اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُونَ ﴿1﴾
آیا مردم پنداشتند که همینکه گفتند ایمان آوردیم رها مىشوند و مورد آزمایش قرار نمىگیرند.
حاشیهای به مهمی متن: خدا در آخرالزمان یه جوری صحنه رو میچینه که عمدتاً دنیا دست آدم بداست
در نتیجه آدم دنیا رو بخواد باید بره تو تیم آدم بدا یا حداقل باهاشون در نیافته.
در نتیجه چیمیشه؟
یعنی نتیجه دشمنی نکردن با آدم بدا برای داشتن دنیایی آبادتر چیمیشه؟
قبل از اینکه بفهمیم چیمیشه یک حدیث جالب درباره آنچه تا اینجا خدمت شما عرض شد:
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :
به زودى زمانى بر
مردم مى آید که در آن ،
ریاست ، جز با کشتار و خودکامگى ،
و ثروت ، جز با
غصب و بخل ورزى ،
و محبوبیت ، جز با کنار گذاشتن دین و پیروى از هوس، بهدست نمىآید.
پس هر کس آن زمان را در یابد و با آن که مى تواند ثروتمند
شود، بر نادارىِ خویش شکیبایى کند
و با آن که مى تواند محبوبیت به دست
آورد، بر نفرت و دشمنی [مردم] شکیبایى ورزد
و با آن که مى تواند قدرت به چنگ
آورد، بر خوارى [و بر کنارى از قدرت] شکیبایى نماید،
خداوند، ثواب
پنجاه صدّیق از صدّیقانى که مرا تصدیق کردهاند، به او عطا خواهد کرد.
سَیَأتی عَلَى النّاسِ زَمانٌ لایُنالُ
المُلکُ فیهِ إلّا بِالقَتلِ وَ التَّجَبُّرِ، و لَا الغِنى إلّا بِالغَصبِ
وَ البُخلِ، و لَا المَحَبَّةُ إلّا بِاستِخراجِ الدّینِ وَ اتِّباعِ
الهَوى؛ فَمَن أدرَکَ ذلِکَ الزَّمانَ فَصَبَرَ عَلَى الفَقرِ و هُوَ
یَقدِرُ عَلَى الغِنى، و صَبَرَ عَلَى البِغضَةِ و هُوَ یَقدِرُ عَلَى
المَحَبَّةِ، و صَبَرَ عَلَى الذُّلِّ و هُوَ یَقدِرُ عَلَى العِزِّ، آتاهُ
اللّهُ ثَوابَ خَمسینَ صِدّیقا مِمَّن صَدَّقَ بی. (14)
اوضاع اهل ایمان در آخرالزمان چگونه است؟
پرده نخست:
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
قبل ذلک فتنة شرّ: یمسی الرجل مؤمنا و یصبح کافرا، و یصبح مؤمنا و یمسی کافرا.(2)
پیش از آن روز موعود فتنه جانکاهی است که انسان در حال ایمان شب میکند و در حال کفر صبح میکند، یا در حال ایمان صبح کرده، در حال کفر شب میکند.
عامل اصلی مهمترین و پیچیدهترینِ این فتنهها چیست؟
پرده دوم:
حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام:
إنّ ممّن ینتحلُ مودّتنا أهلَ البیت، من هو أشدُّ فتنةً علی شیعتِنا من الدّجّال.فقلتُ: بماذا؟قال: بموالاتِ أعدائِنا و معاداةِ أولیائِنا. إنّه إذا کان کذلک، اختلطَ الحقُّ بالباطل و اشتبهَ الأمرُ فلم یُعرَف مؤمنٌ من منافقٍ. (3)
همانا از کسانی که مدعی مودت ما اهل بیت هستند، کسی هست که در فتنهگری، برای شیعیان ما از دجال شدیدتر است. (راوی) گفتم: برای چه؟
(امام) گفت: به خاطر دوستی با دشمنان ما
و دشمنی با دوستانمان.
چون چنین شد، حق با باطل آمیخته میشود و مؤمن از منافق بازشناخته نمیشود.
راهکار حفظ شدن در این فتنه عظیم چیست؟
پرده سوم:
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
قال رسول الله صلوات الله علیه و آله: لاصحابه ای عری الایمان اوثق فقالوا
الله و رسوله اعلم و قال بعضهم الصلاة و قال بعضهم الزکاة و قال بعضهم
الصیام و قال بعضهم الحج و العمرة و قال بعضهم الجهاد فقال رسول الله صلوات
الله علیه و آله لکل ما قلتم فضل و لیس به و لکن اوثق عری الایمان الحب فی
الله و البغض فی الله و توالی اولیا الله و التبری من اعدا الله.
️ رسول خدا صلی الله علیه و آله به اصحاب خویش فرمود:
کدام دستگیره از دستگیرههای ایمان محکمتر است؟
اصحاب عرض کردند که: خدا و رسول او بهتر میدانند.
و بعضی از ایشان گفتند:
نماز، دسته استوارتر است.
و بعضی از ایشان گفتند که: زکات محکمتر است.
و بعضی از ایشان گفتند: روزه.
و برخی گفتند: حج
و عدهای هم گفتند: جهاد؛
سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود که:
از برای هر یک از آنچه گفتید فضلیتی هست، اما هیچیک، آن محکمترین دستگیره ایمان نیستند،
محکمترین دستهگیره ایمان،
دوستی در راه خدا است،
و دشمنی در راه خدا،
و دوست داشتن دوستان خدا،
و بیزاری جستن از دشمنان خداست.
تکملهای برای تأمل بیشتر:
در دوره زمانهای هستیم که بسیار شنیده میشود فلانی آدم بسیار موفق و شخصیت بسیار جالبی داره، با همه کس میتونه صمیمی بشه و بلده با هم خوب و خوش باشه! این گونه افراد در فرهنگ رایج امروز به عنوان شخصی موفق تلقی میشوند، حدیث زیر در این خصوص بسیار قابل تأمل است که به احادیث قبلی نیز مرتبط است:
پرده چهارم:
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
کل من لم یحب علی الدین و لم یبغض علی الدین فلا دین له. (5)
هر که برای دینش دوستی نکند، و برای دینش دشمنی نکند، اصلاً دین ندارد!!
معمولاً امروزه آدما برای دینشون خیلی با کسی درگیر نمیشن
همونطور که گفتم این جمله رو شاید شما هم زیاد شنیده باشین:
فلانی با همه خوبه
با همه جور آدم خوب میتونه گرم بگیره
این تو جامعه امروز ما این شده یک خصیصه مثبت
در حالی که طبق این بیان نشانه بیدینی طرف هست
نمیشه طرف علنی با افتخار از کثافتکاریاش تو تایلند و مهمونی شبانه ویلای شمالش خبر بده و ما بهش لبخند بزنیم.
نمیشه طرف علنی حجاب رو مسخره کنه و ما بهش لبخند بزنیم.
نمیشه با کسی که بگه مثلاً مشهدیا فلانترین آدمها هستن بعد بگه شاید تاثیر امام رضا [علیه السلام] باشه (حتی به شوخی) و ما بهش لبخند بزنیم و...
ولو که طرف فامیل نزدیکمون باشه!!!!
️
لَا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ
یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَلَوْ کَانُوا آبَاءَهُمْ
أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ (6)
نمىیابى مردمى را که به خدا و روز قیامت ایمان آورده باشند،
ولى با کسانى که با خدا و پیامبرش مخالفت مىورزند دوستى کنند،
هر چند آن مخالفان، پدران یا فرزندان یا برادران و یا خویشان آنها باشند.
خلاصه دینداری با لبخند به دشمن خدا و از اون بدتر بیزار نبودن قلبی از دشمن خدا قابل جمع نیست
که امروزه قابل جمع میدوننش بدبختانه بسیاری از مذهبیها و همین عامل اصلی انحراف و گمراهی در فتنهها میشه!!!!!!
چنانچه حضرت امام جعفر صادق علیه السلام نیز به این معنی تصریح و تأکید دارند:
مَنْ جَالَسَ لَنَا عَائِباً
أَوْ مَدَحَ لَنَا قَالِیاً
أَوْ وَاصَلَ لَنَا قَاطِعاً
أَوْ قَطَعَ لَنَا وَاصِلًا
أَوْ وَالَى لَنَا عَدُوّاً
أَوْ عَادَى لَنَا وَلِیّاً
فَقَدْ کَفَرَ بِالَّذِی أَنْزَلَ السَّبْعَ الْمَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیم. (7)
هر که مجالست کند با کسی که از ما عیبجویی می کند،
یا دشمن ما را مدح کند،
یا با کسی که از ما بریده پیوند کند،
یا از دوستداران ما کناره گیرد،
یا با دشمن ما دوستى کند،
یا با دوست ما دشمنى کند،
به کسی که سبع مثانى و قرآن عظیم را فرو فرستاده (یعنی خداوند) کافر گشته.
تو این دوره زمونه که همه چی داره قاطی میشه این حدیث خیلی روشنگری می کنه!!!
اما راهکار عملی برای این حفظ تبری و به تبع آن حفظ ایمان در آخرالزمان چیست؟
دو راهکار:
راهکار نخست یک دعای بسیار مهم:
اسحاق بن فضل هاشمی گوید: یکی از دعاهای امیر المؤمنین علی بن ابی طالب (علیهما السلام) این است:
اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِکَ اَنْ اُعادِىَ لَکَ وَلِیًّا، اَوْ
اُوالِىَ لَکَ عَدُوًّا، اَوْ اَرْضى لَکَ سَخَطًا اَبَدًا. اَللّهُمَّ
مَنْ صَلَّیْتَ عَلَیْهِ فَصَلاتُنا عَلَیْهِ، وَ مَنْ لَعَنْتَهُ
فَلَعْنَتُنا عَلَیْهِ. اَللّهُمَّ مَنْ کانَ فى مَوْتِه فَرَجٌ لَنا وَ
لِجَمیعِ الْمُسْلِمینَ فَاَرِحْنا مِنْهُ، وَ اَبْدِلْ لَنا بِه مَنْ هُوَ
خَیْرٌ لَنا مِنْهُ، حَتّى تُرِیَنا مِنْ عِلْمِ الاِْجابَةِ ما
نَتَعَرَّفُهُ فى اَدْیانِنا وَ مَعایِشِنا، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ. (8)
️ «خداوندا پناه میبرم به تو
از اینکه دوستت را دشمن بدارم،
یا با دشمنت دوستی کنم،
یا کسی را که از تو خشم به دل دارد خشنود سازم.
خداوندا بر هر کس که تو درود فرستی درود ما نیز بر او باد،
و بر هر کس لعنت کنی لعنت ما نیز بر او باد.
خداوندا هر کس که مرگ او موجب شادی ما و شادی تمام مسلمین است ما را از شرّ او آسوده ساز،
و بجای او کسی را به ما ارزانیدار که برای ما بهتر از او باشد،
تا آنجا که نشانه اجابت را طوری بر ما نمایانسازی که ما در دین و دنیای خود بدان آشنا باشیم،
ای مهربانترینِ مهربانان».
️
این دعای شریف از ادعیه بسیار مورد توجه و تاکید عالم ربانی حضرت آیت الله
یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه بوده و ایشان توصیه میکردند که
مؤمنینِ سالک هر روز آن را بخوانند و درباره آن چنین بیان میداشتند:
[در زمانی که دشمنان دین در لباسهای گوناگون ظاهر میشوند و ممکن است انسان نتواند دوست را از دشمن تشخیص دهد،
خواندن این دعا باعث میشود که «تولی و تبری» حفظ شده و ایمان او ثابت بماند.] (9)
اما راهکار دوم:
توجه و تأکید ویژه به حفظ نهی از منکر و برائت از مخالفین و دشمنان خدا و اولیای خدا و دین خدا به ویژه در قلب! که اگر چنین نکنیم چه میشود؟
قلب که ظرفی است که باید در آن حق واقع شود زیر رو میشود و دیگر زیر بار هیچ حقی نمیرود.
بصیرت که باید باعث شود تا درست را درست و غلط را غلط ببینیم زیر و رو میشود و در نتیجه شخص به خاطر ترک نهی از منکر و برائت از مخالفین و دشمنان خدا و اولیای خدا و دین خدا به تبع زیر و رو شدن بصیرتش درست را غلط میبیند و غلط را درست و در نتیجه در جبههای مقابل جبهه حق قرار میگیرد و گرفتار بدترین نوع سوء عاقبت میشود. (نعوذاً بالله)
توضیح تفصیلی و مستند بیان بالا با ذکر یک مثال ملموس درباره راهکار دوم:
وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصَارَهُمْ کَمَا لَمْ یُؤْمِنُواْ بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ نَذَرُهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ - وَ لَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَیْهِمُ الْمَلآئِکَةَ وَ کَلَّمَهُمُ
الْمَوْتَى وَ حَشَرْنَا عَلَیْهِمْ کُلَّ شَیْءٍ قُبُلًا مَّا کَانُواْ
لِیُؤْمِنُواْ إِلاَّ أَن یَشَاءَ اللّهُ وَ لَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ
یَجْهَلُونَ (10)
و دلها و دیدگانشان را زیر و رو میکنیم چنانکه نخستین بار به آن ایمان نیاوردند و آنان را رها مىکنیم تا در طغیانشان سرگردان بمانند
و (وقتی چنین شد و قلوب و بصیرتشان زیر و رو شد) حتی اگر ما فرشتگان را بر آنها نازل میکردیم، و مردگان با آنها سخن میگفتند، و همه چیز را در برابر آنها جمع مینمودیم هرگز ایمان نمیآوردند، مگر آنکه خدا بخواهد ولی بیشتر آنها نمیدانند.
یک بار دیگر با دقت دو آیه بالا را مطالعه بفرماید!
آیاتِ بسیار مهم و تهدیدآمیزی است!
خداوند میفرماید اگر قلب و بصیرت کسی زیر و رو شود
دیگر حتی اگر فرشتگان بر ایشان نازل شوند،
مردگان با ایشان سخن گویند
و همه چیز را برای ایشان محشور کنیم
باز هم ایمان نمیآورند!
اما علت چیست؟
بر طبق کلام معصومین علیهم السلام که در ادامه تقدیم میشود، قلب آن چیزی است که قرار است در آن حق قرار گیرد
و بصیرت آن قوهای است که به کمک شخص درست را درست میبیند و غلط را غلط!
اما زمانی که قلب و بصیرت شخص زیر و رو شود چه میشود؟
دیگر هیچ حقی را نمیپذیرد
و درست را غلط میپندارد و غلط را درست تشخیص میدهد!
اما تمام اینها مقدمه بود!
سوال اصلی این است که در چه شرایطی شخص گرفتار زیر و رو شدن قلب میشود.
بر طبق کلام مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام که در ادامه تقدیم میشودهنگامی که شخص امر به معروف و نهی از منکر را در مرحله قلبی ترک کند
و از منکر قلباً بیزاری نجوید
و نسبت به منکر بیتفاوت باشد
و برایش عادی باشد
زیر رو شدن قلب و بصیرتش آغاز میشود!
و کم کم بدیهیات را منکر میشود و غلط ترین منکر بدیهی را معروف میپندارد
و معروف مسلّم را منکر قلمداد میکند
و حرف حق را قبول نمیکند!
و اما روایات:
ابو جارود، از امام باقر علیه السلام روایت میکند که ایشان درباره این سخن خداوند که "نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ" قلبها و بصیرتهایشان را زیر رو میکنیم" میفرمایند:
دلهای آنان را وارونه میکنیم به طوری که قسمت پایین دلهایشان بالا باشد و بیناییشان را کور میکنیم به طوری که نتوانند هدایت را ببینند.
علی بن ابی طالب علیه السلام فرمودند:
بیگمان اولین جهادی که به آن مکلف میشوید جهاد با قلبهایتان است،
هر که قلبش معروفی را معروف نشناسد و منکری را زشت نشمارد قلبش وارونه میشود به طوری که پایین ان در بالا و بالای آن در پایین قرار میگیرد و هیچ خیری را نمیپذیرد.(11)
حالا اگر در جامعهای انسان نسبت به منکر بیتفاوت شد و از آن بیزاری نجست و برایش عادی شد!
مانند بد حجابی که در جامعه ما عادی شده و کسی از آن نهی نمیکند و در بین عموم مردم و خیلی عادی با آن برخورد میکنند!
این بی تفاوتی و عادی شدن این منکر برای قلب! نتیجهاش میشود زوال بصیرت و ایمان!!!
در تکمیل این عرایض دو حدیث دیگر را تقدیم میکنم:
در حجة الوداع رسول اکرم در بیانی بسیار مفصل در خصوص آخرالزمان این گونه بیان میکنند:
و الذی نفسی بیده یا سلمان ان عندها یکون المنکر معروفاً و المعروف منکراً. (12)
و به آن خدائى که جانم به دست او است اى سلمان در آن زمان منکر، معروف و معروف، منکر میشود.
همانطور که مشاهده میفرمایید از بزرگترین بلاهایی که نشان از زوال و نابودی ایمان عمده افراد در آخرالزمان است پنداشتن منکر به معروف و معروف به منکر است که عمدهترین دلایل رخدادنش در بالا ذکر شد.
به همین خاطر است که در در روایت ارزشمند دیگری از امام صادق علیه السلام در خصوص آخرالزمان ایشان این چنین بیان میفرمایند که:
إِنَّهُ سَیَأْتِی عَلَیْکُمْ زَمَانٌ لَا یَنْجُو فِیهِ مِنْ ذَوِی الدِّینِ إِلَّا مَنْ ظَنُّوا أَنَّهُ أَبْلَهُ وَ صَبَّرَ نَفْسَهُ عَلَى أَنْ یُقَالَ [لَهُ] إِنَّهُ أَبْلَهُ لَا عَقْلَ لَهُ. (13)
بدون شک زمانى براى شما پیش آید که از دینداران نجات نیابد، جز آنکه را مردم ابلهش دانند و خود او هم آماده باشد و تحمل کند که به او گویند ابله و بی عقل.
این حدیث فوق العاده مهم و کلیدیست
حضرت میفرمایند تازه در بین دینداران! تنها کسی ایمانش باقی میماند که مردم او را بیعقل بدانند!
اما چرا؟
جواب با توجه به روایات و آیات و توضیحات بالا مشخص است!
چون اکثر مردم در آخرالزمان درست را غلط میدانند و غلط را درست،
در نتیجه کسی که دارد حقیقتاً درست عمل میکند را بیعقل میدانند!
(1) سوره عنکبوت - آیه 2
(2) یوم الخلاص (کامل سلیمان):ج1، ص 361
(3) وسائل الشیعه (شیخ حر عاملی): ج16، ص179
(4)
الکافی (ثقة الاسلام کلینی): ج2، ص126
(5)
الکافی (ثقة الاسلام کلینی): ج2، ص 128
(6) سوره مجادله -
آیه 22
(7) امالی (شیخ صدوق): مجلس 13؛ ح7؛ ص 57
(8)
امالی (شیخ مفید): مجلس 20؛ ح 6
(9)
به نقل از کتاب شریف انیس الصادقین: فصل دعاها؛ دعای شماره 20
(10) سوره انعام - آیات 110 و 111
(11) تفسیر قمی: ج1، ص220
(12) منتهی الآمال (شیخ عباس قمی) (آخِر باب هفتم علائم ظهور)
(13) اصول کافى (ثقة الاسلام کلینی) ج3، باب مدارای با مردم، ح5
(14) اصول کافی (ثقة الاسلام کلینی) : ج2، ص 547