شخصی گفت:
اولا خود خدا هم توی قران اول به مرد گفته نگاهتون رو بپوشونید و بعد به زن گفته حجاب رو حفظ کنید. پس آقایون محترم گناهتون و (عذر میخوام بابت این کلمه) چشم چرونیتونو گردن بقیه نندازین.
دوما من مورد زیاد دیدم که دختر محجبه و عفیفه مورد آزار و اذیت جنس نر قرار گرفته پس اصولا نه گناه مرد و نه اذیت شدن زن، ربطی به حجابش نداره. کم ندیدیم کودک زیر ۱۰ سال و پسرهای نوجوون که مورد تجاوز قرار گرفتن.
سوما، یه چیزی، حتی بهترین و زیباترین امر نباید مورد اجبار قرار بگیره. لا اکراه فی الدین. هرکس اختیار داره حجاب رو انتخاب بکنه یا خیر.
همونجور که کسی نمیتونه به شما امر کنه که حجاب نداشته باشی و چادر و روسرس رو از سرت بکشه، شما هم به زور و اجبار نمیتونی روسری بکنی سر یکی دیگه!
در ادامه، پنج مغالطه اصلی متن فوق، به طور مستدل بررسی میشود و نشان داده میشود که چرا بر مبنای قرآنی که نویسنده متن به آن استناد کرده و عقل سلیم و منطق و علم روز، این متن سراسر مهمل و مغالطه است.
متن مذکور با ترکیبی از مغالطات زیربنایی سعی در تضعیف حکم حجاب دارد:
این استدلالها نه تنها با آیات قرآن و روایات اهل بیت (ع) سازگار نیست، بلکه از نظر عقلانی نیز فاقد انسجام است. حجاب در اسلام یک نظام جامع اخلاقی-اجتماعی است که رعایت آن ضامن سلامت فرد و جامعه است. متن با تفسیر گزینشی آیات، استناد به موارد خاص و شعارهای کلی بدون توجه به حدود آنها، باطنی مهمل و نادرست را پشت ظاهری منطقی پنهان کرده است.
از منظر معارف حقه تشیع، حجاب یک تکلیف الهی برای زنان مسلمان است که ریشه در قرآن، سنت و عقل دارد. این متن با مغالطات آشکار و استدلالهای سست، سعی در نفی یا اختیاری جلوه دادن آن دارد، اما از نظر دینی، عقلی و علمی، سراسر مهمل و نادرست است. حجاب، حکمی الهی برای حفظ عفت و امنیت جامعه است که نمیتوان با چنین خزعبلاتی آن را تضعیف کرد.
در مطالعات روانشناختی و جامعهشناختی متعددی نشان داده شده است که زنانی که بهطور مداوم خود را در معرض جاذبههای جنسی قرار میدهند (خود–شیئیسازی یا Self-Objectification) در مقایسه با زنانی که در صحنه اجتماعی با تأکید کمتر بر فاکتورهای جنسی حاضر میشوند، سطح بالاتری از اضطراب، افسردگی و اختلال در آرامش روانی را تجربه میکنند. این یافتهها بر پایهٔ نظریهٔ «شیئیسازی» (Objectification Theory) و متاآنالیزهای متعدد تقویت شدهاند.
خود–شیئیسازی زمانی رخ میدهد که زن بر اساس جذابیت جنسیِ مورد انتظار جامعه، خود را بهعنوان «ابژهٔ جنسی» میبیند و ارزیابی میکند، نه فردی با شخصیت و احساسات مستقل (SAGE Journals).
این پدیده، ناشی از فشارهای فرهنگی و رسانهای است که زنان را ترغیب میکند تا ارزش خود را بر اساس ظاهر و توانایی برانگیختن نگاههای جنسی بسنجند (Verywell Mind).
طبق تئوری شیئیسازی (Fredrickson & Roberts, 1997)، خود–شیئیسازی با افزایش نگرانی مداوم نسبت به ظاهر بدن (body surveillance) همراه است که منجر به کاهش آرامش ذهنی و افزایش استرس میگردد (SAGE Journals, SAGE Journals).
این نگرانی، فرد را از حضور در لحظهٔ جاری و تمرکز بر فعالیتهای روزمره بازمیدارد و فضای ذهنی او را به خود–بازبینی و خود–انتقادی مداوم مشغول میکند.
در یک بازبینی نظاممند مشخص شده است که سطوح بالای خود–شیئیسازی پیشبینیکنندهٔ قوی افسردگی، اضطراب و اختلالات خلقی در زنان و نوجوانان است (ScienceDirect).
متاآنالیز Moradi و Huang (2008) نشان داد که خود–شیئیسازی با درجات بالاتر شرم از بدن و اضطراب اجتماعی رابطهٔ مثبت دارد (SAGE Journals).
خود–شیئیسازی با افزایش رفتارهای کنترل وزن و اختلالات خوردن (disordered eating) نیز همراه است؛ متاآنالیزی بر روی ۶۰ مطالعه نشان داد که زنانی که خود–شیئیسازی بیشتری دارند، در معرض خطر بیشتری برای نشخوار ذهنی دربارهٔ وزن و آسیبهای بدنی قرار میگیرند (Wiley Online Library).
مطالعهای روی نوجوانان نشان داد که خود–شیئیسازی در دختران نوجوان بهطور معناداری با کاهش رضایت از زندگی و افزایش علائم اضطراب همراه است (Oxford Academic).
تماشای مکرر محتواهای جنسیسازیشده در رسانهها (تبلیغات، شبکههای اجتماعی) موجب افزایش خود–شیئیسازی و در پی آن کاهش عزت نفس و افزایش استرس میشود (SAGE Journals).
پژوهشها نشان میدهند زنانی که مدام خود را مطابق الگوهای جنسیسازیشده آرایش و لباس میکنند، بیش از دیگر زنان دچار فشار روانی ناشی از مقایسههای اجتماعی میگردند (The Swaddle).
۱. ارتباط معنادار: همهٔ مطالعات همراستا هستند که خود–شیئیسازی (نمایش مداوم جاذبهٔ جنسی) با کاهش آرامش روانی، افزایش اضطراب و افسردگی و پایینتر بودن رضایت از زندگی همراه است.
۲. عوامل درمانی: برای کاهش این آسیبها، ترکیب تمرینات خود–شفقتی (self-compassion)، ترویج بدنپذیری (body appreciation) و محدود کردن تماشای رسانههای جنسیسازیشده توصیه شده است.
۳. اهمیت هنجارسازی جدید: تغییر هنجارهای اجتماعی بهسوی تقدیر از فردیت و توانمندیهای درونی زن، بهجای تمرکز بر ظاهر، میتواند به بهبود آرامش روانی کمک کند.
بدین ترتیب، مطالعات علمی روشن ساختهاند که حضور مداوم و تأکید بر جذابیت جنسی، برخلاف تصور برخی ممکن است نشانهٔ قدرت و آزادی باشد، اما در عمل با پیامدهای منفی روانی همراه است که آرامش و سلامت زنان را به خطر میاندازد.