حضرت امام محمد باقر علیه السلام:
علی بن إبراهیم، عن أبیه، وعدة من أصحابنا، عن سهل بن زیاد، ومحمد بن یحیى،
عن أحمد بن محمد، جمیعا، عن ابن محبوب، عن محمد بن النعمان الأحول، عن سلام بن المستنیر قال:
کنت عند
أبی جعفر (علیه السلام) فدخل علیه حمران بن أعین و سأله عن أشیاء فلما هم
حمران بالقیام قال لأبی جعفر (علیه السلام): أخبرک - أطال الله بقاءک لنا و
أمتعنا بک - أنا نأتیک فما نخرج من عندک حتى ترق قلوبنا و تسلوا أنفسنا عن
الدنیا و یهون علینا ما فی أیدی الناس من هذه الأموال، ثم نخرج من عندک
فإذا صرنا مع الناس و التجار أحببنا الدنیا؟
قال: فقال أبو جعفر (علیه السلام): إنما هی القلوب مرة تصعب و مرة تسهل.
ثم
قال أبو جعفر (علیه السلام): أما إن أصحاب محمد (صلى الله علیه وآله)
قالوا: یا رسول الله نخاف علینا النفاق قال: فقال: و لم تخافون ذلک؟ قالوا:
إذا کنا عندک فذکرتنا و رغبتنا وجلنا و نسینا الدنیا و زهدنا حتى کأنا
نعاین الآخرة و الجنة و النار و نحن عندک فإذا خرجنا من عندک و دخلنا هذه
البیوت و شممنا الأولاد و رأینا العیال و الاهل یکاد أن نحول عن الحال التی
کنا علیها عندک وحتى کأنا لم نکن على شئ؟
أفتخاف علینا أن یکون ذلک
نفاقا؟ فقال لهم رسول الله (صلى الله علیه وآله): کلا إن هذه خطوات الشیطان
فیرغبکم فی الدنیا و الله لو تدومون على الحالة التی وصفتم أنفسکم بها
لصافحتکم الملائکة و مشیتم على الماء.
سلام ابن مستنیر میگوید محضر امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ بودم که حمران ابن اعین وارد شد و چند سؤال از آن بزرگوار کرد.
در
هنگام خداحافظی گفت ای پسر رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ خدا شما را
طول عمر عنایت کند و ما را بیش از این بهرهمند گرداند. خواستم وضع خود را
برایتان شرح دهم.
وقتی ما خدمت شما شرفیاب میشویم. هنوز خارج نشدهایم قلبمان صفائی پیدا میکند و مادیات و دنیا را فراموش میکنیم.
اما همینکه وارد اجتماع و تجارت و کسب میشویم باز به دنیا علاقه پیدا میکنیم.
امام ـ علیه السلام ـ فرمود:
قلب چنین است گاهی سخت و زمانی نرم میشود
سپس فرمود:
اصحاب رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ به آن حضرت عرض میکردند:
ما میترسیم منافق باشیم.
پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله ـ میپرسیدند به واسطه چه چیز؟
میگفتند:
وقتی خدمت شما هستیم ما را بیدار نموده به آخرت متمایل میفرمائید ترس به
ما روی میآورد دنیا را فراموش کرده بیمیل به آن میشویم. به طوری که گویا
با چشم آخرت و بهشت و جهنم را مشاهده میکنیم.
این حال تا موقعی است
که در خدمت شما هستیم. همینکه خارج شدیم به منزل که میرویم بوی فرزندان
به شامه ما میرسد خانواده و زندگی خود را که میبینیم حالت معنوی که از
محضر شما کسب کرده بودیم از دست میدهیم؛
آیا با این خصوصیات ما گرفتار نفاق نمیشویم.
رسول الله فرمود:
هرگز، این پیشامدها و تغییرات از وسوسههای شیطانی است که شما را به دنیا متمایل میکند.
به خدا سوگند اگر بر همان حال اولی که ذکر کردید #مداومت داشته باشید
ملائکه با شما مصافحه میکنند
و بر روی آب راه خواهید رفت!
الکافی (ثقة الاسلام کلینی): ج2، ص 243 و 242
امثال مهدی نصیری که امثال همین سخن را از عرفای حقه تکفیر میکنند در مواجهه با این حدیث شریف صحیح السند چه خواهند کرد؟
مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام میفرماید
از جمله سخنان خداوند که در معراج با رسولش فرمود چنین بود:
یَا أَحْمَدُ إِنَّ اَلْمَحَبَّةَ لِلَّهِ هِیَ اَلْمَحَبَّةُ
لِلْفُقَرَاءِ وَ اَلتَّقَرُّبُ إِلَیْهِمْ قَالَ وَ مَنِ اَلْفُقَرَاءُ
قَالَ اَلَّذِینَ رَضُوا بِالْقَلِیلِ وَ صَبَرُوا عَلَى اَلْجُوعِ وَ
شَکَرُوا عَلَى اَلرَّخَاءِ وَ لَمْ یَشْکُوا جُوعَهُمْ وَ لاَ ظَمَأَهُمْ
وَ لَمْ یَکْذِبُوا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ لَمْ یَغْضَبُوا عَلَى رَبِّهِمْ
وَ لَمْ یَغْتَمُّوا عَلَى مَا فَاتَهُمْ وَ لَمْ یَفْرَحُوا بِمَا
آتَاهُمْ.
اى احمد!
محبّت و دوستى من، دوستى با فقرا و معاشرت و آمیزش با ایشان است،
حضرت رسول صلوات الله علیه واله پرسید: [این] فقرا [که دوستی و محبت تو در گرو دوستی و معاشرت با ایشان است] چه کسانى هستند؟ خداوند تبارک و تعالی فرمود:
کسانى هستند که به اندک از مال دنیا خرسندند،
و بر گرسنگى صبر مىکنند
و در نعمت و آسایش سپاسگزارند،
و از گرسنگى و تشنگى خود به کسى شکوه نمىبرند
و دروغ نمىگویند
و بر من خشم نمىگیرند،
و به آنچه از دنیاى ایشان فوت شده غمگین و محزون نمىگردند
و به آنچه به ایشان رسیده خوشحال نمىشوند (و در آسایش و سختى یک نواختند و به مقام زهد رسیدهاند.)
ارشاد القلوب (دیلمی): ج 1، ص 199
همانطور که بیان شده، مقصود از معاشرت و دوستی فقرا در این حدیث قدسی شریف، دوستی با آن کسانی است که #فقر_ذاتی خود را در برابر غنای پروردگارشان بیش از همه #ادراک کردهاند و در قلّه معرفتند و در نتیجه این معرفت، نسبت به دنیا تعلّقی ندارند و به اندک آن در حد ضرورت اکتفا مینمایند و در همه حال شکرگزار پروردگار خویشند.
این فقر، همان #وجدان_فقر_ذاتی است.
و این وجدان فقر ذاتی در برابر غنای محضر پروردگار #مغز_عرفان_شیعه است که در سراسر ادعیه صحیفه سجادیه به زبانهای مختلف توسط امام سجاد علیه السلام فریاد شده است.
این فقر همان است که رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله دربارهاش فرمود:
الفقر فخری و به افتخر.
فقر فخر من است و به آن افتخار میکنم.
عدة الداعی: ص 113
فقر با این وصف که در روایت فوق بیان شده، از مهمترین صفات و حالات قلبی اولیای خداست.
در روایت از امیر مؤمنان داریم که حضرت میفرماید:
أقرب الناس إلى الاجابة و الرحمة الطائع المضطر.
نزدیکترین مردم به اجابت دعا و مورد رحمت واقع شدن شخص مضطر است.
ارشاد القلوب (دیلمی): ج1، ص293
چرا اولیای خدا دعایشان از همه به اجابت نزدیکتر و به اصطلاح مستجاب الدعوه هستند؟
یکی از مهمترین دلالیش همین ادراک فقر و حالت اضطرار قلبی در برابر پروردگار است.
ما آدمهای معمولی چه وقت مضطر میشویم؟
وقتی میبینیم به حسب ظاهر دیگر از اسباب عادی کاری بر نمیآید و بیچارهایم و در خود توانی برای حل مشکل نمییابیم.
اما اولیای خدا بدون اینکه در خارج از وجودشان با سختیها و گرفتاریها و مشکلات درگیر باشند در حالت آسایش و رفاه هم همان حالت اضطرار و فقر را نسبت به پرودگارشان دارند.
چنانچه امام سجاد علیه السلام در دعای بیست و دوم صحیفه سجادیه (دعای آن حضرت در سختی و گرفتاری) به این مهم به زیبایی اشاره میکنند و میفرمایند:
اللهم ... اجْعَلْنى مِمَّنْ یَدْعُوکَ مُخْلِصاً فِى الرَّخآءِ دُعآءَ الْمُخْلِصینَ الْمُضْطَرّینَ لَکَ فِى الدُّعآءِ.
خداوندا... مرا از آنان قرار ده که تو را در حال آسایش چنان به اخلاص مىخوانند که مضطران [در اوج درماندگی تو را آنگونه] خالصانه مىخوانند.
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
إذا اراد احدکم ان لا یسئل ربه شیئا الا اعطاه فلییأس من الناس کلهم و لا یکون له رجاء الا من عند الله فإذا علم الله ذلک من قلبه لم یسئله شیئا الا اعطاه.
اگر خواستی هر دعایی که میکنی مستجاب شود، از همه مردم مأیوس شو و امیدی جز از خدا نداشته باش.
وقتی خدای تعالی از دلت این را دانست آنگاه هر چه بخواهی به تو میدهد.
اولیای خدا کسانی هستند که چون به یقین یافتهاند و چشیدهاند و شهود کردهاند که هیچ مؤثری جز خداوند وجود ندارد و بیاذن و حول و قوه الهی، احدی توان نفع و ضرر رساندن ندارد، لذا تنها چشم امیدشان به خداست!
لذا همواره دعایشان به اجابت نزدیک است.
البته مستجاب الدعوه بودن اولیای الهی دلایل دیگری هم دارد که ریشه برخی از این دلایل را در سه حدیث ذیل میتوان یافت...
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
العبودیة جوهر کنهها الربوبیه.
جوهره و باطن عبودیت ربوبیت است.
مصباح الشّریعه: ج1، ص 7
وقتی انسان بنده شد و بر اثر اطاعت حجت خدا [که حقیقت اطاعت از خداست] ارادهاش در جنب اراده خدا و حجت خدا نیست شد، مجرای جاری شدن فعل و خواست و ربوبیت خدا واقع میشود.
چنانچه در حدیث قدسی نیز مؤید این معنا آمده است که:
یا ابن آدم أنا أقول للشئ: کن فیکون أطعنى فیما أمرتک أجعلک تقول للشى: کن فیکون.
ای فرزند آدم، من کسی هستم که وقتی به چیزی میگویم بشو، میشود. مرا اطاعت کن در آنچه تو را به آن امر میکنم تا تو را نیز آنگونه قرار دهم [که ارادهات در هر چیز نافذ شود] و هر چه بخواهی بشود.
عدة الداعی (ابن فهد حلی): ج 1 ، ص 291