سلام دوستان دو کتاب بسیار ارزشمند در زمینه ی اصول عقاید رو میخوام خدمتتون معرفی کنم
اولی کتاب سیمای عقاید شیعه تألیف جناب آقای آیة الله جعفر سبحانی هست
کتابی جامع و ارزشمند که مطالعه ی اون فواید بسیاری داره و خواننده رو درباره ی بسیاری از شبهات واکسینه میکنه و راهنمای انصافاً خوبی هست
مهمترین حسن این کتاب اینه که با اینکه ممکن هست بعضی از مطالبش رو شنیده باشیم اما با ذکر سند های متعدد از قرآن و روایات معتبر ما را بسیار محکم تر خواهد کرد در عقایدمان أنشاالله
ببینید حتی اگه نخواید یکباره کل کتاب رو داشته باشید اما مثل توضیح المسائل به نظرم هر شیعه باید اون رو داشته باشه تا اگه در مورد مسایل اعتقادیش شک وشبه و سوالی براش پیش اومد مثل یه مرجه بهش مراجعه کنه
این کتاب در 10 فصل تنظیم شده
در فصل اول به شیعه و تشیع می پردازه:
بعد از معرفی و تبیین شیعه در لغت و در قرآن وحدیث، تاریخچه پیدایش اون رو بیان میکنه و بعد نظرات وشبهات انحرافی در این زمینه ها رو مطرح کرده و مستدل یک به یک پاسخ میده
از مهمترین قسمت های این فصل بررسی اختلافات بین شیعه 12 امامی و سایر فرقه های منحرف شده ی شیعه از مسیر ناب، مانند زیدیه و اسماعیلیه است
در فصل دوم به اصول اعتقادی میپردازه:
اقسام توحید را بررسی میکنه بر پایه آیات وروایات مانند، توحید ذاتی و صفاتی و توحید در خالقیت و ربوبیت و حاکمیت و عبادت
بعد به صفات میپردازه ، صفات ذاتی و صفات فعل--- صفات ثبوتی و صفات سلبیه
بحثی پیرامون قضا و قدر و اختیار داره
و بعد هم سخن از نبوت و معاد و قیامت به میان میاره
در فصل سوم که از فصول بسیار مهم کتاب هست به موضوع
ملاک توحید و شرک در عبادات می پردازه
بحث مبسوتی رو بر مبنای آیات و روایات در مورد شفاعت داره
و در مورد مباحثی مانند نذر و توسل زیارت و تبرک و... توضیح میده
در فصل چهارم به موضوع مهم جایگاه قرآن نزد شیعه میپردازه
مباحثی مانند جایگاه قرآن کریم در نزد شیعه 12 امامی
بحث تحریف قرآن رو کامل باز میکنه
و ضمن اثبات عقلی ونقلی به مهمترین شبهات در این زمینه پاسخ میده
در فصل پنجم به بحث امامت در نزد شیعه و اهل سنت میپردازه
مباحث گسترده و متعدد و مهمی رو در موضوع مسئله امامت مطرح میکنه
مانند تعیین امام، نقش امام و مقایسه امامت و خلافت و جانشینی پیامبر بین شیعه و سنی
اثبات اینکه امامان دوازده نفرند ، نه بیشتر ونه کمتر
در باب اوصاف امام : عصمت، اعلمیت و افضلیت و...
درمورد غلو کنندگان نسبت به ائمه
فرق میان رسول و نبی و امام و...
در فصل ششم به موضوعی که بین شیعه وسنی بعضاً مورد مناقشه بوده یعنی اهل بیت سخن میگه
اهل بیت در لغت و قرآن و روایات رو بررسی میکنه
فصل روشنگری هست که هر شیعه ای باید ازش مطلع باشه
فصل هفتم کتاب اختصاص داره به وجود مقدس آقا امام زمان
مباحث مربوط به ظهور و اصل نصب ایشان و ولادتشان
بحث اولیای ظاهر و غایب الهی رو مطرح میکنه و غیبت بعضی پیامبران رو در امتهایشان مطرح میکنه
اثبات زنده بود و طول عمر ایشان را بر اساس آیات و روایات دلایل عقلی مطرح میکنه
علائم ظهور و آثار سازنده وجود مقدسشان را مطرح میکنند
در فصل هشتم به مسایل متعددی که بسیار مورد سوال است با استناد به آیات وروایات میپردازه
در مورد بدعت و عوامل پیدایش آن ونمونه هایش
در مورد تقیه، ازدواج موقت، بداء یا تغییر سرنوشت،خمس و رجعت، شبه زدایی و توضیح میده
در فصل نهم به یکی دیگر از موارد مورد مناقشه شیعه وسنی میپردازه یعنی موضوع صحابه و تابعین
نظر قرآن کریم و اهل سنت و شیعیان در مورد صحابه و عدالتشان رو مقایسه میکنه
و رابطه شریعت رو با این مباحث مطرح میکنه
بحثی بی اندازه مهم است ، مهمتر از آنچه فکرش را میکنید
یک بحث ریشه ای است که هر شیعه باید بداند
فصل دهم هم در مورد یکی دیگر از موارد مورد مناقشه شیعه وسنی بحث میکنه
یعنی وضو و نماز
مباحث تفاوت اذان و نوع ایستادن و آمین بعد از حمد که اهل سنت میگویند و سجده بر زمین و چگونگی تشهد و سلام و جمع بین دونماز رو بسیار زیبا و مستدل بر آیات و روایات بیان میکنه که برای من از جالب ترین و کاربردی ترین فصول کتاب بوده
کتاب دوم رو هم به زودی خدمت دوستان مفصل معرفی میکنم
اجالتاً نامش رو داشته باشید
کتاب آموزش دین تآلیف جناب علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان است.
یا علی و التماس دعا
حکمت 289 نهج البلاغه ی شریف
الگوى کامل انسانیّت
و درود خدا بر او، فرمود: در گذشته برادرى داشتم که در راه خدا با او دوستی میکردم، و او در چشم من بزرگ مقدار بود، چون دنیا در چشم او کوچک بود، و از سلطه ی شکم خود بیرون بود، چیزی را که را نمىیافت آرزو نمىکرد، و چون به آن دست مىیافت زیاده روى نمیکرد.
بیشتر اوقات خود را به سکوت میگذراند، و اگر لب به سخن مىگشود بر دیگر سخنوران برترى داشت، و تشنگى پرسش کنندگان را فرو مىنشاند.
در چشم ظاهر بینان ناتوان و مستضعف مىنمود، امّا در برخورد جدّى و در میدان کارزار چونان شیری خشمگین و ماری پر زهر بود.
تا پیش قاضى نمىرفت دلیلى مطرح نمىکرد، و کسى را که عذرى داشت سرزنش نمىکرد، تا آن که عذر او را مىشنید، از بیماری و ابتلای خود تنها وقتی خبر میداد که بهبودى و شفا یافته بود، آنچه را میگفت که قبلاً انجام داده و در مورد کاری که انجام نداده چیزی نمیگفت ، اگر در سخن گفتن بر او پیشى مىگرفتند در سکوت مغلوب کسی نمىگردید و بر شنیدن بیشتر از سخن گفتن حریص بود.
هر گاه بر سر دو راهى قرار مىگرفت، مىاندیشید که کدام یک با خواسته نفسش نزدیکتر است تا با آن مخالفت کند.
پس بر شما باد که خود را به اینگونه ارزشهاى اخلاقى بیارایید، و با یکدیگر در کسب آنها رقابت کنید، و اگر نتوانستید که همه ی آنها را کسب کنید، بدانید که بهره برداری اندک از رها کردن مطلق بهتراست.
خدای من! چه کلامی دارد مولا علی
بند بندِ این منشور بی نظیر تبیین کننده ی ویژگیهای رفقای ولی اعظم خداست و ما اگر میخواهیم در بین دوستان حضرت جایی داشته باشیم باید سعی کنیم به هر اندازه که میتوانیم شمه ای از این صفات را در خود بیاوریم
پیشنهاد میکنم یک بار دیگر کلام مولا را این بار با دقت و توجه بیشتر بخوانید و روی تک تک آنها تأملی کنید، خود من هم همینکار را میکنم
دوستان! من و پدر ومادرم را از دعای خیرتان محروم نفرماید
یا علی
خداوند پشت و پناهتان
از کسانی نباش که:
بدون عمل صالح به آخرت امیدوار است و توبه را با آرزوهای دراز به تأخیر می اندازد. از آنچه به او رسید شکرگزار نیست… اگر تندرست باشد، مشغول خوشگذرانی هاست، در سلامت مغرور و در گرفتاری ناامید است... برای دیگران که گناهی کمتر از او دارند نگران و بیش از آنچه عمل کرده امیدوار است … چون کار کند, در آن کوتاهی ورزد و چون چیزی خواهد زیاد روی نماید، چون در برابر شهوت قرار گیرد گناه را برگزیده، توبه را به تأخیر اندازد … در پند دادن مبالغه می کند اما خود پندپذیر نمی باشد … سخن بسیار می گوید اما کردار او اندک است، برای دنیای زودگذر تلاش و رقابت دارد اما برای آخرت جاویدان آسان نمیگذرد … گناه دیگری را بزرگ می شمارد، اما گناهان بزرگ خود را کوچک می پندارد، طاعت دیگران را کوچک و طاعت خود را بزرگ می پندارد ، مردم را سرزنش می کند، اما خود را نکوهش کرده با خود ریاکارانه برخورد می کند، خوشگذرانی با سرمایه داران را بیش از یاد خدا با مستمندان دوست دارد، به نفع خود، بر زیان دیگران حکم میکند اما هرگز به نفع دیگران بر زیان خود حکم نخواهد کرد، حق خود را به تمام می گیرد اما دیگران را به کمال نمیدهد، از غیر خدا می ترسد اما از پروردگار خود نمی ترسد
فرازی از حکمت 150 نهج البلاغه (ترجمه محمد دشتی)
هیچ وقت اولین باری که این حدیث را خواندم فراموش نمی کنم ، چند ثانیه ای خشکم زده بود
خدا خودش به هممون رحم کنه
صفتی که تمام یاران امام زمان دارند و صفتی که هیچ یک از یاران امام زمان ندارند!!!!!!!!
سلام دوستان
به این لینک حتماْ مراجعه بفرماید
برای خودمن بسیار بصیرت بخش و روشنگر بود
رابطه فراماسونری در داخل و خارج ایران (یک دشمن شناسی واقعی)
بعضی از فراز های این لینک ارزشمند رو خدمتتون عرض میکنم
در این بخش قصد داریم یه معرفی دجال واقعی ( انگلیس ) و متحدان ایشان ( امریکا و رژیم منحوس اسرائیل ) پردازیم و نیز نفوذ انگلیس در حکومت ها و دولت های منطقه می پردازیم.
مثل نفوذ انگلیس و متحدانش ( امریکا و اسرائیل ) در عراق ، افغانستان و مصر و کشور های عربی مثل امارات و عربستان و..... نیز حلقه کیان (حلقه ماسونی ایرانی لندن نشین مثل محسن سازگار، سروش، مهاجرانی ، اکبر گنجی و... ونیز دیگر گروه های تحت نفوذ انگلیس )
............
کالبدشکافی یک حلقه
در سال 1368 ه.ش پس از معرفی سید محمد اصغری به عنوان نماینده رهبر معظم انقلاب اسلامی و سرپرست موسسه کیهان افرادی چون : ماشاءالله شمس الواعظین ، رضا کفاش تهرانی ، رخ صفت ، هادی خانیکی ، امین زاده ومحمد عطریان فر که تا پیش از این کیهان فرهنگی را تحت تاثیر آرا واندیشه های سروش منتشر می کردند ، از کیهان خارج می شوند . عطریان فرد به موسسه همشهری می رود و رضا تهرانی ، شمس الواعظین واحمد شامخی ، برادر محمود شامخی - داماد عزت الله سحابی- ماهنامه کیان را در سال 1370 ه.ش منتشر می سازند .اینان در ابتدا قصد داشتند نام « نمون» را برای نشریه خود برگزینند ، ولی از آنجا که بنیاد کیان آمریکا درصدد انتشار نشریه ای در داخل کشور بود ، این طیف از طریق محجوب - عضو شورای بنیان کیان آمریکا نمایندگی این بنیاد را می پذیرند. دست اندرکاران ماهنامه کیان با عناصری همچون بیژن حکمت ( ضد انقلاب فرارای از کشور) ، رامین جهانبگلو ، داریوش شایگان ( از همکاران ساواک و از عناصر دفتر رضا پهلوی ) ، میرزا آقا عسکر ( معروف به مانی و از عناصر وابسته به سازمان چریکهای فدایی خلق ) و ... غیره مرتبط گردند.
محمد قوچانی - نویسنده روزنامه های زنجیره ای - در 29 اردیبهشت ماه 1370 ، در مقاله ای در روزنامه عصر آزادگان ، با اشاره به حلقه کیان می نویسد : 107 نویسنده روشنفکر و سیاستمداری که در بیست وهفتم تیر ماه 1374 آن نامه را امضاء کرده بودند ، وارثان نسلی از مردان انقلابی دهه 50 بودند که با گذر از دهه 60 به اصلاح طلبان دهه 70 تبدیل شدند و آن نامه چون فهرست راهنمای جمعی از آنان به کار مخالفان اصلاحات می آمد ... اندکی پس از خشک چوبه های آتش گرفته کیهان فرهنگی و زن روز سابق دو نشریه جدید برآمدند . چنانچه « سروش نوجوان » به جای « سوره بچه های مسجد » نشسته بود ، « کیان » به جای «کیهان فرهنگی» و « زنان « به جای « زن روز» منتشر شد .
.............
افراد حلقه کیان در آغاز تماماً دارای یک گرایش خاص نبودند؛ برخی از آنها همچون حجاریان، علویتبار، گنجی و باقی در دورههای معینی مرتبط و وابسته به نهادهای جمهوری اسلامی بودند و از نظر فکری، گرایش اصلی این افراد چپگرایی بود و نقش آنها در تسخیر سفارت آمریکا بیشتر از دیگران بود.
* حلقه کیان
حلقه کیان به عنوان معروفترین مرکز مطالعاتی تجدیدنظرطلبان، در آغاز به توصیه و علاقه شهید حسن شاهچراغی برای ایجاد کانونی فکری و دینی تشکیل شده بود و پیشینه آن به کانون فرهنگی نهضت اسلامی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی میرسد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این افراد به دعوت شاهچراغی در مؤسسه کیهان دور هم جمع شدند و به انتشار کیهان فرهنگی تا سال 1369 پرداختند.(1)
افراد حلقه کیان در آغاز تماماً دارای یک گرایش خاص نبودند. برخی از آنها همچون حجاریان، علویتبار، گنجی و باقی در دورههای معینی مرتبط و وابسته به نهادهای جمهوری اسلامی بودند.
از نظر فکری، گرایش اصلی این افراد چپگرایی بود و نقش آنها در تسخیر سفارت آمریکا بیشتر از دیگران بود. به عنوان مثال موسویخوئینیها و حجاریان برای دانشجویان پیرو خط امام که سفارت آمریکا را تسخیر کرده بودند، در درون سفارت کلاس سیاسی گذاشته بودند.(2) اعضای حلقه کیان که ترکیبی از لیبرالها و چپگرایان بودند، هر هفته چهارشنبهها در منزل یکی از اعضا دور هم جمع شده و به بحثهای معرفتشناختی و فلسفی میپرداختند.(3) این افراد با بازاندیشی افکار خود، غربپژوهی را استراتژی مطالعاتی خود قرار داده بودند و به این نتیجه رسیده بودند که تلفیقی از تجربیات مثبت تمدن غالب بشری (غرب) و درونی کردن آنها با ارزشهای بومی و محلی، بهترین راهکار است و در همین راستا به تلفیق سه شکاف ملی، اسلامی و غربی تأکید میورزند.(4)
آنها به مرور زمان، از مواضع اصولی و دینی نظام جمهوری اسلامی فاصله گرفته و با شعار توسعه سیاسی و پیوستن به نظام جهانی، به سوی تمدن و تفکر غرب و لیبرالی حرکت کردند.(5)
دگرگونی پایههای اندیشههای کسانی چون سعید حجاریان و برخی سازماندهندگان اصلی جریان سیاسی دوم خرداد در این حلقه و تحت تأثیر آن شکل گرفت.(6)
عبدالکریم سروش در جواب این سؤال که آیا او و دوستانش در محفل کیان با برنامه و طرح قبلی از فضای عمومی انقلاب فاصله گرفته و به تأسیس جریان و جنبشی خاص اقدام کردهاند میگوید که: "برنامهریزی و عزم قبلی در کار نبوده، بلکه به مرور زمان و در فضا و زمان مناسب این جریان مخاطب و مشتری پیدا کرده است ". (7)
بیشتر تخصص "عبدالکریم سروش " به عنوان استاد و پدرخوانده محفل کیان در ترجمه و انتقال مفاهیم جدید غربی با رنگ و لعاب اشعار مولوی و تفکر غزالی بود. تلاش محوری وی تلفیق و هماهنگی بین افکار مدرن غربی و اسلامی بود و به همین دلیل برخی افراد بر او و همفکرانش نام "روشنفکران تلفیقی " نهادهاند.
......................................
افراد حلقه کیان در آغاز تماماً دارای یک گرایش خاص نبودند؛ برخی از آنها همچون حجاریان، علویتبار، گنجی و باقی در دورههای معینی مرتبط و وابسته به نهادهای جمهوری اسلامی بودند و از نظر فکری، گرایش اصلی این افراد چپگرایی بود و نقش آنها در تسخیر سفارت آمریکا بیشتر از دیگران بود.
* حلقه کیان
حلقه کیان به عنوان معروفترین مرکز مطالعاتی تجدیدنظرطلبان، در آغاز به توصیه و علاقه شهید حسن شاهچراغی برای ایجاد کانونی فکری و دینی تشکیل شده بود و پیشینه آن به کانون فرهنگی نهضت اسلامی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی میرسد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این افراد به دعوت شاهچراغی در مؤسسه کیهان دور هم جمع شدند و به انتشار کیهان فرهنگی تا سال 1369 پرداختند.(1)
افراد حلقه کیان در آغاز تماماً دارای یک گرایش خاص نبودند. برخی از آنها همچون حجاریان، علویتبار، گنجی و باقی در دورههای معینی مرتبط و وابسته به نهادهای جمهوری اسلامی بودند.
از نظر فکری، گرایش اصلی این افراد چپگرایی بود و نقش آنها در تسخیر سفارت آمریکا بیشتر از دیگران بود. به عنوان مثال موسویخوئینیها و حجاریان برای دانشجویان پیرو خط امام که سفارت آمریکا را تسخیر کرده بودند، در درون سفارت کلاس سیاسی گذاشته بودند.(2) اعضای حلقه کیان که ترکیبی از لیبرالها و چپگرایان بودند، هر هفته چهارشنبهها در منزل یکی از اعضا دور هم جمع شده و به بحثهای معرفتشناختی و فلسفی میپرداختند.(3) این افراد با بازاندیشی افکار خود، غربپژوهی را استراتژی مطالعاتی خود قرار داده بودند و به این نتیجه رسیده بودند که تلفیقی از تجربیات مثبت تمدن غالب بشری (غرب) و درونی کردن آنها با ارزشهای بومی و محلی، بهترین راهکار است و در همین راستا به تلفیق سه شکاف ملی، اسلامی و غربی تأکید میورزند.(4)
آنها به مرور زمان، از مواضع اصولی و دینی نظام جمهوری اسلامی فاصله گرفته و با شعار توسعه سیاسی و پیوستن به نظام جهانی، به سوی تمدن و تفکر غرب و لیبرالی حرکت کردند.(5)
دگرگونی پایههای اندیشههای کسانی چون سعید حجاریان و برخی سازماندهندگان اصلی جریان سیاسی دوم خرداد در این حلقه و تحت تأثیر آن شکل گرفت.(6)
عبدالکریم سروش در جواب این سؤال که آیا او و دوستانش در محفل کیان با برنامه و طرح قبلی از فضای عمومی انقلاب فاصله گرفته و به تأسیس جریان و جنبشی خاص اقدام کردهاند میگوید که: "برنامهریزی و عزم قبلی در کار نبوده، بلکه به مرور زمان و در فضا و زمان مناسب این جریان مخاطب و مشتری پیدا کرده است ". (7)
بیشتر تخصص "عبدالکریم سروش " به عنوان استاد و پدرخوانده محفل کیان در ترجمه و انتقال مفاهیم جدید غربی با رنگ و لعاب اشعار مولوی و تفکر غزالی بود. تلاش محوری وی تلفیق و هماهنگی بین افکار مدرن غربی و اسلامی بود و به همین دلیل برخی افراد بر او و همفکرانش نام "روشنفکران تلفیقی " نهادهاند.
......................
دشمن در این مرحله از تقابل با جمهورى اسلامى ایران با بهره گیرى از عنوان ((اصلاحات )) و ((اصلاح طلبى )) چند هدف مشخص را تعقیب مى کند :
1 – تضعیف ایمان و اعتقادات دینى مردم و حذف دین و رهبرى دینى از حکومت ،
2 – زمینه سازى براى ایجاد یک حکومت و نظام لائیک طرفدار غرب در ایران ،
3 – اعاده سلطه و در نهایت استعمار و استثمار ملّت ایران .
هنگامیکه آمریکا از اصلاحات در ایران سخن مى گوید و براى آن دل مى سوزاند و گریبان چاک مى دهد! منظورش رسیدن به این اهداف است .
حال ببینیم مصادیق اصلاحات آمریکایى چیست ؟ آمریکائیها از اصلاحات چه چیزى را اراده مى کنند؟
اگر آنچه را که آمریکایى ها، اروپائیها ، حکومتهاى وابسته به غرب (هم چون اسرائیل ، ترکیه و کشورهاى مرتجع منطقه ) جریانهاى ضد انقلاب خارج نشین ، دگر اندیشان ، روشنفکران وابسته ، فرصت طلبها و تجدیدنظر طلبهاى داخلى در طول این مدت درباره اصلاحات در ایران گفته اند استخراج و ملاحظه کنیم ، بخوبى مى توان به نیّات آنان و تضادّ این اصلاحات با امنیّت ملّى پى برد.
از مجموع اظهار نظرهایى که در طول یک دوره زمانى دو ساله صورت گرفته است حداقل 16 عنوان استخراج شده است ؛ که مى توان آنها را عناوین و سرفصل برنامه هاى اصلاحات آمریکایى دانست و به شرحى که خواهیم گفت تمام آنها در مقابل اصلاحات واقعى و در تقابل و تعارض با امنیّت ملّى کشور ما قرار دارند.
این عناوین عبارتند از :
O حذف دین از عرصه حیات سیاسى و اجتماعى کشور
O آزادى و اباحه گرى
O ختم انقلاب و پایان دوران انقلابیگرى
O برکنارى روحانیّت از مصادر امور و حذف نهاد روحانیّت شیعه
O تحدید و حذف ولایت فقیه و رهبرى جامعه
O تغییر قانون اساسى و برخى قوانین موضوعه کشور
O حذف نهادهاى پاسدار حاکمیت دینى
O توقف اجراى احکام اسلامى
O الحاق به فرهنگ جهانى (فرهنگ غربى )
O احیاى ملى گرایى و بازگشت به سنتهاى ماقبل اسلام
O برقرارى رابطه با آمریکا و همراهى با روند صلح خاورمیانه
O ورود سرمایه داران و شرکتهاى خارجى و بازکردن درهاى اقتصاد به روى غرب
O اصلاح و رفرم در دین (پروتستانتیزم )
O عمده کردن جریانهاى قومى و اقلیّت هاى موجود در کشور
O تغییر نگاه و نگرش نسبت به غرب
O پیاده کردن الگوهاى غربى
........
قسمت اول
محمد خاتمی در اولین سالگرد دوم خرداد در دانشگاه تهران : اگر دین هم در برابر آزادی قرار بگیرد این دین است که باید محدود شود نه آزادی !
سید محمد خاتمی، همبستگی، 16/8/79 ص2، مصاحبه با شبکه ان اچ کی : اگر این حجاب و پوشش مانع حضور زن و بروز شخصیت زن شود، قطعاً مضر است ... مشکل این نیست که زنان چگونه لباس بپوشند، مشکل اینست که زنان بتوانند در عرصههای مختلف حضور داشته باشند.
مهاجرانی، نشاط، 1/6/78: رقص را نباید همواره ناپسند دانست.
ابراهیم اصغر زاده، کیهان، 6/2/77 : حتی علیه خدا هم میتوان تظاهرات کرد.
بهزاد نبوی، جمهوری اسلامی، 13/2/79: خواستم سخنانم را مثل سوره توبه بدون بسمالله شروع کرده باشم.
آقای کدیور در دانشکده فنی دانشگاه تهران در سال 79 طی سلسله مباحثی تحت عنوان «پژوهشهای قرآنی» ایراد کرد: «... یک زمانی مردم میگفتند چون عیسی (ع) این سخن را گفته پس درست است اما امروز عیسی که سهل است خود خدا هم اگر حرفی بزند و آن حرف با عقل مردم منطبق نباشد نخواهد پذیرفت. امروز خدا در جامعه هیچ کاره است. همه کاره مردمند.»
عبدالکریم سروش، ماهنامه کیان، بهمن 77: ولایت، منحصر در شخص نبی اکرم است و با رفتن او ولایت نیز خاتمه مییابد؛ او خاتم نبوت و خاتم ولایت بود، ولایت پیامبر تعد از او به کسی منتقل نشده است.
عبدالکریم سروش، ماهنامه کیان، مهر و آذر 78 : کار اساسی پیامبر آن بود که اعراب را دچار بحران هویت نمود و آنها را هویت نو بخشید، امروز نیز تمدن متجدد غرب، ما مسلمانان را دچار بحران هویت نموده و دین توان رویارویی با تمدن غربی را ندارد. تنها منجی، عقلانیت مستقل است.
عبدالکریم سروش، روزنامه صبح امروز، 16/6/78 : در تعارض تکالیف دینی و حقوق بشر، حقوق بشر مقدم است؛ متأسفانه فقهای ما اطلاعات برون دینی ندارند و متوجه این نکات نیستند.
عبدالکریم سروش، ماهنامه زنان، دی ماه 78، ش59 : ارزشهای دینی دائما در تغییرند، اگر روزی فاطمه (س) میگفت، بهترین زنان کسی است که نامحرم او را نبیند، امروز کسی نمیتواند این را بپذیرد.
عبدالکریم سروش، روزنامه نشاط، 12/3/78 : فرهنگ شهادت خشونت آفرین است، اگر کشته شدن آسان شد، کشتن هم آسان میشود .
عبدالکریم سروش، زنان، ش59، دی ماه 78: به نظر من گفتار فاطمه که بهترین زنان کسانیاند که «لایرین احداً و لایراهنّ» (و) رفتار او (فاطمه) در پنهان شدن از مقابل فرد نابینا نمیتواند الگوی رفتاری زنان ما باشد.
ابراهیم یزدی، هفته نامه پیام هاجر، فروردین 77 : جامعه ولایی انحصارگر و مستبد است و ارزشی برای تودهها قائل نیست
محمد کاظم محمدی اصفهانی، روزنامه ایران، 24/4/79: مردم حق دارند همه مسؤولین را به سؤال کشیده و از آنها انتقاد کنند حتی اگر آن مسؤول، پیامبر و امام معصوم باشد، بلکه به خود خدا هم میتوان اعتراض کرد و او را فتنه گر نامید.
تقی رحمانی، روزنامه فتح، 17/1/79 : چرا باید جریان سقیفه را تبدیل به یک کینه تاریخی کنیم؟ سؤال اینست که اگر طراحان سقیفه گناهکارند، پس تمام فرق اسلامی به جز شیعیان گناهکار و فریب خوردهاند و اگر این طور است، چرا آیهالله بروجردی پذیرفتند که شیعه نیز در کنار چهار مذهب دیگر اهل تسنن قرار گیرد. این تعصب غیر معقول است که طراحان سقیفه را الی الابد گناهکار بدانیم.
دو هفته نامه ایران فردا، 8/10/78 : علی(ع) حکومت و ولایت را یک امر مردمی و امانتی از سوی مردم حکومت شونده تلقی میکند، نه از طرف خدا؛ در ختم جنگ صفین و آتش بس هم، تسلیم رأی عمومی شد.
روزنامه خرداد، 22/8/78، ص6: قرآن بالصراحه یهود را به تورات ارجاع میدهد و از مراجعه آنها به پیامبر انتقاد میکند و تورات را هدایت و نور معرفی مینماید، عیسی و انجیل را تأیید میکند و انتظار پیامبر هم از یهود و مسیح عمل به تورات و انجیل بوده است نه قرآن.
ح.م. تبریز، روزنامه صبح امروز، خرداد 78: صحت قصه حضرت یوسف در قرآن کریم از محالات است.
محمد سعید حنایی کاشانی، ماهنامه کیان، فروردین 78: تراژدی حسین بن علی(ع) مشابه تراژدیهای آنتیگونه، تامس مور و جان پروکتور است.
............
مطالب بسیار ارزنده و بصیرت بخشی در این لینک زیر قرار دارد
دلایل فراموشی طب سنتی