او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده
او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده

ذکر نام مولا علی در قرآن مجید!!!!

بسم الله الرحمن الرحیم


سلام


درست است که در هیچ جای قرآن نام امیرالمومنین به صراحتاْ به عنوان جانشین رسول خدا نیامده است اما این مطلقاْ به این معنا نیست که نام حضرت مطلقاْ در قرآن نیامده است!!!

دو نمونه را تقدیم میکنم:

محمد بن عباس از احمد بن ادریس از عبد الله بن محمد بن عیسی از موسی بن قاسم از محمد بن علی بن جعفر روایت کرد که گفت:  

شنیدم امام رضا علیه السلام که فرمود: امام صادق آیه شریفه ی وَإِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ﴿۴- زخرف﴾ (همانا او در اصل کتاب نزد ما علیِ حکیم است) را تلاوت کرد و فرمود منظور از آن علی بن ابی طالب علیه السلام است.

تأویل الآیات، ص 552 ح2

در تصریح همین معنا در زیارت ششم امیرالمومنین در مفاتیح الجنان که از ناحیه امام صادق علیه السلام صادر شده است


امام صادق در وصف مولا می فرمایند:


وَ الْمُنْجِی مِنَ الْهَلَکَاتِ الَّذِی ذَکَرَهُ اللَّهُ فِی مُحْکَمِ الْآیَاتِ فَقَالَ تَعَالَى وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ


و رهایى‏ بخش از هلاکتها، آن کسیکه خدا در آیات محکم او را ذکر کرده و فرموده است: او در اصل کتاب‏ نزد ما علىّ حکیم است.


لینک متن و ترجمه ی زیارت ششم امیرالمومنین در مفاتیح الجنان



خدا را شکر که مولایم علی شد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اما مورد دیگر :

در آیه ی ۸۴ از سوره ی  شعرا از قول حضرت ابراهیم علیه السلام گفته می شود:   

وَاجْعَل لِّی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ

و زبان راستگویی را برای من در آیندگان قرار ده.

 

خوب حالا میگردیم دنبال جواب این درخواست.........میرسیم به آیه 50 از سوره ی مریم:

وَ وَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا

و از رحمت‏خویش به آنان ارزانى داشتیم و برایشان (ابراهیم و اسحاق و یعقوب)، زبان صدق علی را قرار دادیم!!

 اما روایات در توضیح این آیات:

ابوبصیر از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که:  

خداى عز و جل می فرماید: « هنگامی که [حضرت ابراهیم] از آن ها و آنچه جز خدا می پرستیدند کناره گیری کرد، ما اسحق و یعقوب را به او بخشیدیم و همه را پیغمبر قرار دادیم، و از رحمت خود بدان ها بخشیدیم، و براى آن ها على را زبان راستى قرار دادیم »  

مقصود على بن ابى طالب (علیه السلام) است، زیرا ابراهیم از خداى عز و جل خواسته بود که برایش در میان پسینیان زبان راستى قرار دهد و خداى تبارک و تعالى براى او و اسحق و یعقوب، على را زبان راستگو قرار داد.
 

حدثنا أبی و محمد بن الحسن رضی الله عنهما قالا حدثنا سعد بن عبد الله عن یعقوب بن یزید عن محمد بن أبی عمیر عن هشام بن سالم عن أبی بصیر عن أبی عبد الله ع ... قال الله عز و جل فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ کُلًّا جَعَلْنا نَبِیًّا وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا یعنى به علی بن أبی طالب ع لأن إبراهیم قد کان دعا الله عز و جل أن یجعل له لسان صدق فی الآخرین فجعل الله تبارک و تعالى له و لإسحاق و یعقوب لسان صدق علیا.
کمال الدین وتمام النعمة، الشیخ الصدوق، ج 1 ص 139
تأویل الآیات، شرف الدین الحسینی، ص 297 (مؤسسة النشر الإسلامی ) ج 1 ص 304 (مدرسة الإمام المهدی عج)

و از این جالبتر:

در دعای ندبه که مخصوص امام مهدی (علیه السلام و عجّل الله تعالی فرجه) می باشد، چنین آمده است:
و بعضی از اولیائت را به عنوان دوست خود گرفتی، و وقتی از تو زبان راستی در آیندگان خواست، دعایش را مستجاب نمودی و آن را علی قرار دادی.
و بعض اتخذته [لنفسک ] خلیلا، و سألک لسان صدق فی الآخرین فأجبته، و جعلت ذلک علیا.

مباحث دقیقتر روایی حتی از منابع اهل سنت و مباحث مربوط به علم صرف و نحو بیشتر را میتونید از این دو لینک در خصوص این آیه دوم پیگیری بفرماید:

http://islamtxt.ir/node/32

و

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=158098

و

http://donyaye-emruz.blogsky.com/

فقط یک نکته

در هیچ کجای زبان عرب "لسان"همراه با "علی" نیامده. چون باید مصداقی باشه تا بتونیم بگیم این هم نمونه ای از اون هست بنابر این اینجا علی برای لسان صدق صفت نیست و منظور شخص خاصی است که زبانش مصداق لسان صدق است یعنی مولا امیرالمومنین علی علیه السلام 

 

خدا را شکر که مولایم علی شد!!!!!!!!!!!!!!!! 

چه کنم تا جزو یاران امام زمان باشم؟؟!!!

نوشته است:بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

منه دانشجو با درسای خیلی خیلی سنگین...
میخواستم بدونم آخه منی که مثه استادو شماها...توفیق ندارم اطلاعاتمو(نه علمی...مذهبی) به این اندازه بالا ببرم!امام زمان کسی مثه منو جزء313تا یارش قبول میکنه؟!Sad

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

313 نفر را نمیدانم
اما اگر میخواهید جزو یاران حضرت باشید

امام صادق علیه السلام می فرمایند:

من سره أن یکون من أصحاب القائم فلینتظر ولیعمل بالورع ومحاسن الاخلاق، وهو منتظر

هر کس شاد می شود که از اصحاب قائم علیه السلام باشد، می بایست که منتظر باشد و بر اساس ورع و محاسن اخلاق عمل نماید در حالی که منتظر است.
غیبت نعمانی، ص 200 ح16

ورع از تقوا بالاتر است

تقوا یعنی انجام واجب و ترک حرام

ورع بر طبق فرمایش مولا علی یعنی:

الورع الوقوف عند الشبهه
ورع یعنی توقف در امور شبه ناک
غرر الحکم ص 216

یعنی علاوه بر ترک گناه باید کسی که میخواهد یار امام زمان باشد از شبهات هم پرهیز کند!


حال ممکن است بگویید که من که در انجام واجبم می لنگم و در ترک معصیتم که تعطیل چه برسد به ترک شبهه

همه همین هستیم

اما آیا خدا قادر نیست ما را آدم کند

امام سجاد در دعای 22 ضحیفه ی سجادیه سخنی به این مضمون دارند که:

خدایا میدانم که باید نفسم را اصلاح کنم اما تو تواناتری نسبت به من در اصلاح نفسم


زورمون به نفسمون نمیرسه آیا عرضه ی گدایی در خونه ی خدا هم نداریم

درسته بی آبرو هستیم

اما خدا مگه امر نکرده که به اهل بیت که پیش خدا آبرو دارن توسل کنیم

عرضه ی توسل به اهل بیت هم نداریم

گر گدا کاهل بوَد تقصیر صاحب خانه چیست؟



و البته تمام این ها در صورتی است که ما راست بگوییم

یعنی چی ؟

یعنی حقیقتاً امام زمان را بخواهیم و امام زمان را هم برای خدا و خود امام زمان بخواهیم نه برای خودمان و دنیای خودمان و حاجات خودمان که

شخصی از امام صادق علیه السلام سوال می کند که آقا جان فرج شما اهل بیت کی فرا می رسد ؟

حضرت در پاسخش می فرمایند:
ما لک و الفرج و أنت ممّن ترید الدّنیا؟!
تو را به فرج چه کار در حالیکه دنیا را می خواهند و دنیا طلبند؟؟!!!

کسی می پرسد فرج چه زمانی است که خد را برای خدا و حضرت آماده کرده است، منی که فرج را برای آن می خواهم که دنیایم آباد شود، مشکلات اقتصادی ام حل شود و...
من آقا را برای خدا و خودش نمی خواهم
برای حوائج خودم میخواهم
و یا توهم زده ام که ایشان را برای خدا و خودش می خواهم

وگرنه نمی گفتم من درس دارم و وقت ندارم برم دینم را یاد بگیرم که مولا علی می فرمایند

یا ایها الفتیان حصنوا دینکم بالعلم
ای گروه جوانان ایمان خود را حفظ کنید با کسب علم
الحدیت-روایات تربیتى، ج‏2، ص: 51


در این کلام نورانی مولا مخصوصاً به جوانان امر میکنند که اگر میخواهند دینشون حفظ بشه باید بروند و نسبت به آن علم پیدا کنند!!!!
حتماً این دو تاپیک را نظری بیافکنید:



من برای دینم وقت ندارم!
و
از اون مهمتر، این تاپیک:


(B+)علل باز ماندن افراد، از یاری رساندن و بودن در رکاب امامِ زمانشان


شرط اول اینه که اول انسان با خودش صادق باشه

ببینه چه قدر برای حضرت تا حالا هزینه کرده

چه قدر وقت گذاشته



مهمترین مشکل ما اینه که راست نمیگیم

صادق نیستیم، نه با خودمون و نه با خدا



تا اونجا که من فهمیدم بر اساس آیات و روایات برای بودن در رکاب حضرت 3 چیز نیاز اساسی هست

1- تحصیل اعتقادات درست (که بسیار بسیار بسیار بسیار مهم است نسبت به بقیه!!!!!!)
2- تحصیل ورع (با همان توضیحاتی که در خصوص ورع داده شد)
3- تحصیل خلق خوش و اخلاق نیکو

برای تحصیل مورد 2 که ورع باشه هم قبلش انسان نیاز داده تا فروع دینش را خوب بشناسه و احکامش اعمال عبادیش رو خوب بلد باشه


برای انجام تمام امور بالا هم شدیداً به دو چیز نیاز داره


1- توکل و التماس شدید به خدا با حُسن ظن بسیار زیاد به فضل خدا در عین اعتراف و تقصیر خودش و فقر و عجز خودش

فضل یعنی بی استحقاق بخشیدن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

2- توسل به اهل بیت که یگانه راه رسیدن به خدا هستند و جز آنها راهی نیست به سمت خدا و در این خصوص هم مراجعه بفرماید به این تایپک:

(A)رابطه حب اهل بیت و ایمان!#



اگر ما در طلبمان حقیقتاً صادق باشیم (که این صادقانه بودن طلب هم نشانه هایی دارد) خدا از ارائه ی فیض دریغ ندارد
منتها آن دوچیز را فراموش نکنید
مجدد تکرار میکنم

1- توکل و التماس شدید به خدا با حُسن ظن بسیار زیاد به فضل خدا در عین اعتراف و تقصیر خودش و فقر و عجز خودش
2- توسل به اهل بیت که یگانه راه رسیدن به خدا هستند و جز آنها راهی نیست به سمت خدا و در این خصوص هم مراجعه بفرماید به این تایپک:

(A)رابطه حب اهل بیت و ایمان!#




مشکل اینجا هست که بیش از 1000 سال است که ده ها و هزاران و شاید صد ها هزار نفر بوده اند که اینها را بهتر از منِ حقیر بلد بوده اند

اما کو مرد عمل؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ای وای بر من

خدایا توفیق عمل به علم را به همه ی ما عنایت فرما




التماس دعای فراوان در حق پدر و مادرم

نکاتی ارزشمند پیرامون سلوک الی الله 2

یک نکته ی تکمیلی در خصوص این قسمت از حرفای ارسال قبلیم که نوشتم:


(۱۹/دی/۹۱ ۲۲:۵۳)علی 110 نوشته است:  گفتند:
اگر انسان میدونست در التماس کردن به خدا چه چیزهایی هست کاری نمیکرد جز التماس به خدا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

به همین مضمون روایتی هم داریم که

اگر بنده می دانست که در سجده چه رحمتی او را فرا گرفته، سر از سجده بر نمیداشت!!!!!!

و سجده از بزرگترین تجلیات تضرع و التماس به درگاه خداست

و نکته ی دیگری در خصوص این قسمت که نوشته ام:


(۱۹/دی/۹۱ ۲۲:۵۳)علی 110 نوشته است:  بعد گفتن کسانی هستند که بعد از یه مدت مأیوس میشوند از این که بخواهند آدم بشن و راه بندگی خدا رو پیش بگیرند
یکی از دلایل یأس اونها و نتیجه نگرفتنشون از اعمالشون این هست که برنامه ی منظم عبادی ندارند (همون عمل اندک هم اگر با نظم انجام داده بشه و مداوم باشه خیلی اثرش بیش از اعمال پراکنده است که بی نظم باشه ولو که بعضی وقتا خیلی هم زیاد باشه، یعنی یه حداقل نظمی در همان عبادات ولو حداقلی لازم هست!!!!!!!!!!!!!!!!)


این نظم در عبادت یک سرّ و نکته ی بسیار لطیف و دقیقی درِِش نهفته است


شما چه وقت یک کار رو منظم انجام میدید؟

بله

وقتی که به هر دلیلی اون کار برای شما دارای اهمیت باشه!!!!!!!!!!!!!!!!!

و وقتی کاری رو بی نظم انجام میدید
معمولاً اونکار برای شما چندان اهمیتی نداره حقیقتاً!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


کسی که بی نظم داره عبادت میکنه یه جورایی انگار خدا و عبادت خدا چندان براش اهمیتی نداره
و چه طور میشه تا وقتی حقیقتاً انسان براش خدا و عبادت خیلی اهمیت نداره منتظر باشه که در عرصه تقرب به خدا اتفاق خاصی براش پیش بیاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟







اما دو ابر نکته ی خفن


یکی به غایت سنگین

و دیگری به غایت لطیف


اول سنگین رو میگم!!!




استادِ استاد میگفتن:

وقتی یک گاو گرسنه باشه و ولش کنی توی یه مزرعه چه میکنه؟

شروع میکنه به خوردن و لگد کردن و له کردن

کاری نداره زمین مال کی هست، آیا کس دیگه ای هم محتاج این چیزایی که اون میخوره هست و.....
فقط همتش اینه که بخوره تا سیر شه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


یه خر که سیر شده رو شما وِلش کن توی یه آخور پر از خرِ ماده

چه میکنه؟

شروع میکنه به.... کاری هم نداره کی به کی هست

فقط همتش اینه که به شهوتش برسه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!




حالا اگه آدم یه جایی در یک موقعیتی قرار گرفت که بتونه به مال دیگران و حق دیگران تعدی کنه (حتی به اندازه ی گرفتن حق یک شخص در ایستادن در صف نونوایی) بدون اهمیت به حق دیگران به اموال دیگران یا بیت المال دست درازی کرد


یا در خلوت که موقعیتی پیش آورد حتک حرمت های الهی رو کرد و شهوت چرانی کرد


در این صورت فرق آدم با خر و گاو چیه؟؟؟؟؟


و آن وقت بود که من به فکر فرو رفتم که فرق من با خر و گاو چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


به قول امضای یکی از اعضای تالار:


هر چیز که در جستن آنی، آنی





و اما بعد از کتک

یک نکته ی بسیار لطیف و دل انگیز که اندکی هم حال داده باشیم و فقط برجک زدن نباشد ارسال ما





حکایتی رو استادِ استاد ما نقل میکنند که:

یه روزی حضرت یوسف در زمانی که عزیز مصر بوده داشته رد میشده از یه راهی، یه بچه ای رو میبینه که خیلی فقیر و ژولیده و مسکین هست

جبرئیل امین نازل میشه و میگه

ای یوسف، آیا میدانی این بچه چه کسی است؟

حضرت یوسف می فرماید، نه نمیدانم ای برادرم جبرئیل

جبرئیل امین میفرماید: این همان نوزادی است که به اذن خدا زمانیکه زلیخا به تو تهمت زد شهادت به پاکی تو داد

وقتی حضرت یوسف این را شنید، امر کرد تا آن کودک را حمام ببرند و او را سیر کنند و خلعت و لباس نو بپوشانند و اکرامش کنند و بی نیازش کنند

بعد دید که حضرت جبرئیل در حال لبخند زدن است

حضرت یوسف پرسید:
ای برادر جبرئیل، آیا از کمی اکرام ما لبخند میزنی؟؟؟؟؟؟

جبرئیل امین پاسخ میدهد:

نه خنده ام از این است که تویی که یک بنده ی خدا هستی، کسی را که در نوزادی آن هم از روی جبر و نه اختیار به زبان آمده و اقرار به پاکی تو کرده است را این چنین اکرام میکنی

در حیرتم که خداوند در روز قیامت با این خلقی که از روی اختیار اقرار به پاکی خدا کرده اند را چه میخواهد با آنها بکند!!!!!










التماس دعا برای پدر و مادرم



خدا یا ما را از کسانی قرار بده که ترس در دل دشمنان حضرت حجت می اندازند!!!



اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و لعنت علی اعدائهم اجمعین و جعلنا من خیر اعوانه و انصاره والمستشهدین بین یدیه

نکاتی ارزشمند پیرامون سلوک الی الله

بسم الله الرحمن الرحیم


سلام


دلم نیامد با شما در میون نگذارم این مطالب رو

یه تماس گرفتم با استاد که بگم در کربلا دعاگویتان بودیم

بعد گفتم استاد دعا بفرماید خدا به من سحر بده!!!!


و بعد مثل رگبار، دُر و گوهر از دهانشان می ریخت و من فقط تونستم قسمتیش رو یاد داشت کنم (رومَم نمیشد بگم استاد دارم حرفاتونن رو می نویسم آروم تر بگید)

اونقدری که تونستم بنویسم ایناس

شاید به درد شما هم خورد:


بعد از اینکه به ایشان گفتم، استاد از خدا بخواید که بتونم سحر پاشم و سحر داشته باشم


گفتند: والا علی آقا من هر چی با خودم فکر میکردم میدیدم سحر خیلی خصوصی هست!
هر چند که اصلاً خود بیداری در سحر موضوعیت داره و ارزش داره ولو که چرت هم بزنی و توی رخت خوابت بشینی

اما شما از سحر شروع نکن
ابتدا سعی کن قبل از اذان مغرب مدتی با خدا مناجات داشته باشی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
پیشنهاد هم میکنم اگه تونستی دعای 22 صحیفه ی سجادیه رو بخونی
به طور مثال فرازی داره به این مضمون که:
خدایا من میدونم که باید نفسم رو اصلاح کنم اما تو تواناتر از منی به اصلاح نفسم!!!


بعد گفتند مجدد، بیداری در سحر مهم هست اما بسیار مهمتر از اون راه پیدا کردن در محفل سحر هست!!!!
و این راه پیدا کردن آثاری داره مثل اینها:

کسی که در سحر راه پیدا کرده:
قلبش شکسته هست
در روز ذوق عمل صالح پیدا میکنه
اشک امانش نمیده
کسل و خسته نیست
اصلاً به فکرش هم خطور نمیکنه که نماز شب 11 رکعت هست فقط دلش میخواد قیام قعود و سجود و رکوع داشته باشه
و...



گفتند:
اگر انسان میدونست در التماس کردن به خدا چه چیزهایی هست کاری نمیکرد جز التماس به خدا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


گفتند اینکه خدا در قرآن می فرماید: ما خلقتَ الجنِّ و الانسِ الّا لیعبدون معناش این نیست که انسان برای عبادت خلق شده
یعنی انسان برای عبودیت خلق شده (هر که عبودیت داشته باشد بی شک عبادت کننده است اما هر عبادت کننده ای الزاماً عبد خدا نیست، یعنی مثلاً اعمال عبادی انجام میده اما از هوای نفسش و ابلیس هم در هر چیزی اطاعت میکنه یا حالت شکستگی و خضوع رو دربرابر خدا نداره در عین اینکه اعمال عبادیش رو هم انجام میده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!)
و تضرع و اظهار فقر به خدا از مهمترین مضاهر عبودیت هست
پس آدم باید در خونه ی خدا دائم تضرع کنه همونطور که اهل بیت دائم اینجوری بودند

(یه توضیح بدم که فرق بین عبادت و عبودیت چیه:
اعمالی هستند مثل نماز و روزه و خمس و زکات و حج و... که بهشون میگن اعمال عبادی
اما الزاماً در اینها ممکن هست که تضرع و خشوع و اظهار فقر به خدا وجود نداشته باشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!
همونطور که خدا در آیات ابتدایی سوره ی مومنون می فرماید از نشانه های مومنین این هست که در نماز خاشعند!!!!!
عبد در مقابل مولا و معبود خود متضرع و خاشع است!!!!!)


بعد گفتن کسانی هستند که بعد از یه مدت مأیوس میشوند از این که بخواهند آدم بشن و راه بندگی خدا رو پیش بگیرند
یکی از دلایل یأس اونها و نتیجه نگرفتنشون از اعمالشون این هست که برنامه ی منظم عبادی ندارند (همون عمل اندک هم اگر با نظم انجام داده بشه و مداوم باشه خیلی اثرش بیش از اعمال پراکنده است که بی نظم باشه ولو که بعضی وقتا خیلی هم زیاد باشه، یعنی یه حداقل نظمی در همان عبادات ولو حداقلی لازم هست!!!!!!!!!!!!!!!!)



و گفتند این حقه که معصومین فرمودند که تا بنده 5 چیز درش پیدا نشه به کمال نیافته!!!!
1- داشتن ساعت خلوت با خدا
2- سحر
3- شکمش پُر و انباشته نشه
4- ذکر
5- سکوت



التماس دعا برای پدر و مادرم



امروز آقای شفیعی سروستانی رو دیدم یه دعایی کرد خیلی به دلم چسبید

تا حالا خودم اینجوری دعا نکرده بودم


گفت:

خدا یا ما را از کسانی قرار بده که ترس در دل دشمنان حضرت حجت می اندازند!!!



الهی آمین به حق محمد و آل محمد

فقط میتونم بگم خدا رو شکر...

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

الحمدلله رب العالمین برگشتم

هر قدر خدا رو شکر کنم کم هست



و عبادت بی رنج لازم است

(لقمان حکیم: عبادت بی رنج سکوت است)


خدایا به قول امام معصوم علیه السلام:



اللهم الرزقنا صدق النّیة


خدایا صدق نیت روزی ما بفرما





کربلا کربلا ما داریم می آییم...

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام 

اگه خدا بخواد ‌ان شاء الله عازم کربلا هستم برای اربعین 

دعاگوی دوستان خواهم بود ان شاء الله 

التماس دعای فراوان دارم 

حلال بفرماید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

این چند کتاب با موضوع وهابیت

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام 

در سلسله مجموعه های این چند کتاب نوبت می رسه به این چند کتاب با موضوع وهابیت 

در مجموعه ی هشت کتابی که پیشنهاد شده است به این نکات دقت ویژه شده است.  

 

 

۱- تاریخچه ای دقیق و صرفاْ روایی از چگونگی به وجود آمدن سلفی گری و وهابیت ارائه شود.  

 

۲- تاریخچه ای تحلیلی و بر اساس اسناد متقن تاریخی از پشت پرده ی چگونگی شکل گیری و رشد سلفی گری و وهابیت ارائه شود همراه با تبیین اهداف و اغراض این پشت پرده. 

 

۳- پاسخ های دقیق و مبسوط و متقن به مهمترین شبهاتی که وهابیت مطرح می کند و دفاع از عقاید مذهب حقه ی شیعه ی ۱۲ امامی بر اساس آیات قرآن و منابع مورد قبول خود وهابیان. 

 

۴- تبیین انحرافات بنیادین اعتقادی و رفتاری وهابیان که با تعالیم ناب اسلامی در تضاد است و حتی در بسیاری از موارد با تعالیم و مبانی اعتقادی و رفتاری سایر فرقه های اهل سنت هم تضادهای اساسی دارد.

 

۵- نکاتی در مورد چگونگی مناظره با وهابیان چه در خصوص خود فن مناظره و آداب آن در اسلام و چه به صورت نشان دادن نمونه های عملی آن. 

 

کتابهایی که در ادامه معرفی می شوند و پیشنهاد می شوند هر یک پاسخ گوی بخش از اهداف ۵ گانه ی در نظر گرفته شده بالا هستند. 

 

  

همچنین اگر برای کسی چنین سوالاتی پیش آمده باشد که: 

برای پاسخ به شبهات وهابیت چه کتابی مطالعه کنم؟ 

تاریخچه وهابیت چیست؟ و چگونه سلفی گری و وهابی گری شکل گرفته و تحت چه شرایطی و به چه شکلی شیوع پیدا کرده است؟ 

آیا یهود و انگلیس نقشی در شکل گیری وهابیت دارد یا نه؟ اگر بله به استناد چه مدارکی و به چه شکل؟

چگونه باید با وهابیان مناظره کرد؟ 

و....  

  

می توانید از ۸ کتاب زیر استفاده کنید

 

کتاب شماره ۱:
ویژه نامه دین زاو (پژوهشی در موضوع وهابیت)
گردآورنده: گروه پژوهشی هنری حنیف
تعداد  صفحات 165 صفحه 


ویژه نامه دین زاو یکی از آثار ارزشمند گروه پژوهشی هنری حنیف می باشد و بهترین کتاب معرفی شده ی این مجموعه برای مطالعه است  که اهداف شماره ۲ و ۳ و ۴ را به بهترین شکلی تامین می کند. 

این کتاب بسیار ارزشمند پرده های پُر ابهام و پنهانی را از چهره وهابیت  کنار زده و این آیین ضد اسلامی منشعب از تسنن (فرقه ی حنبلی را) در لوای یهودیت و نسب واقعی محمد بن عبدالوهاب بنیانگذار این فرقه را به مخاطبان معرفی می کند.    
اثر مذکور بالغ بر بیست فصل است و هر فصل موضوعی را به صورت مقاله ای مجزا تحلیل می نماید. نثر گیرا، دسته بندی دقیق و جامع، کنکاشهای مستند به منابع معتبر و افشای مطالبی که در مسئله ی وهابیت کمتر به آن توجه شده، پاسخ های متقن به شبهات و جای دادن عکس های متناسب در بین مطالب هر فصل مطالعه ی محتوا را مطلوب هر خواننده ای می سازد.
یکی از مهمترین وجوه تمایز این کتاب با اکثر کتبی که در این موضوع نگارش شده است تبیین نقش یهود و استعمار انگلیس در ایجاد این فرقه و همچنین اثبات تبار یهودی عبدالوهاب و آل سعود بر اساس اسناد متقن تاریخی است.علل تخریب نشدن بقایای قلعه ی خیبر و وجود ضریح و بارگاه برای امثال ابوحنیفه و خالدبن ولید (در صورتی که تمام بقایای اسلام که مربوط به اهل بیت و شیعیان و بستگان رسول خداست مانند قبرستان بقیع و منطقه ی خندق و مقبره حضرت آمنه و ... به اسم مبارزه با شرک تخریب شده است) از نکات جالب توجه کتاب است.
در دو فصل هم به فعالیت های گسترده ی وهابیت در عرصه ی سیاسی و اجتماعی و نظامی و مذهبی به رهبری عربستان سعودی پرداخته شده است که با استنادات متقن به همگرایی بسیار حیرت انگیز سیاستهای کلی عربستان و اسرائیل و آمریکا در امور مختلف پرداخته است. فعالیت های رسانه ای در غالب شبکه های ماهواره ای، اینترنت و مطبوعات، حمایت از رژیم صهیونیستی، دخالت آشکار در امور کشورهایی مانند عراق و پاکستان و بحرین و... تأسیس دانشگاه های سلفی و توزیع گسترده کتب رایگان به زبانهای مختلف تألیف حدود 25000 کتاب ضد شیعی، اقدامات نظامی تأسیس طالبان و القاعده و پیاده سازی پروژه اسلام هراسی و... در راستای تامین اهداف همپیمانان آمریکایی و اسرائیلی خود از دیگر مطالب قابل تامل کتاب است. 


چهار فصل از این کتاب به واکاوی اصول مورد اعتقاد شیعه مانند شفاعت، توسل، تبرک و زیارت قبور پرداخته و شبهات متعدد وهابیان را مطرح و از دیدگاه عقل و نقل (قرآن و روایات شیعه و اهل سنت) پاسخ می دهد.  

از جمله مباحث مهم مطرح شده در این کتاب بررسی مبانی اعتقادی شرک آلود در آیین وهابیت مانند قابل رویت بودن خدا و ...، معرفی اشتراکات یهودیت با وهابیت در حوزه ی اعتقادات و عمل است 

بعلاوه طرح بالغ بر چهل سوال یا شبه که وهابیون باید در ادعای راستین آیین خود به آنها پاسخ دهند در حالیکه تاریخ و شواهد همه آنها را پاسخی صریح داده وهابیت به آنها نمی تواند هیچ پاسخی دهد.
 

 

 

 

 

کتاب شماره ۲: 

 

حق با کیست؟تألیف استاد ابوالفضل بهرامپور، انتشارات سبحان 

 

 

 


یکی از عوامل تأثیر کتاب بر مخاطب سبک نوشتاری آن می باشد.  

این اثر مجموعه ای از مناظرات صاحب کتاب با وهابیان در تجمعات داخل و خارج کشور است که در حضور علمای سایر فرقه های اسلامی چون شافعی و مالکی و ... انجام شده است که در راستای تبیین موضوعات مورد تأکید فرقه وهابیت از جمله  

جسمانیت خداوند در بعد توحید،  

عدالت صحابه ،  

تکفیر،  

توسل،  

استغاثه به غیر خدا  

دعا  

تقیه و ... در چند جلسه به صورت مجلدهای جداگانه تنظیم گردیده است و خواندن آن برای هر مسلمانی اعم از شیعه و سنی که طالب حق باشد می تواند بسیار مفید باشد  

و پس از کتاب دین زاو می توان گفت که بهترین اثر این مجموعه است و به طور کلی اهداف شماره ۲ و ۳ و ۴ و ۵ این مجموعه را به شکل ارزنده ای پاسخ داده است.
در جلد اول این مجموعه معرفی اعضای مناظره کننده و چگونگی پیدایش مذاهب اربعه اسلامی و شرایط وهابی شدن مطرح می شود.
جلد دوم کتاب که جلسه دوم مناظره را شامل می شود مسئله شفاعت  

معیار شرک و کفر  

و زیارت قبور  

و تقیه و ... به بحث گذاشته شده است. 


جلسه سوم مناظره موضوع بحث حول سه محور می گردد که عبارتند از  

توسل و استغاثه به اولیاء،  

عدالت صحابه و تعریف سنت  

و بررسی واقعه بزرگ غدیر خم و خطبه ی پیامبر صلوات ا... در آن روز 


جلسه چهارم به اعتبار متون اولیه نزد هر یک از مذاهب اربعه پرداخته شده که در آن تاریخ جمع حدیث، جعل حدیث، نقش خلفای بنی امیه و بنی عباس در جمع آوری حدیث ذکر شده است.  

در پایان این جلد طرف شیعی مناظره  از جاسوسی مستر همفر انگلیسی در کشورهای اسلامی و ارتباطش با محمد بن عبدالوهاب پرده برداشته است است. 


جلسه پنجم ایمان صحابه،  

عصمت اهل بیت بر اساس آیه تطهیر بررسی شده  

و علت تخریب قبور و آثار نبوی و مساجد از سوی وهابیون مورد بحث قرار گرفته در پایان این جلد طرف شیعی مناظره کننده آینده وهابیت در جهان اسلام را مطرح می کند  

و در نهایت مسئله ی توحید اثنی عشری و توحید وهابیون به صورت مبسوط موضوع مناظره قرار می گیرد. 

لازم به توضیح است که حجم هر یک از ۵ جلد بسیار کم و در عین حال از نظر محتوا بسیار غنی است و سبک مناظره ای کتاب آن را بسیار جذاب و خواندنی کرده است. 

 

 

 

 

شماره ی ۳: 

  

سلفی گری (وهابیت) و پاسخ به شبهات آن

تالیف: علی اصغر رضوانی 

انتشارات مسجد مقدس جمکران 

 

 

 

این کتاب تحقیقی جامع پیرامون فرقه وهابیت می باشد که در آن مباحث ذیل مطرح شده است:
تاریخ سلفى‏ گرى
سلفى‏ گرى
شرح حال ابن تیمیه
دشمنی ابن تیمیه با اهل بیت(علیهم السلام)
دفاع ابن تیمیه از مخالفان اهل بیت(علیهم السلام)
شناخت وهابیان

صفات الهی از دیدگاه وهابیت
کیفیت صفات
رؤیت
تجسیم

مبانى اعتقادى وهابیت
میزان در توحید و شرک
ایمان و کفر
حیات برزخى
سنّت و بدعت
غلوّ

فتاوى و آراى وهابیان
توسل
تبرّک
شفاعت
استغاثه به ارواح اولیا
قسم، نذر و ذبح براى غیر خدا
زیارت قبور
حکم طواف بر قبور اولیا
بناى بر قبور
بناى مسجد و روشن کردن چراغ بر قبور اولیا
نماز و دعا در کنار قبور اولیاى الهى
برپایى مراسم جشن

و از نظر نوع بحث و ذکر دلایل از قرآن و منابع اهل سنت قوی و متقن بحث کرده است و به خوبی پاسخ گوی اهداف شماره ۱ و ۳ و ۴ می باشد و اگر کسی بخواهد برای پیدا کردن پاسخ برای شبهات وهابیت و آشنایی با مبانی اعتقادی باطل از نظر قرآن اهل سنت کتابی مطالعه کند بی شک یکی از بهترین کتابها همین کتاب است. 

 

 

 

شماره ی ۴: 

 

ماضی استمراری (سلفی گری در جهان اسلام از وهابیت تا القائده)نویسنده: سعید زاهدی/ ناشر: عابد 

  

 

 

این کتاب بهترین کتاب برای هدف شماره یک است که در آن تاریخچه ای دقیق و صرفاْ روایی از چگونگی به وجود آمدن سلفی گری و وهابیت ارائه داده است.
منشاء پیدایش سلفی‌گری (گذشته‌گرایی) در اهل‌سنت، حدیثی منسوب به پیامبر اعظم صلی‌ا...علیه‌وآله‌وسلم است که مدعی هستند که مدعی هستند که پیامبر فرموده اند:  

بهترین امت من کسانی هستند که هم عصر من هستند، بعد آنها که بعد از اینها می‌آیند و بعد آنها که بعدتر می‌آیند. ( که البته این حدیث مجعول مغایر با صریح آیه محکم قرآن است که خداوند فرموده است "إنّ اکرمکم عند الله اتقاکم"  و بر این اساس ملاک ارزش را مستقل از زمان معرفی کرده و تنها ملاک تکریم را تقوا دانسته است  

و همچنین مغایر با این روایت که رسول خدا در بین اصحابشان می فرمایند: 

ای کاش برادرانم را ملاقات می‏کردم 

برخی از اصحاب عرضه داشتند: مگر ما برادرانت نیستیم 

پس رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: شما اصحاب من هستید ولی برادرانم کسانی هستند که پس از شما می‏آیند، به من ایمان می‏آورند و مرا دوست می‏دارند و یاری‏ام نمایند، و تصدیقم می‏کنند در حالی که مرا ندیده باشند. پس ای کاش برادرانم را ملاقات کنم.  

و در این روایت  ایمان راسخ و شدت تقوای ایشان که تجلی در دوست داشتن و یاری دادن رسول خدا در راه اقامه ی دین و تصدیق رسول ندیده از روی براهین و ادله عقلی و آثار نبوت مانند قرآن است دلیل بر رجحان آنان بر اصحاب رسول خدا ذکر شده است.

روایاتی با همین مضمون حتی در منابع خود اهل سنت هم آمده است مانند صحیح مسلم  : ج 1 ص 150
و در منابع شیعی مانند: بصائر الدرجات ص 104 و بحار الانوار ج ۵۲-۱۳۲ )  

 

این جریان یعنی سلفی گری و گذشته گرایی از صدر اسلام تا دوران معاصر تغییرات چشم گیری داشته است.  

کتاب (ماضی استمراری) روند شکل گیری این جریان را از آغاز تا عصر حاضر بررسی می کند. طبق ادعای نویسنده‌ی جوان کتاب، این اثر به تحلیل وقایع نپرداخته و در آن کوشیده است ضمن بیان اولین تفکرات سلفی به چگونگی پیدایش وهابیت بپردازد.
در عربستان از ابن‌تیمیه که معتقد است باید نظام فکریمان را با نظام فکر سلف (گذشتگان) تطابق دهیم تا عبدالوهاب که وهابیت را به عنوان مکتب دینی این کشور پایه‌ریزی کرد و در پی آن آل سعود آن را رسمیت داده و قوام بخشیدند، همه به سلفی‌گیری روی آورده‌اند.
ارائه‌ی استنادات متقن تاریخی درباره‌ی درگیری‌های متعدد ابن‌تیمیه و عبدالوهاب با علمای اهل‌سنت در مسائل کلامی و اعتقادی و حکم علمای وهابی به کافر و مشرک بودن تمام مسلمین به جز وهابیان و جواز علمای وهابی به قتل و غارت های مسلمین به سران آل سعود در شبه جزیره عربستان برای حاکمیت آنها بر کل شبه جزیره از دیگر نکات این کتاب است.از مطالب حائز اهمیت در این کتاب عبارتند از: معرفی بنیانگذاران و سردمداران این جریان در نقاط مختلف جهان، گسترش وهابیت در کشورهای مسلمان، تأثیر غرب بر آن و معرفی تشکل‌های اولیه آنها در بین صوفی‌های هندی از تفکرات سیدقطب تا طالبان. همچنین از راه‌اندازی اخوان المسلمین در مصر تا القاعده و بیان تفکرات آنها و تأثیر روابط آنها با آمریکا، تفکرات سلفی و بعضاً ضد شیعی اخوان المسلمین مصر گرفته تا تشریح کشتار، ترورها و عملیات‌های انتحاری در نقاط مختلف جهان از جمله11سپتامبر، جنگ افغانستان و عراق، بمب گذاری و تروروهای پی‌درپی در ایران (جریان طالبان و اقدامات اشخاصی چون عبدالمالک ریگی و...) و دیگر کشورهای مسلمان از دیگر مطالب خواندنی کتاب است.
 

 

 

 

 

 

شماره ی ۵: 

  

پیامبر وهابیتتألیف سید مجتبی عصیری، انتشارات رشید (پیشنهاد برای طلاب و دانشجویان) 

  

 

 

 این کتاب یکی از بهترین کتاب ها در راستای هدف ۴ است ضمن اینکه واکاوی ارزشمندی از ریشه و منشا اهانت ها به ساحت مقدس رسول الله را تبیین کرده است. 

اهانت به ساحت مقدس حضرت محمد صلوات ا... علیه که امروزه در قالب کاریکاتور و فیلم های موهن و کتابهایی مانند آیات شیطانی و... انجام می گیرد منشأ دیرینه ای در تاریخ اسلام دارد.   

 

از همان آغازین روزهای پس از رحلت پیامبر اکرم صوات ا... کتابت حدیث نبوی منع و جعل احادیث آغاز شد و از آن زمان سعی کردند با تنزل مقام شامخ پیامبر صلوات ا.. ارزش و اعتباری برای خلفا جلب کنند و بر اعمال خلاف اخلاق حاکمان اموی سرپوش گذارند. 


فرقه ضاله وهابیت که سر عناد با وجود اعظم پیامبر صلوات ا... علیه دارد و هر گونه تقدیس و تکریم  و توسل از ایشان را که دستور قرآن است را نشانه ی کفر و شرک می داند با استناد به اینگونه احادیث مجعول و روایات ساختگی بر گستره انحرافات خود عمق بخشیده اند و فتاوای اهانت آمیزی را نسبت به وجود والا و ارزشمند پیامبر اعلام نموده اند.کتاب پیامبر وهابیت ضمن ارائه ی فتاوای اهانت آمیز مفتیان اعظم عربستان و علمای وهابی نسبت به پیامبر اعظم صلوات ا... علیه روایات اهانت باری که منشأ صدور این احکام شده است را نیز بیان می دارد و در این راه تنها به اصلی ترین منابع اهل سنت یعنی صحیحین (صحیح مسلم و صحیح بخاری که دو کتاب مورد استناد اهل سنت بعد از قرآن است) اکتفا نموده است.
با توجه به اینکه در این اثر عین متن روایات جسارت آمیز به پیامبر صلوات ا... علیه با ذکر منبع بیان گردیده و دلایل محدودی در راستای پاسخگویی به شبهات ایجاد شده در ذهن عامه ی مخاطبان به وجود می آید، مطالعه این اثر به در خواست خود مولف به اساتید حوزه و دانشگاه و طلاب و دانشجویان توصیه می شود.
فصل پایانی کتاب به روایات، احادیث و دلائلی جهت ردّ خلفای سه گانه و هم چنین سرزنش عایشه همسر رسول ا... آن هم از همان منابع اصلی اهل سنت یعنی صحیح مسلم و صحیح بخاری می پردازد و معتقد است چنانچه روایات اهانت آمیز فصل اول بپذیریم ناچار باید به صحت این روایات نیز اذعان کنیم.

 

 

 

 

شماره ۶: 

 

 


آداب مناظره با وهابیتتألیف سید مجتبی عصیری
انتشارات دلیل ماقشر پیشنهادی: طلبه و دانشجو 

 

بهترین کتاب در راستای تامین هدف شماره ۵ است 

این کتاب در دو بخش اساسی تنظیم شده است
1- آداب کلی مناظره در اسلام2- نکاتی مهم در خصوص مناظره با وهابیان 



در قسمت دیگری از همین بخش که یکی از جذاب ترین و آموزنده ترین قسمتهای کتاب است بحث اخلاق و آداب مناظره در اسلام مطرح شده است و آن را بر اساس آیات قرآن و سیره ی معصومین به بهترین نحوی شرح و بسط داده است و به نتایج سوء مناظره ی ناپسند و ویژگی های جدال احسن و مناظره ی نیکو از نظر قرآن و روایات و سیره ی معصومان پرداخته است.
در فصل بعدی این بخش نکات فنی را که در هر مناظره باید رعایت شود ذکر شده است، از قبیل: 

 استفاده از قائده ی اقرار و الزام  

و شرایط و توافقات پیش از مناظره  

و آغاز محکم مناظره  

و نکاتی مانند اینکه در مناظره پاسخ نقضی بر پاسخ حلّی ارجحیت دارد  

و مبانی و قواعد مناظره مانند برهان سَبر  

و برهان تقسیم  

و قیاس اولویت  

و قاعده ی تلازم و... 


و در نهایت در بخش دوم کتاب نکاتی بسیار ارزشمند و کاربردی در آداب اختصاصی مناظره با وهابیان ذکر شده است  

نکاتی مانند اینکه بحث را از چه آیه و حدیثی آغاز کنیم  

و چه سیری را دنبال کنیم و ...
رعایت این نکات ذکر شده در این کتاب می تواند در مناظره با وهابیان و شبه افکنان در عقاید حقه ی شیعه و در کل مناظره با هر شخصی که جویای حق و حقیقت است بسیار گره گشا باشد إن شاء الله.
 

پ.ن: کتاب آداب مناظره با وهابیت انگشت روی موضوعی گذاشته که به شدت اهمیت دارد و در بین مباحث مطرح شده مغفول مانده است تا حدی؛ خودم که دائم با این وهابی ها مناظره می کنم از مطالب این کتاب بسیار بهره بردم، برای همین ششمین کتاب را از بین کتابهایی که انتخاب کرده ایم این کتاب پیشنهاد می کنم. 

 

  

 

 

 

شماره ۷: 

 
 وهابیت از نگاه تشیع و تسنننویسنده: محمد بیستونیانتشارات به نشرقشر پیشنهادی: نوجوان و جوان
تعداد صفحات: 348 صفحه 

  


این کتاب از مجموعه مقالات، نوشته‌ها و آثار متعدد آیت الله سبحانی، گردآوری، ساده سازی، صفحه‌آرائی و در قطع جیبی برای گروه سنی جوانان است که اولین بار در سال 89 چاپ و منتشر شده.
از ویژگی‌های مورد پسند جوانان که در این اثر نسبت به آن اهتمام خاصی صورت گرفته این است که سعی شده تا مطالب کتاب به زبانی ساده بیان گردد  

و پاسخ گوی اصلی ترین شبهاتی باشد که غالباً از سوی وهابیان در خصوص عقاید شیعه ابراز می شود  

و همچنین با ذکر مطالب متعدد از کتب مورد قبول اهل سنت  و بزرگان سایر فرق اهل سنت به این نکته ی مهم اشاره کند که عقاید و قرائات دینی وهابیان، دارای تفاوت های بنیادین با تعالیم سایر فرقه های اهل سنت نیز می باشد.
در این کتاب پس ذکر مختصر و در عین حال نسبتاً جامع در خصوص تاریخچه ای از زندگی پایه گذار وهابیت یعنی محمد بن عبدالوهاب به تشریح 5 رکن اساسی اختلاف وهابیون با فرق اسلامی (اعم از شیعه و سنی) که عبارتند از:
زیارت قبور و تجهیز و زیبا سازی آن،  

توسل،  

تبرک و طلب شفاعت،  

سوگند دادن خداوند به مقام اولیاء و حاجت خواستن از اولیاء از نگاه آیات و روایات به صورت سلسله‌وار مورد تفحص و تحقیق قرار گرفته  

و در پاسخ به برخی از شبهات وهابیون از استدلالهای عقلی و نقلی (آیات و روایاتی از منابع اهل سنت) استمداد شده است.
جمع‌بندی آیات و روایات علیه عقاید باطل وهابیت، کتاب حاضر را به عنوان تفسیری بر رد وهابیت به مخاطبان خود ارائه می‌نماید.

در بخش اول نکاتی بسیار ارزشمند در خصوص اهمیت مناظره و شناخت علم مناظره و کاربردها و مزایای ویژه ی آن مطرح شده است و در عین حال تا حدی هم به آفات مناظره مانند مغالطه و انواع آن و مجادله و منازعه و... راه های شناخت و مقابله با این آفات  مطرح شده است. 
 

بدون شرح...

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم 

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

 

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا (12- حجرات) 

ای کسانی که ایمان آورده اید، اجتناب کنید (و بپرهیزید) از بسیاری از گمان ها که همانا بدون شک بعضی از گمان ها گناه است، و تجسس نکنید (در نیات و اعمال دیگران) (12)

 

 

وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً (36-اسراء) 

از آنچه به آن آگاهى ندارى، پیروى مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسئولند (و مورد بازخواست واقع می شوند). (36) 

 

 

 

 

 

فرازی از حکمت 150 نهج البلاغه شریف: 

 

از کسانی نباش که:

 

 … در پند دادن مبالغه می کند اما خود پندپذیر نمی باشد  

...مردم را سرزنش می کند، اما خود را نکوهش کرده با خود ریاکارانه برخورد می کند،  

...به نفع خود، بر زیان دیگران حکم میکند اما هرگز به نفع دیگران بر زیان خود حکم نخواهد کرد،   

.

.

.

من کسی هستم که ...!!!!!!!! (ویژه) 

.

.

.

وَ کَفى‏ بِاللَّهِ شَهیداً (28- الفتح) 

و کفایت می کند برای من که خداوند شاهد باشد !!!

 

 

أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَه(36-زمر) 

آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست؟؟؟؟

 

 

 

گر ز چشم همه ی خلق بیافتم سهل است 

تـو مـیـانداز کــه مخذول تـو را ناصــر نیـسـت


            

 
آیا عقل ندارید؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!

اندر حکایت سریال اسفناکی به نام "راستش را بگو"

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از مولفه های حیا و عفاف، حجاب است و در صورتی که با مصادیق مسلم بی عفتی و بی حیایی با هم نشان داده شود، چون بارزترین و ملموس ترین مصداق عفاف همین حجاب است در حقیقت باعث می شود تا عوامل بسیار مهمتری که وجودشان زوال حیا و عفاف را به دنبال دارند را شدیداً تحت الشعاع قرار دهد و به نوعی قبحشان را می شکند.

.

دختر چادری با آرایش صورت!!!!!

.

این یک جمع نقیضین و نقض غرض آشکار در مسئله ی عفاف است که مدّت ها است در رسانه ی ملی به آن توجهی نمی شود.

.

دختر چادری و گفتمان بی پروا و پُر از شوخی با نامحرم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

.

دختر با چادری که چادرش تنها از سرش آویزان است و تمام پوشش های زیر چادرش و دست و بازویش مشخص است کاملاً وجه پوشش خود را از دست می دهد. (چادر در تشیع شأنی دارد که نمادی از صدیقه ی طاهره حضرت فاطمه ی زهرا اسوه حیا و عفاف است که این گونه استفاده از آن هم به نوعی نقض غرض است)

.

چون به نوعی چادر، نماد و شعار حجاب کامل و عفاف معرفی شده است، تمام این مصادیق تام و مسلم بی حیایی و بی عفتی (مانند آرایش کردن، شوخی کردن با نامحرم، اختلاط های صمیمانه با نامحرم و...) وقتی کنار چادر قرار میگیرد با خود زوال قبح این مسائل و منکرات مسلم دینی را به دنبال خواهد داشت و یک اعلام مجوز غیر مستقیم است به ترویج چنین فرهنگ التقاطی در جامعه ی مذهبی و قرائتی کاملاً مخالف اسلام ناب از حیا و عفاف.

.

در دین مبین اسلام داشتن عفاف و حیا بسیار بسیار اهمیتش بیشتر از گزینش چادر به عنوان پوشش برتر است!!!

.

چه بسیار زنان چادری که مانند شخصیت های چادری فیلم راستش را بگو، مصادیق تام بی عفتی و بی حیایی هستند با توجه به  آرایش خود و شوخی های خود با نامحرمان و اختلاط های بی مورد بسیار صمیمانه با نامحرم.

.

در صریح روایات ما گفته شده است که:

 لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا حَیَاءَ لَه‏

ایمان ندارد کسی که حیا ندارد!

الکافی، ج‏2، ص: 107

.

روایت شریف نگفته است که ایمان ندارد زنی که چادر پوشش نیست!!!!!!!!!

.

در مسئله ی حیا و عفاف، پوشش یکی از مولفه ها است و چادر یکی از مصادیق یکی از مولفه ها که در مقابل مولفه هایی چون عدم شوخی با نامحرم و آرایش کردن در مقابل نامحرم و داشتن روابط دوستانه با نامحرم بدون شک مسئله چادر قابل قیاس نخواهد بود!!!!!!!!!

.

و بدون شک از مظاهر بی حیایی و بی عفتی، آرایش کردن، شوخی با نامحرم و داشتن روابط صمیمانه با نامحرم است!!!!

.

در مقابل این دسته از زنان چادری که چادر را با مصادیق بی عفتی و بی حیایی همراه کرده اند، هستند زنانی که پوشش آنها مانتو است (آن هم به شکلی که ابداً حجم بدن در آن مشخص نباشد و از رنگ های خاص هم استفاده نکرده اند) که البته شک نیست که در عرصه گزینش نوع پوشش، پوششان به کمال پوشش چادر نیست (البته آن چادری که با فرهنگ استفاده صحیح از آن همراه باشد) اما مطلقاً اهل آرایش و برخوردهای منافی عفت و یا شوخی با نامحرم و یا داشتن روابط صمیمانه با نامحرم نیستند و حرام های قطعی شرع را مرتکب نمی شوند! و بدون شک رفتار و منششان بسیار عفیفانه تر و با حیاتر از آن زنان و دختران چادری سریال راستش را بگو هست.

.

من نمیدانم آیا ما پس از رسول خدا از امیرالمومنین هم متقی تر داشته ایم یا نه؟

.

حال اگر نداریم، که نداریم!

.

چگونه است که این امیرالمومنین که امیر مومنان است بنا به صریح کلام مبارکشان از سلام دادن به زنان جوان کراهت دارند، آنوقت عده ای مدعی هستند شما دلت پاک باشه و با استناد به همین جمله خود را مجاز به داشتن انواع روابط صمیمانه همراه با شوخی و ... با نامحرم می دانند و مدعی هم هستند که کسی که نمی تواند این گونه باشد مشکل از خودش است، یعنی پناه بر خدا مولا علی دلش پاک نبوده و یا ایمانشان ضعیف بوده است که خوش نمیداشتند تا بر زنان جوان سلام کنند و می فرمودند:

.

 ترس دارم که آهنگ صدایشان مرا خوش آید و بیش از آنکه امید ثواب دارم در گناه افتم.

 من لا یحضره الفقیه، ج‏۳، ص: ۴۶۹

.

در سریال بسیار اسفناک راستش را بگو، شاهد هستیم که متأسفانه انحرافات رفتاری و اعتقادی متعددی به خورد بینندگان در قالب مذهب و نزدیک شدن به خدا نشان داده میشود که به ذکر اندکی از انبوه آنها اشاره میکنیم.

.

یکی از بزرگترین نکات اسفناک این فیلم، این است که نشان میدهد عده ای جوان دختر و پسر که همگی هم نامحرم هستند می خواهند به خدا نزدیک شوند آن هم با انجام حرام های قطعی خداوند!!!!!!!!!!!!!!!!

.

یک تصویر کاریکاتوری از دین داری در این سریال پر از انحراف نشان داده شده است

.

در این سریال شخصیتی است که نقش آن را آقای پورشیرازی بازی میکند، که بسیار محوری است، از این جهت که به نوعی متر و محک درست و غلط رفتن این جوانان هست.

.

متأسفانه اسفبار است که وقتی جوانی که تحت تربیت او است می گوید که شروع کرده ایم با دوستان خودسازی کنیم و مطالب را با آنها در میان گذاشته ام به جای اینکه بگوید به چه حقی داری می روی با یک عده دختر جوان نامحرم در این سطح ارتباط برقرار می کنید و به خانه ی هم می روید، بدون اینکه اصلاً به او مثلاً توصیه کند که مبادا در این ارتباطات با نامحرم شوخی کنی که در صریح روایات ما آمده است که رسول خدا فرموده اند:

هر کس با زن نامحرم شوخى کند، براى هر کلمه‏اى که در دنیا با او سخن گفته است هزار سال او را در دوزخ زندانى مى‏کنند.

ثواب الاعمال-ترجمه انصارى، ص: 561

.

تنها عتاب او این است که چرا تا خودت را نساخته ای سراغ دیگران رفته ای؟

.

.

شما اگر عمل قبیحی را کنار یک معروف قرار دادی و ابداً اشاره ای هم به منکر بودن و قبیح بودن آن عمل هیچ جا نکردی اینجا است که فاجعه رخ میدهد در تبلیغ دینی شما!!!!!!!!

.

چه میشود؟

.

قبح حرامی که شکسته میشود هیچ، با تکرار آن عمل قبیح کنار یک معروف و اینکه هیچ جا هم آن عمل حرام، منکر و قبیح شمرده نمی شود کم کم دیگر نه تنها قبیح نمیشود بلکه آن به یک هنجار و معروف تبدیل میشود، کاری که سریال راستش را بگو در موارد متعدد به طرز اسفناک و فاجعه آمیزی آن را انجام میدهد و برای بیننده چینین تلقی ای را به وجود می آورد که میشود حرام مسلمی همچون شوخی با نامحرم و روابط صمیمانه با نامحرم را داشت و به خدا هم نزدیک شد.

.

پناه بر خدا از این حماقت ها

.

از نشانه های آخر الزمان این است که دنیا پٌر از ظلم و جور میشود

.

نکته ی کلیدی در کلمه ی جور نهفته است

.

جور همان ظلمی است که به آن لباس عدل پوشانده شده است

.

یعنی منکری است که معروف نشان میدهد خود را!!!!!!!!!!!!

.

غلطی است که خود را درست نشان میدهد

.

نا حقی است که خود را حق نشان میدهد

.

و این سریال پر است از این جور ها و غلط هایی که خود را درست نشان میدهند

.

یکی دیگر از فجایع فیلم زمانی استکه این جوانان دختر و پسر نامحرم به طور مرتب می آیند به خانه ی یکی از افراد گروه خود و مادر آن پسر که زنی مومنه نشان داده میشود به روابط بسیار صمیمانه و پر از شوخی و... که عده ای جوان نامحرم دارند با هم انجام میدهند  کمترین عکس العملی نشان نمیدهد که هیچ بلکه تشویقشان هم میکند.

.

از دیگر فجایع فیلم، مظاهر تعالیم عرفانهای دروغین و مردود از نظر اسلام است که در فیلم به آنها تکیه دارد!

.

مانند روزه ی سکوتی که در اسلام حرام است و از توصیه هایی است که به این جماعت جویای نزدیک شدن به خدا میشود.

.

یا جلساتی که دور هم می نشینند و از گناهانشان می گویند و اعتراف میکنند و ....

.

خلاصه اگر بخواهم بگویم مقاله باید به کتابی تبدیل شود

.

فقط برای حقیر سوال بزرگی پیش آمده که چگونه میتوان با آنجام اینهمه حرام مسلم به خدا نزدیک شد و بهشتی شد؟؟؟؟

.

اینکه بخواهیم چنین انحرافات عمیق و بنیادین در قرائات دینداری ایجاد کنیم و بعد هم همه را بفرستیم به بهشت به صرف راستگویی، این همان مصداق بدعت در دین است که میگوید شما حرام قطعی میتوانید انجام دهید و بدون اینکه از آنها استغفار هم کنید به خدا نزدیک شوید!

آیا عقل ندارید؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!

أُفٍّ لَکُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ(67-انبیا)

اُف بر شما و بر هر چه که غیر از خدا پرستش مى‏کنید، آیا تعقل نمی کنید؟

.

این آیه خیلی آیه ی جالبی است

.
.

معبود اون کسی هست که شما در برابر امر و نهیش خضوع میکنی به این نیت که فکر میکنی میتونه به تو سودی برسونه یا ضرری از تو دفع کنه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

.

و این آیه داره میگه (خودمونیش این میشه): خاک بر سرتون و بر هرچیزی که میپرستید به جز خدا آیا عقل ندارید؟؟؟؟؟؟؟

.

هر کسی قائل بشه به اینکه احدی غیر خدا بالذات و مستقلاً میتونه بهش سود و ضرر برسونه، مشرک هست

ابزار، اثر بخشی اونها به إذن خدا هست

خدا در این آیه می فرماید: چرا عقل ندارید و مطلب به این سادگی رو نمیفهمید؟

فقط به امر و نهی من توجه کنید اگر به دنبال کسب سود یا دفع ضرر هستید، چرا که تا من إذن ندهم تمام عالم اسباب دست به دست هم بدهند نمیتوانند به شما سودی برسانند و نمیتوانند از شما ضرری دفع کنند

.

وَإِن یَمْسَسْکَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلاَ کَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَإِن یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلاَ رَآدَّ لِفَضْلِهِ یُصِیبُ بِهِ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (یونس / 107)

و اگر خداوند (برای امتحان یا کیفر گناه) زیانی به تو رساند، هیچکس جز او آنرا بر طرف نمی‏سازد، و اگر اراده خیری برای تو کند هیچکس مانع فضل او نخواهد شد، آنرا به هر کس از بندگانش بخواهد می‏رساند و او غفور و رحیم است .(107)

.

 

همه فقیر محض به درگاه من هستند و من بی نیاز مطلق و غنی بالذات هستم

أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمیدُ (15-فاطر)

همه ی شما محتاج به خدایید و خدا تنها بى‏نیاز و ستوده است (15)

پس عاقل کسی هست که فقط خضوعش برای خدا باشه و از فرامین خدا اطاعت کنه!

.

.

ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِیهِ شُرَکَاءُ مُتَشَاکِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ یسْتَوِیانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یعْلَمُونَ(الزمر/29)
خداوند مثالی زده است: مردی را که مملوک شریکانی است که درباره او پیوسته با هم به مشاجره مشغولند، و مردی که تنها تسلیم یک نفر است؛ آیا این دو یکسانند؟! حمد، مخصوص خداست، ولی بیشتر آنان نمی‌دانند .(29)

.
1 موحّد تنها در فکر رضایت خداى یگانه است، ولى مشرک هر لحظه به فکر راضى کردن چند نفر است.

2 اکثر مردم از آفات شرک ناآگاهند. «بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ»

تفسیر نور، ج‏10، ص: 167

.

برده‏اى است داراى چند ارباب که هر کدام او را به کارى دستور مى‏دهد،  
این مى‏گوید: فلان برنامه را انجام ده،  
و دیگرى نهى مى‏کند،  
او در این میان سرگردان و حیران است، و در وسط این دستورهاى ضد و نقیض متحیر مانده و نمیداند خود را با نواى کدامین هماهنگ سازد؟!  
و از آن بدتر اینکه براى تامین نیازهاى زندگى این یکى او را به دیگرى حواله مى‏دهد، و آن دیگر به این،  
و از این نظر نیز محروم و بیچاره و بى‏نوا و سرگردان است  
و بعد در مقایسه با این برده،  مردى را ذکر مى‏کند که تنها تسلیم یک نفر است (وَ رَجُلًا سَلَماً لِرَجُلٍ).

خط و برنامه او مشخص و صاحب اختیار او معلوم است،  
نه گرفتار تردید است و نه سرگردانى،  
نه تضاد و نه تناقض،  
با روحى آرام گام بر مى‏دارد و با اطمینان خاطر به پیش مى‏رود،  
و تحت سرپرستى کسى قرار دارد که در همه چیز و همه حال و همه جا از او حمایت مى‏کند.  
" آیا این دو یکسانند"؟! (هَلْ یَسْتَوِیانِ مَثَلًا)

تفسیر نمونه، ج‏19، ص: 445

.

.

أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ (36-زمر)

آیا خدا براى بنده‏اش [در همه امور] کافى نیست؟(36)

التماس دعا دارم... برای پدر و مادرم!