ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
صفت، هدایت و نجات...
مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام خطاب به یکی از فرزندانشان میفرمایند:
خداى عزّ و جلّ، اخلاق نیکو را رشتهای میان خود و بندگانش قرار داده است، پس لازم است هر یک از شما به خُلقی چنگ زند (و حداقل یکی از صفات خدا را در خود به وجود آورد) که متّصل به خداى متعال باشد (و مایه رستگاریاش شود)[1].
در خصوص حدیث شریف فوق، عالم ربّانی آیت الله سید حسین یعقوبی
قائنی رضوان الله علیه میفرمودند:
"ظاهراً مرحوم آقای
قاضی بودند که میفرمودند: "سعی کنید لااقل یکی از صفات خدای متعال در شما باشد و
آن صفتِ خدای متعال را با خودتان به آن عالم ببرید که همان یک صفت، شما را نجات
میدهد."
افعال، برای زاییدنِ صفات است. این افعالِ خوب برای آن است که در انسان صفاتِ خوب پیدا
شود. خودِ افعال زائل میشوند، اما صفات باقی میمانند.
بعضیها صفات خوب مثل گذشت، رحم و حس همدردی ندارند؛ و فقط برای تظاهر و ریا و تعریفِ
مردم، این افعال در آنها ظاهر میشود؛ اما برای خدا نمیتوانند یک قدم بر اساس عواطف
انسانی بردارند.
ما که قرار است بمیریم، جوری بمیریم که صفات خدا در ما باشد و با آن صفت به آن عالم
منتقل شویم.
خدای متعال وقتی کسی با صفات خودش به نزدش میرود را تحویل میگیرد...
هنرِ شبیه شدن به خدا،
هنرِ پردهپوشی،
و [هنر دیگر صفات خدایی]... را یاد بگیریم.
انسانهای با صفت معمولاً توفیق هدایت پیدا میکنند و نجات پیدا میکنند و عاقبت
به خیر میشوند!"
در تأیید بیانات فوق علاوه بر حدیث نخست، احادیث متعدد دیگری وجود دارد که به عنوان نمونه به ذکر دو مورد بسنده میشود.
در حدیث دیگری از امیر مؤمنان علی علیه السلام نقل شده است که فرمودند:
صفت سخاوت انسان را از گناهان پاک میسازد و محبوب قلوب خلق میگرداند. هر کس
که به مردم نیکی کند، عاقبتش نیکو میشود و راههای صعب و مشکل بر او آسان میشود[2].
در نقلی تاریخی نیز مرتبط با این بحث بیان شده:
پیامبر صلوات الله علیه و آله دستور داد، گروهی از جنایتکاران یکی از جنگها را که
قصد ترور رسول الله را داشتند و هنگام ارتکاب به جرم (با توجه به خبر غیبی جبرئیل علیه
السلام به پیامبر صلی الله علیه و آله) دستگیر شده بودند، به قتل برسانند، ولی یکی
از آنها را استثنا کرد.
آن مرد تعجّب کرد و گفت: با این که گناه ما یکی است، چرا مرا از میان آن جمعیت جدا
کردی؟
حضرت فرمودند:
خداوند به من وحی فرستاد که تو سخاوتمندِ قوم خود هستی و من نباید تو را به
قتل برسانم.
آن مرد پس از شنیدن این سخن گفت:
گواهی میدهم که خدایی جز خدای یگانه نیست و تو محمد رسول خدا هستی.
رسول خدا سپس با تأکید فرمودند: سخاوتش او را بهشتی کرد[3]!
در حکایت فوق نیز، مشاهده میشود که صفت سخاوتِ آن شخصی که قصد جان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را داشته است، مقدمهای شد برای هدایت و عاقبت به خیری او و رسول اکرم صلوات الله علیه و آله نیز بر همین مطلب انگشت گذاشتند و تأکید فرمودند!
[1] إنّ اللّهَ عزّوجلّ جَعَلَ مَحاسِنَ الأخلاقِ وُصلةً بَینَهُ و بَینَ عِبادِهِ، فَبِحَسْبِ أحدِکُم أن یتمسَّکَ بِخُلُقٍ متَّصِلٍ بِاللّهِ تعالى. (ثر الدرّ (ابو سعد آوی): ج۱، ص۳۰۴)
[2] السَّخَاءُ یُمَحِّصُ الذُّنُوبَ وَ یَجْلِبُ مَحَبَّةَ الْقُلُوب. مَنْ اَحْسَنَ اِلی النّاس حَسُنَتْ عَواقِبُهُ وَ سَهُلَتْ لَهُ طُرُقُهُ. (غرر الحکم (تمیمی آمدی): ج۱، ص۹۲)
[3] أَنَّ قَوْماً أُسَارَى جِیءَ بِهِمْ إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَأَمَرَ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِضَرْبِ أَعْنَاقِهِمْ ثُمَّ أَمَرَهُ بِإِفْرَادِ وَاحِدٍ مِنْهُمْ وَ أَنْ لاَ یَقْتُلَهُ فَقَالَ اَلرَّجُلُ لِمَ أَفْرَدْتَنِی مِنْ أَصْحَابِی وَ اَلْجِنَایَةُ وَاحِدَةٌ فَقَالَ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْحَى إِلَیَّ أَنَّکَ سَخِیُّ قَوْمِکَ وَ أَنْ لاَ أَقْتُلَکَ فَقَالَ اَلرَّجُلُ فَإِنِّی أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ أَنَّکَ رَسُولُ اَللَّهِ قَالَ فَقَادَهُ سَخَاؤُهُ إِلَى اَلْجَنَّةِ. (اختصاص (شیخ مفید): ج1، ص253)