شخصی گفت:
اولا خود خدا هم توی قران اول به مرد گفته نگاهتون رو بپوشونید و بعد به زن گفته حجاب رو حفظ کنید. پس آقایون محترم گناهتون و (عذر میخوام بابت این کلمه) چشم چرونیتونو گردن بقیه نندازین.
دوما من مورد زیاد دیدم که دختر محجبه و عفیفه مورد آزار و اذیت جنس نر قرار گرفته پس اصولا نه گناه مرد و نه اذیت شدن زن، ربطی به حجابش نداره. کم ندیدیم کودک زیر ۱۰ سال و پسرهای نوجوون که مورد تجاوز قرار گرفتن.
سوما، یه چیزی، حتی بهترین و زیباترین امر نباید مورد اجبار قرار بگیره. لا اکراه فی الدین. هرکس اختیار داره حجاب رو انتخاب بکنه یا خیر.
همونجور که کسی نمیتونه به شما امر کنه که حجاب نداشته باشی و چادر و روسرس رو از سرت بکشه، شما هم به زور و اجبار نمیتونی روسری بکنی سر یکی دیگه!
در ادامه، پنج مغالطه اصلی متن فوق، به طور مستدل بررسی میشود و نشان داده میشود که چرا بر مبنای قرآنی که نویسنده متن به آن استناد کرده و عقل سلیم و منطق و علم روز، این متن سراسر مهمل و مغالطه است.
1. مغالطه تقلیل مسئولیت جمعی به تقابل فردی
- ادعای متن: «از آنجا که خداوند ابتدا مردان را به حفظ نگاه امر کرده، پس مسئولیت چشمچرانی مردان نباید به زنان نسبت داده شود.»
- نقد و تحلیل:
در شریعت اسلامی، امر به حفظ نگاه برای مردان (آیه ۳۰ سوره نور: "قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ") و امر به کنترل چشم و حجاب برای زنان (آیه ۳۱ سوره نور: "وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ") دو حکم مستقل اما مرتبطاند که هر یک به تنهایی واجب است. تقدم ذکر یک حکم در قرآن به معنای نفی حکم دیگر یا وابسته بودن یکی به دیگری نیست.
در معارف اسلامی، کنترل نگاه برای مردان و حجاب برای زنان، هر دو در راستای حفظ عفت و سلامت جامعه هستند و تخلف یکی، رافع تکلیف دیگری نیست. قرآن نیز در آیه ۱۸ سوره اسراء میفرماید: "وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى" (هیچ کس بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد)، یعنی هر فرد مسئول اعمال خویش است و نمیتواند تقصیر خود را به دیگری نسبت دهد. این بخش از متن با سوءاستفاده از آیات، مغالطهای را مطرح میکند که با منطق قرآنی سازگار نیست.
2. مغالطه تعمیم شتابزده و استثناء را قاعده پنداشتن
- ادعای متن: «حتی زنان محجبه و کودکان نیز مورد آزار قرار میگیرند؛ پس حجاب ربطی به جلوگیری از گناه ندارد.»
- نقد و تحلیل:
این استدلال دو مغالطه دارد:
- تعمیم شتابزده: حجاب یک تکلیف شرعی است که فلسفه اصلی آن اطاعت از خداوند است (فارغ از هر حکم واجب دیگری که چه مصالحش را بدانیم چه ندانیم به حکم واجب بودنش باید رعایت شود) و همچنین در خود معارف قرآن و روایات معصومین هم به برخی فلسفههای آن نظیر حفظ حریمهای اخلاقی اشاره شده است، امری که عقل نیز آن را تصدیق میکند و شواهد علمی نیز بر آن صحّه میگذارد که رعایت حجاب به شکلی که شرع بیان کرده که قرین عفاف است منجر به آرامش فرد و جامعه میشود، برای رجوع به مستندات علمی این مطلب میتوانید به این لینک رجوع نمایید:
https://yamahdi313.blogsky.com/1404/02/28/post-499/%d9%88%d9%82%d8%aa%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%a7%d9%86%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3%db%8c-%d9%85%d8%af%d8%b1%d9%86-%d9%88-%d8%b9%d9%84%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%b2-%d9%88-%d8%b4%d9%88%d8%a7%d9%87%d8%af-%d9%82%d8%b9%d8%b7%db%8c-%d8%ad%d9%82%d8%a7%d9%86%db%8c%d8%aa-%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85-%d8%b1%d8%a7-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d8%b3%d8%a6%d9%84%d9%87-%d8%ad%d8%ac%d8%a7%d8%a8-%d9%88-%d9%be%d9%88%d8%b4%d8%b4-%d8%b5%d8%ad%d9%87-%d9%85%db%8c%e2%80%8c%da%af%d8%b0%d8%a7%d8%b1%d8%af-
لذا بنا نیست با این حکم به تنهایی از کل آزارهای اجتماعی مرتبط با مسائل جنسی جلوگیری شود! چنانچه قرآن نیز تصریح میفرماید که رعایت حجاب یک زمینهساز قوی در این خصوص است: قرآن در آیه ۵۹ سوره احزاب میفرماید: "ذَلِکَ أَدْنَى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ" (این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است). علم روانشناسی نیز بر نقش بازدارنده حجاب در کاهش تحریکات جنسی تأکید دارد. - استثنا را قاعده پنداشتن: استناد به موارد استثنایی (مثل آزار زنان محجبه یا کودکان) برای نفی اثر کلی حجاب، مغالطهای آشکار است. کودکان مشمول حکم حجاب نیستند و آزار آنها ربطی به موضوع ندارد. حجاب یک عامل پیشگیرانه است، نه یک سپر جادویی مطلق.
در معارف شیعه، حجاب عاملی برای حفظ حرمت و کرامت زن تلقی میشود و هرچند نمیتواند همه جرایم را حذف کند، اما احتمال وقوع آنها را کاهش میدهد. علوم تجربی نیز تأیید میکنند که نبود تضمین صددرصدی، دلیل بر بیاثری یک عامل نیست.
3. مغالطه تحریف مفهوم «لا اکراه فی الدین»
- ادعای متن: «اجبار در دین جایز نیست؛ پس حجاب نباید اجباری باشد.»
- نقد و تحلیل:
این استدلال معنای آیه ۲۵۶ سوره بقره ("لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ") را تحریف میکند. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان (ج۴، ص۱۸۴-۱۸۵) میفرماید: «این آیه به عدم اجبار در شکلگیری اعتقاد اشاره دارد، نه اینکه مردم در عمل به احکام شرع آزادند.» یعنی پس از پذیرش اسلام، عمل به احکام (مثل حجاب) واجب است.
در فقه شیعه، حجاب یک حکم شرعی است که در جامعه اسلامی، مانند سایر قوانین (مثل منع شرب خمر)، قابل اجراست. رهبر انقلاب نیز فرمودهاند: «آنچه حرام شرعی است، نباید به صورت آشکار در کشور انجام بگیرد» (۹۶/۱۲/۱۷). بنابراین، اجبار به حجاب در اماکن عمومی، نه تحمیل عقیده، بلکه اجرای قانون دینی برای حفظ حریم اخلاقی جامعه است. متن با انتقال نادرست مفهوم عقیدتی به حوزه عملی، دچار مغالطه شده است.
4. مغالطه قیاس معالفارق (مقایسه نادرست)
- ادعای متن: «همانگونه که کسی نمیتواند حجاب را از شما بردارد، شما نیز نمیتوانید حجاب را تحمیل کنید.»
- نقد و تحلیل:
این قیاس بین دو امر کاملاً متفاوت است:
- برداشتن حجاب: نقض حکم الهی و ترویج فساد در جامعه است.
- رعایت حجاب: التزام به تکلیف شرعی و حفظ ارزشهای اخلاقی است.
در نظام اسلامی، اجرای حجاب بخشی از امر به معروف و نهی از منکر است که بر اساس روایات (مثل حدیث امام باقر (ع) در وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۱۳۴) واجب است. این مقایسه نادرست، تفاوت بنیادین بین عمل به حکم خدا و مخالفت با آن را نادیده میگیرد.
5. مغالطه اغراق در فردگرایی
- ادعای متن: «هرکس اختیار دارد حجاب را انتخاب کند.»
- نقد و تحلیل:
این ادعا مسئولیت اجتماعی را در اسلام نادیده میگیرد. در مکتب شیعه، حفظ حریم عمومی جامعه از فساد، یک وظیفه جمعی است. قرآن میفرماید: "وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ" (توبه: ۷۱). حجاب نه تنها یک پوشش، بلکه نماد هویت اسلامی و التزام به ارزشهای دینی است. فروکاستن آن به انتخاب فردی، با اصول دینی و اجتماعی اسلام در تضاد است.
جمعبندی: چرا متن سراسر جفنگی است؟
متن مذکور با ترکیبی از مغالطات زیربنایی سعی در تضعیف حکم حجاب دارد:
- تقلیل مسئولیتهای دینی به تقابل جنسیتی.
- تعمیم نادرست با استناد به موارد استثنایی.
- تحریف مفاهیم قرآنی (مانند «لا اکراه فی الدین»).
- قیاس نادرست بین امور شرعی و غیرشرعی.
- نادیده گرفتن مسئولیت اجتماعی در حفظ ارزشها.
این استدلالها نه تنها با آیات قرآن و روایات اهل بیت (ع) سازگار نیست، بلکه از نظر عقلانی نیز فاقد انسجام است. حجاب در اسلام یک نظام جامع اخلاقی-اجتماعی است که رعایت آن ضامن سلامت فرد و جامعه است. متن با تفسیر گزینشی آیات، استناد به موارد خاص و شعارهای کلی بدون توجه به حدود آنها، باطنی مهمل و نادرست را پشت ظاهری منطقی پنهان کرده است.
نتیجهگیری نهایی
از منظر معارف حقه تشیع، حجاب یک تکلیف الهی برای زنان مسلمان است که ریشه در قرآن، سنت و عقل دارد. این متن با مغالطات آشکار و استدلالهای سست، سعی در نفی یا اختیاری جلوه دادن آن دارد، اما از نظر دینی، عقلی و علمی، سراسر مهمل و نادرست است. حجاب، حکمی الهی برای حفظ عفت و امنیت جامعه است که نمیتوان با چنین خزعبلاتی آن را تضعیف کرد.