بزرگان و اولیای الهی فرموده اند دعای روز دوشنبه یکی از بهترین دعاها
برای کسانی است که حق الناس و حق الله بر گردن دارند و درصدد تدارک آن هست و
توفیق جبران را از درگاه الهی مسئلت دارند.
و طالبان سلوک الی الله باید بدانند که با حق الله و به ویژه حق الناس نمیشود قدم از قدم برداشت!
به قول یکی از شاگردان مبرّز استادِ استاد تا انسان حق الله و حق الناس را
پاک نکرده است اصلاً در کلاسِ استادِ استاد ثبت نام نکرده است! ولو که
سالها باشد که بیاید و برود.
یکی از شاگردان عارف سوخته آیت الله انصاری همدانی رضوان الله تعالی علیه در جوانی و اوایل سلوک خود به ایشان گفت:
من در نوجوانی موشی را آزار دادم، الآن برای جبران چه باید بکنم؟
ایشان در پاسخ فرموده بودند: باید به موشها خدمت کنی!
آن شاگرد، بنده خدا دیگر رویش نشده بود بپرسد یعنی چه این حرف، چه کاری دقیقا باید انجام دهم.
خود آن شاگرد بزرگوار تعریف میکند که یکی دو روز بعد در خانه نشسته بودند
و میبینند که یک موشی در حوض افتاده و دست و پا میزند و نزدیک است که
غرق شود.
ایشان به سرعت میرود و موش را نجات میدهد و میفرمایند یکباره به دلم
الهام شد که این نجات به جای آن آزار. (و این شد همان خدمت به موشی که
استادشان به ایشان گفته بودند.)
شاگرد اول استادِ استاد میفرمود:
این حکایت بسیار نکته دارد.
اولاً نکتهای که بسیار مایهی خوف است:
اینکه انسان ببیند چقدر کار دقیق است! [فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ
خَیْراً یَرَهُ ، وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ (سوره
زلزال - آیه 7)]
همه چیز حساب و کتاب دارد و انسان باید به شدّت مراقب دفتر اعمالش باشد!
این طور نیست که یِلخی و گُترهای باشد و بگیم ما هم اون لا لوها روز قیامت رد میشویم!
نه از این خبرها نیست و حساب و کتاب بسیار دقیق است و این مایه خوف است و عاملی قوی در بالابردن دقت انسان در اعمالش!
که در روایات معصومین علیهم السلام هم آمده است:
لَیسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ
حَسَناً اسْتَزَادَ اللَّهَ وَ إِنْ عَمِلَ سَیئاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ
مِنْهُ وَ تَابَ إِلَیهِ» [کافی: ج۲، ص۴۵۳]؛
«از ما نیست کسی که هر روز از خودش حساب نکشد که اگر کار نیکی کرده، از خدا
طلب فزونی نماید و اگر کار زشتی مرتکب گشته است، از خدا طلب بخشش کند و
توبه نماید».
در ثانی یک نکته بسیار امیدوار کننده هم دارد که بسیار مایهی رجاست!!!
آن چیست؟
این که اگر کسی حقیقتاً طالب توبه و تدارک باشد خدای ارحم الرحمینی که
بسیار بیش از بندهها مشتاق نجات آنهاست اسبابش را فراهم میسازد!!!!
در همین حکایت چگونه در مدتی بسیار کوتاه، اولاً آن گناه را به یاد آن
شاگرد بزرگوار انداخت، در ثانی راه حل را هم به وسیله استاد به او گفت و در
آخر هم موقعیت جبرانش را هم برایش فراهم کرد!!!
این حکایت تجلی واقعی این آیه شریفه است:
وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَیْهِ ثُمَّ تَابَ
عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ﴿سوره
توبه - آیه 118﴾
و دانستند که پناهی جز خداوند ندارند، پس خداوند به ایشان توجه نمود و
توفیق توبه عنایت کرد و برای همین هم ایشان توبه کردند و (همان خدایی که
توفیق توبه به ایشان داده بود توبه ایشان را پذیرفت و) به راستی که خداوند
بسیار توبه پذیر و مهربان است.
البته توجه به یک نکته بسیار مهم است!
در این دعای روز دوشنبه شخصِ دعا کننده پس از برشمردن حقوق الهیای که
ضایع کرده است و مظلمهها و حقالناسهایی که برگردن دارد با توجه به اینکه
وسع و توانش برای جبران اینها نارساست از خدا میخواهد که خداوند به
کَرَمَش آنها را جبران نماید.
فَقَصُرَتْ یَدِی وَ ضَاقَ وُسْعِی عَنْ رَدِّهَا إِلَیْهِ وَ التَّحَلُّلِ مِنْهُ،
و دستم کوتاه شده و وسعم نمی رسد از پرداخت آن حق یا طلب حلالیت از او،
فَأَسْأَلُکَ یَا مَنْ یَمْلِکُ الْحَاجَاتِ، وَ هِیَ مُسْتَجِیبَةٌ
لِمَشِیَّتِهِ، وَ مُسْرِعَةٌ إِلَى إِرَادَتِهِ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى
مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تُرْضِیَهُ عَنِّی بِمَا [بِمَ ]
شِئْتَ، وَ تَهَبَ لِی مِنْ عِنْدِکَ رَحْمَةً،
از تو می خواهم ای کسی که رفع نیازها در اختیار اوست، و آن حاجات در مقابل
مشیت او اجابت پذیر و به جانب اراده اش شتابانند؛ که بر محمّد و خاندان
محمّد درود فرستی، و آن بنده را که بر او ستمی کردم هرگونه که خواهی از من
راضی گردانی، و از جانب خود مرا رحمت عطا نمایی،
نکته در اینجا چیست؟
نکته این است که باید حواسمان باشد مانند بنی اسرائیل نباشیم که زمانی که
خدا به ایشان امر کرد بروند با عمالقه بجنگند گفتند تو با خدایت برو به جنگ
آنها ما اینجا نشستهایم:
قَالُوا یَا مُوسَى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فِیهَا
فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّکَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ ﴿سوره
مائده - آیه 24﴾
گفتند اى موسى تا وقتى آنان در آن [شهر]ند ما هرگز پاى در آن ننهیم تو و پروردگارت برو[ید] و جنگ کنید که ما همین جا مى نشینیم.
اینجا ما هم بگیم خدایا ما نمیتونیم جبران کنیم خودت برو جبران کن!
نه این معنا و منظور این دعا نیست!
از نشانههای استجابت این دعا این است که به مانند حکایتی که درباره نجات
موش ذکر شد، خداوند توفیق و مقدمات جبران آنها را برای شما فراهم میکند!
یعنی مثلاً پولی میرساند که شما بروی به کسی که به مالش صدمه زدی بدهی
قلب کسی را که شما به او ظلم کردهای نسبت به شما نرم میکند و شما مجال مییابی و جرأت میکنی در فضایی آرام از او حلالیت بطلبی
و ...