل ورزیدن اغنیا در اطرافش آخرت خود را
بفروشد توجیهی برای روز قیامتش ندارد!!
و نمیتواند این مسئله را بهانه کند ،چرا که همانگونه که بیان شد؛ خداوند به او توانش را داده ضمن آنکه طبق سخن معصومین علیهم السلام اگر چنینی کسی ثروتمند میشد به مراتب دست به گناهان بزرگتری میزد و کفرش بیش از حالت فقرش میشد!
همانگونه که در قرآن بیان شده که اکثر مردم سست ایمان و مشرک و ناسپاسند
فقرای زیادی هم کفر میورزند
اما ریشه این کفر و معصیت عدم توان بر ترک آن و امتحانی ما فوق توان آنها نیست!!! بلکه تبعیت مختارانه از هوای نفس است!
همانگونه که ریشه سست ایمانی و مشرک بودن اکثر مردم نیز عدم توان ایشان در امتحانهای الهی به این دلیل نیست که امتحان بیش از توان آنهاست، بلکه تبعیت مختارانه از هوای نفس آنها را به این مراحل
میکشاند.
بنابر این
آنچه محور اصلی این سخن امیرالمؤمنین است هشدار به اغنیا و مسئولین است که
بر اثر بخل ورزیدن و بیکفایتی و کوتاهی در گناه فقرا سهیم خواهند بود؛
نه جواز و توجیهی برای آخرت فروشی فقرا!!!
ضمن آنکه اگر خداوند فقر را برای کسی تقدیر کرد نباید دست روی دست بگذارد!!!
بلکه باید به عنوان بنده، وظایفی را که خداوند برای بنده فقیرش مشخص کرده را در قبال مواجهه با فقرش انجام دهد!
اولاً باید بداند ممکن است ریشه در گناهانش باشد بنابر این در پی استغفار و جبران باشد که در این زمینه آیات و روایات بسیار است.
در
ثانی شاید به علت تنبلی و نداشتن آگاهی و مهارت باشد که در روایات ذکر شده
که حاصل ازدواج این دو عنصر (تنبلی و جهل و نا آگاهی فقر است) بنابر این
از تنبلی دست بر دارد و در پی کسب مهارت و آگاهی برای امرار معاش باشد.
ثالثاً شاید عوامل کاهش روزی را انجام میدهد؛ عواملی نظیر دیر خوابیدن در شب؛ شکایت از خداوند به ویژه نزد خلق خدا؛ ناشکری کردن از نعمات خداوند و تحقیر و کوچک شمردن نعماتی که خداوند به انسان داده؛ دیر خوابین در شب و خواب بین الطلوعین و به ویژه خواب بعد از نماز صبح؛ اظهار فقر کردن؛ خارج نکردن زباله از منزل در هر شب؛ نارضایتی والدین و بسیاری عوامل فقر که در روایات مکرر آمده.
رابعاً ضمن کسب تخصص و مهارت و سحرخیزی دیگر عواملی که برای وسعت رزق در سخن معصومین علیهم السلام بیان شده را انجام دهد نظیر صدقه دادن؛ تلاوت برخی سورههای قرآن نظیر سوره واقعه، بیداری در بین الطلوعین و در آغاز صبح به سمت کسب روزی رفتن؛ داشتن نیت خیر و خوب برای دیگران؛ نماز شب خواندن و...
خامساً اگر تمام این کارها
را انجام داد و باز هم در حال فقر بود باید بداند که تقدیر خدا تحت هر
شرایطی برای بنده مؤمنش خیر است و با آگاهی از خیرخواهی خداوند بر این فقر
صبر کند و شاکر باشد از اینکه خداوند چه نعمات عظیمی را بر اثر صبر بر فقر
به او عنایت خواهد کرد و شاکر خیرخواهی خداوند برای او باشد.
چنانچه حضرت امام محمد باقر علیه السلام به نقل از نبی اکرم صلواتاللهعلیهوآله نقل میکنند که خدای متعال میفرماید:
إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ اَلْمُؤْمِنِینَ مَنْ لاَ یُصْلِحُهُ إِلاَّ اَلْغِنَى وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَیْرِ ذَلِکَ لَهَلَکَ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ اَلْمُؤْمِنِینَ مَنْ لاَ یُصْلِحُهُ إِلاَّ اَلْفَقْرُ وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَیْرِ ذَلِکَ لَهَلَکَ. (الکافی ج۲ ص۳۵۲)
براستى برخى از بندگان مؤمن من هستند که جز توانگرى آنان را اصلاح نکند (و حالشان را نیکو نسازد) و اگر بحال دیگرى او را درآورم نابود و هلاک گردد، و برخى از بندگان مؤمن من هستند که جز ندارى و فقر آنان را اصلاح نکند، و اگر او را بحال دیگرى بگردانم هر آینه هلاک گردد (و من همان حال که برایشان بهتر است و بهتر میتوانند از عهدهی بندگی بر آیند را برایشان مقدّر میکنم.)
لازم به تأکید است که استغفار کامل و نماز شب خواندن و تدارک گناهان انسان را دیر یا زود از فقر نجات میدهد!
منظور از استغفار کامل چیست: پاسخ در لینک ذیل:
استغفار هفتاد بندی مولا علی علیه السلام
پی نوشت:
«کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى[علق/۶-۷]
چنین نیست (که شما مى پندارید) به یقین انسان طغیان مى کند. از اینکه
خود را بى نیاز ببیند.»
لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها (بقره - 286) خداوند هیچ کس را، جز به اندازه تواناییش ، تکلیف نمی کند.
امام کاظم علیه السلام: مَن وَلَههُ الفَقرُأ بطَرهُ الغِنى.
آن که نَدارى حیرانش کند، توانگرى سرمستش مى سازد.
بحارالانوار،ج۷۴ص۱۹۸
بَطِرَ:
تکبَّر عند حلول النِّعمة فصرفها إلى غیر وجهها.
معنی بطر:
تکبر در هنگامی که نعمت به او رو کند و مصرف آن نعمت در جایی غیر از آنجایی که باید مصرف شود. (به جای مصرف در مسیر طاعت در مسیر معصیت صرف شود!)
رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه آله:
الْفَقْرُ خَیْرٌ لِلْمُؤْمِنِ مِنَ الْغِنَى إِلَّا مَنْ حَمَلَ کَلًّا أَوْ أَعْطَى فِی نَائِبَة.
براى مؤمن، فقر و نداری بهتر از ثروت و توانگرى است،
مگر اینکه به واسطه ثروت و دارایی،
بارى از دوش دیگرى بردارد
و یا به مستمند و بیچاره و مصیبت دیده اى کمک رساند.
مجموعه ورام: ج1، ص 303
قَالَ رسول الله صلوات الله علیه و آله لَوْ لَا رَحْمَةُ رَبِّی عَلَى فُقَرَاءِ أُمَّتِی کَادَ الْفَقْرُ یَکُونُ کُفْراً
اگر رحمت خدا بر فقرا نبود، فقر به کفر منتهی می شد!
جامع الأخبار، ۱۰۹ و بحار الأنوار، ج۶۹، ص ۴۷.
کَادَ الْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْراً وَ کَادَ الْحَسَدُ أَنْ یَغْلِبَ الْقَدَرَ
نزدیک است که فقر به کفر بیانجامد و نزدیک است که حسد بر تقدیر خداوند چیره شود.
الکافی ج ٢ ص ٣٠٧.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
«إذا بَخِلَ الْغَنِىُّ بِمَعْرُوفِهِ باعَ الْفَقیرُ آخِرَتَهُ بِدُنْیاهُ،
هرگاه اغنیا از کمک به دیگران بخل بورزند فقرا آخرت خود را به دنیایشان مى فروشند».
نهج البلاغه: حکمت 327