او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده
او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده

در روزگار کنونی که مشکلات معیشتی و اقتصادی فراوان شده است:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

لَا نَسْأَلُکَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُکَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى ﴿۱۳۲ - طه﴾
ما از تو روزی نمی‌خواهیم بلکه ما به تو روز‌ی می‌دهیم و عاقبت نیک برای تقوا است. (132)

در روزگار کنونی که مشکلات معیشتی و اقتصادی فراوان شده است، و گرانی‌ها و تحریم‌ها و کارشکنی‌های استکبار جهانی و بی‌کفایتی و خیانت و دزدی برخی مسئولین وطنی باعث بحران‌های اقتصادی شده است و در سایه این‌ها بسیاری در مسئله رزق و روزی گرفتار ترس و نگرانی شده‌اند، احادیث ذیل بسیار تأمل برانگیز می‌نماید:

مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام:

قَدْ تَکَفَّلَ لَکُمْ بِالرِّزْقِ وَ أُمِرْتُمْ بِالْعَمَلِ فَلَا یَکُونَنَّ الْمَضْمُونُ لَکُمْ طَلَبُهُ أَوْلَى بِکُمْ مِنَ الْمَفْرُوضِ عَلَیْکُمْ عَمَلُهُ مَعَ أَنَّهُ وَ اللَّهِ لَقَدِ اعْتَرَضَ الشَّکُّ وَ دَخِلَ الْیَقِینُ حَتَّى کَأَنَّ الَّذِی ضُمِنَ لَکُمْ قَدْ فُرِضَ عَلَیْکُمْ وَ کَأَنَّ الَّذِی قَدْ فُرِضَ عَلَیْکُمْ قَدْ وُضِعَ عَنْکُمْ.

خدا رزق شما را تعهد کرده و شما فقط مأمورید که انجام وظیفه کنید. [کار روزی  رسان شما نیست، تلاش برای تحصیل رزق حلال وظیفه بندگی شما است. رو‍زی‌رسان خداست!)
بنابر این نباید امری که برایتان ضمانت شده بیشتر از کاری که انجامش برای شما واجب شده است در نظرتان اهمیت داشته باشد!!
به خدا سوگند،
تردید روی آورده
و یقین فاسد گردیده است!
و کار به جایی رسیده که
گویا آنچه که برای شما ضمانت شده تحصیلش بر شما واجب است!
و آنچه واجب گردیده از شما ساقط شده است.

فرازی از خطبه 114 نهج البلاغه

مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام:

 ... لا تحمل هم سنتک علی هم یومک! کفاک کل یوم علی ما فیه، فان تکن السنة من عمرک فان الله تعالی سیؤتیک فی کل غد جدید ماقسم لک، و ان لم تکن السنة من عمرک فما تصنع بالهم فیما لیس لک، و لن یسبقک الی رزقک طالب،
و لن یغلبک علیه غالب، و لن یبطی عنک ما قد قدر لک. (1)

 ... اندوه سال خود را بر اندوه امروزت می‌افزای، که روزی هر روز، برای تو کافی است. اگر آن سال در شمار عمر تو باشد، خدای بزرگ در فردای هر روز آنچه قسمت تو فرموده عطا فرماید و اگر آن سال در شمار عمر تو نیست، پس غم تو بر آنچه از آن تو نیست برای چیست؟
در آنچه روزی توست هیچ خواهنده بر تو پیشی‌ نمی‌گیرد!
 و هیچ غالبی بر تو [در رسیدن آن رزق بدستت] چیره نشود!!
و [رسیدن] آنچه برایت مقدر شده به تأخیر نمی‌افتد.

 نهج البلاغه: ص 543، فرازی از حکمت 317


حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:

عَلِمْتُ أَنَّ رِزْقِی لَا یَأْکُلُهُ غَیْرِی فَاطْمَأْنَنْتُ.

دانستم رزق مرا دیگری نمی‌خورد پس آسوده گشتم.

بحارالانوار (علامه مجلسی): ج 78، ص 228


حضرت امام سجاد علیه السلام:

أَبِی حَمْزَةَ اَلثُّمَالِیِّ قَالَ: ذُکِرَ عِنْدَ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ غَلاَءُ اَلسِّعْرِ فَقَالَ وَ مَا عَلَیَّ  مِنْ غَلاَئِهِ إِنْ غَلاَ فَهُوَ عَلَیْهِ وَ إِنْ رَخُصَ فَهُوَ عَلَیْهِ.

از گرانى کالاها نزد امام سجّاد علیه السّلام سخن به میان آمد، حضرت فرمود:
مرا به گرانى چه کار؟
اگر گران شود روزى‌ام بر عهده خداست،
و اگر ارزان شود نیز بر عهدۀ اوست.

الکافی , ج 5 , ص 81

در این روزگار که مرتب از سخن و گلایه از گرانی‌های وحشتناک اجناس است (فارغ از اینکه گرانی چه مقدار به علت تحریم‌ها و کارشکنی‌های خباثت‌آلود مستکبران عالم است و چه مقدارش به علت بی‌عرضه‌گی و یا خیانت و دزدی برخی مسئولین!) باور به این سخن امام سجاد علیه السلام برای آسودگی خاطر کفایت می‌کند!


حضرت
امام محمد باقر علیه السّلام:

لیس من نفس إلاّ و قد فرض اللّه-عزّ و جلّ-لها رزقا حلالا یأتیها فی عافیه و عرّض لها بالحرام من وجه آخر، فإن هی تناولت شیئا من الحرام قاصّها به من الحلال الّذی فرض لها، و عند اللّه سواها فضل کثیر، و هو قوله-عزّ و جلّ-: «وَ سْئَلُوا اللّٰهَ مِنْ فَضْلِهِ. (2)

خداوند براى هر انسان رزق حلالى را مشخص و حتمى کرده که به طور کامل به او خواهد رسید، و از طرف دیگر رزق حرامى نیز به او عرضه مى‌شود، پس اگر از آن حرام مقدارى برداشت، به همان اندازه از مال حلال او کم مى‌شود
 و نزد خدا علاوه بر آن دو مال، زیادى و افزونیِ فراوانی هست که خداوند درباره آن در قرآن می‌فرماید: «از فضل و زیادى که پیش خدا است از او درخواست کنید.» [که این زیادی و افزونی فراوان با دعا و درخواست از درگاه الهی به دست بنده می‌رسد.]

 الکافی: جلد 5 ، صفحه 80


 رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله خطاب به امیرالمومنین علی علیه السلام:

یا علی، إن من الیقین أن ... لا تحمد أحدا على ما آتاک الله...، و لا تذم أحدا على ما لم یؤتک.

 یا علی!
از [ آثار] #یقین این است که...
در آنچه خدا به تو داده، کس دیگرى را نستایى [و در هر نعمتی که به تو می‌رسد منعم حقیقی را خدا ببینی‌ و نظر استقلالی به مخلوقی که واسطه رسیدن این نعمت به تو بوده نداشته باشی.]
 ... و کسى را در آنچه خدا به تو نداده، نکوهش مکنى (چرا که تا خدا اراده نکند بلایی به تو نمی‌رسد و کسی هم نمی‌تواند تو را از رزق مقدّرت محروم کند.]...

 تحف العقول: ص۶


 حضرت امام سجاد علیه السلام:

 اللّهمّ صن وجهی بالیسار، و لا تبتذل جاهی بالاقتار، فأسترزق أهل رزقک و أستعطی شرار خلقک، فأفتتن به حمد من أعطانی، و أبتلی بذمّ من منعنی، و أنت من دونهم ولیّ الإعطاء و المنع.

 خداوندا
آبرویم را با گسترش و وسعت در مال و دارئی‌ حفظ فرما
و شخصیتم را به واسطه تنگ‌دستی بی‌اعتبار مکن
که در نتیجه آن از روزی خورانت روزی طلب کنم
و از مخلوقین شرورت خواستار عطا گردم
 و بدین سبب به ستایش کسی که چیزی به من عطا کرده گرفتار شوم
و یا به بدگوئی از کسی که از من دریغ داشته مبتلا گردم
در صورتی که [در ورای بخشش و منع آنها #تدبیر_و_اراده توست و] سرپرست بخشش و دریغ در حقیقت توئی نه آنها!

 فراز‌هایی از #دعای_مکارم_الاخلاق؛ دعای بیستم صحیفه سجادیه که در ملحقات دوم مفاتیح الجنان هم آمده‌ است و از جامع‌ترین و بهترین و کامل‌ترین دعاهاست.
 این دعای شریف از ادعیه بسیار مورد تأکید و توصیه عالم ربّانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی بوده است!


 در پایان نیز یکی از مهمترین #ادعیه در باب #وسعت_رزق که مورد تأکید بسیار ویژه عالم ربّانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه بود تقدیم می‌شود:

 از معاویة بن عمّار نقل شده:
از امام صادق علیه السّلام درخواست کردم تا براى رزق دعایى تعلیم من فرماید، آن حضرت این دعا را به من آموخت،
 "ما رأیت أجلب منه للرزق"
و من براى زیاد شدن رزق، چیزى بهتر از این ندیدم!

 اَللّهُمَّ ارْزُقْنى مِنْ فَضْلِکَ الْواسِعِ الْحَلالِ الطَّیِّبِ رِزْقاً واسِعاً حَلالاً طَیِّباً بَلاغاً لِلدُّنْیا وَالاْخِرَةِ صَبّاً صَبّاً هَنیئاً مَریئاً مِنْ غَیْرِ کَدٍّ وَلا مَنٍّ مِنْ اَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ اِلا سَعَةً مِنْ فَضْلِکَ الْواسِعِ فَاِنَّکَ قُلْتَ وَاسْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ فَمِنْ فَضْلِکَ اَسْئَلُ وَ مِنْ عَطِیَّتِکَ اَسْئَلُ وَ مِنْ یَدِکَ الْمَلاْ اَسْئَلُ.

 خدایا از فضل گسترده‌ات نصیبم کن،
[رزقی] حلالِ پاکیزه،
روزى فراخ حلال پاک
[که] براى دنیا و آخرت مرا رساننده [به خیرم] باشد،
ریزان ریزان
گوارا و  لذیذ
بدون زحمت
و بدون منّت از احدى از بندگانت،
تنها وسعتى از فضل واسعت باشد،
زیرا تو فرمودى: «از فضل خدا بخواهید(سوره نساء - آیه 31)»
پس از فضل تو مى‌خواهم،
و از عطاى تو درخواست مى‌نمایم،
و از دست [فضل و رحمت] تو پُر مى‌طلبم.

 الکافی: ج2، ص 551 - مفاتیح الجنان، فصل پنجم (ادعیه وارد برای وسعت رزق) دعای اول!


 نتایج حاصل از این احادیث شریف:
(1) رزق انسان مقدّر شده و احدی (هیچ یک از مسئولین و صاحب منصبان ایرانی و خارجی) و تحت هیچ شرایطی (تحریم، دزدی و خیانت و بی کفایتی مسئولین) نمی‌تواند آن کم و یا حتی زیاد کند.
(2) دغدغه انسان باید رعایت تقوا باشد، نه کسب روزی، از لوازم تقوا تلاش برای کسب روزی حلال است! اما کار رازق انسان نیست! کار کردن از شئون بندگی است و روزی رسان خداست!
3) ) به هر مقدار مال حرام در زندگی خود وارد کردیم، باید بدانیم که به مقدار حلالش موجود بوده و اگر صبر می‌کردیم به دست ما می‌رسیده است!
 (4) به جز رزق مقدّر، یک رزق اضافه و افزونی در نزد خداست که از فضلش به هر که آن را بطلبد عنایت می‌فرماید.
(5) برای طلب آن رزق افزون، بهتر است به سراغ ادعیه‌ای که از معصومین علیهم السلام به ما رسیده رجوع کنیم که یکی از بهترین و مجرّب‌ترین و معتبرترین‌هایش تقدیم شد.
(6) به هیچ وجه نباید به دیگران  در مسئله رزق نگاه استقلالی داشت، که اگر چیزی به ما بخشید با دید استقلالی به مدح و ستایشش بپردازیم و اگر به حسب ظاهر چیزی از ما منع کرد به بدگویی از او بپردازیم.


@justhadis110

رابطه افزایش خوک‌صفتی در جامعه و به مسلخ رفتن امام قیام کننده در هر زمان از زبان امام سجاد علیه السلام

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

تا پایان با تامل:

زرارة بن اوفی گوید روزی خدمت امام زین العابدین علیه السلام رسیدم، حضرت فرمودند:

یا زرارة الناس فی زماننا علی ست طبقات اسد و ذئب و ثعلب و کلب و خنزیر و شاة فاما الاسد فملوک الدنیا یحب کل واحد منهم ان یغلب و لا یغلب و اما الذئب فتجارکم یذمون اذا اشتروا و یمدحون اذا باعوا و اما الثعلب فهؤلا الذین یاکلون بادیانهم و لا یکون فی قلوبهم ما یصفون بالسنتهم و اما الکلب یهر علی الناس بلسانه و یکرمه الناس من شر لسانه و اما الخنزیر فهؤلا المخنثون و اشباههم لا یدعون الی فاحشة الا اجابوا و اما الشاة فالمؤمنون الذین تجز شعورهم و یؤکل لحومهم و یکسر عظمهم فکیف تصنع الشاة بین اسد و ذئب و ثعلب و کلب و خنزیر. (1)


ای زراره مردمِ زمانِ ما شش طبقه‌اند: "شیر، گرگ، روباه، سگ، خوک و گوسفند"!

اما "شیر"، حاکمان و پادشاهانی هستند که دوست دارند بر هر کسی مسلط باشند و ظلم کنند، ولی احدی در برابر فسادشان ایستادگی نکند".

اما "گرگ"، تجار و کسبه‌ای هستند که در وقت خریدن جنس، آن را مذمّت می‌کنند تا ارزان‌تر بخرند، ولی برای فروش، آن را می‌ستایند تا گران بفروشند [و تنها به فکر سود بیشتر خویشند]".

اما "روباه"، کسانی هستند که دین را وسیله‌ای برای دنیایشان قرار داده‌اند و آنچه را به زبان می‌آورند در دل قبول ندارند".

اما "خوک"، مردانی هستند که رفتار زنانه دارند و همچنین کسانی که ذلیل و اسیر شهوتند و به هرعمل زشتی که دعوت می‌شوند پاسخ مثبت می‌دهند".

اما "سگ"، انسان بد زبان و فحاش است، به طوری که مردم [در بیرون از خانه [و یا اهل و عیالش در داخل خانه] از ترس زبانش او را احترام می‌کنند.

و اما "گوسفند"، شخص با ایمانی است که مانند گوسفند افرادشرور موی او را می‌بُرند و گوشت او را می‌خورند و استخوانش را می‌شکنند".

و از گوسفندی که میان شیر و گرگ و روباه و سگ و خوک گرفتار است چه ساخته است؟


(1): خصال (شیخ صدوق): باب احادیث شش گانه، ج۲، ص۳۷۸


جامعه ای که اکثر طبقه عامه اش خوک صفت شوند (یعنی مشتاقانه به هر امکان انجام گناهی پاسخ مثبت دهند ولو که در کنارش عبادت هم بکنند) در صورت قیام امام زمانش با او همان می کند که با حسین بن علی علیهما السلام شد.


در خصوص خوک صفتان، روایت ذیل نیز تامل برانگیز است که گمان نکنیم خوک صفتان تنها کسانی هستند که...

حضرت امام محمد باقر علیه السلام در خصوص این آیه از قرآن کریم با ابوحمزه ثمالی فرمودند:

«یَبعَثُ اللهُ یَومَ القِیامَةِ قَوما بَینَ أیدیهِم نورٌ کَالقَباطِیِّ، ثُمَّ یُقالُ لَهُ: کُن هَباءً مَنثورا.»
ثُمَّ قالَ: «أما وَاللهِ یا أبا حَمزَةَ، إنَّهُم کانوا لَیَصومونَ و یُصَلّونَ ولکِن کانوا إذا عَرَضَ لَهُم شَیءٌ مِنَ الحَرامِ أخَذوهُ.» (2)

روز قیامت، خداوند، گروهى را برمى‌انگیزد که پیشاپیش آنان نورى است، سپس به آن نور گفته مى‌شود: «نابود و پراکنده شو.»
سپس فرمود: به خدا سوگند اى ابو حمزه! آنان کسانى هستند که نماز مى‌خواندند و روزه مى‌گرفتند و اهل عبادات بودند؛ اما هر گاه چیزى از حرام به آنان عرضه مى‌شد، مرتکب می شدند.

(2)‌: تفسیر صافی: ج4، ص10

نشانه ی علم نافع:

امیرالمومنین از رسول خداوند نقل فرمودند که رسول خدا فرمود:


وَ رُوِیَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ لِلَّهِ لَمْ یُصِبْ مِنْهُ بَاباً إِلَّا ازْدَادَ بِهِ فِی نَفْسِهِ ذُلًّا وَ فِی النَّاسِ تَوَاضُعاً وَ لِلَّهِ خَوْفاً وَ فِی الدِّینِ اجْتِهَاداً وَ ذَلِکَ الَّذِی یَنْتَفِعُ بِالْعِلْمِ فَلْیَتَعَلَّمْهُ وَ مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ لِلدُّنْیَا وَ الْمَنْزِلَةِ عِنْدَ النَّاسِ وَ الْحُظْوَةِ عِنْدَ السُّلْطَانِ لَمْ یُصِبْ مِنْهُ بَاباً إِلَّا ازْدَادَ فِی نَفْسِهِ عَظَمَةً وَ عَلَى النَّاسِ اسْتِطَالَةً وَ بِاللَّهِ اغْتِرَاراً وَ مِنَ الدِّینِ جَفَاءً فَذَلِکَ الَّذِی لَا یَنْتَفِعُ بِالْعِلْمِ فَلْیَکُفَّ وَ لْیُمْسِکْ عَنِ الْحُجَّةِ عَلَى نَفْسِهِ وَ النَّدَامَةِ وَ الْخِزْیِ یَوْمَ الْقِیَامَة


هر که دانش را برای خدا بیاموزد، به هیچ بابی از آن نرسد مگر آنکه بیش از پیش خود را حقیرتر ببیند، با مردم متواضعتر شود، ترسش از خدا بیشتر گردد و در دینش کوشاتر شود. چنین کسی از علم بهره مند می شود، پس باید آن را بیاموزد
اما کسی که دانش را برای دنیا و منزلت یافتن نزد مردم و موقعیت یافتن نزد سلطان و حاکم فراگیرد، به هیچ بابی از آن نرسد مگر اینکه خودبزرگ بین تر شود و بر مردم بیشتر فخر فروشی کند و از خدا بیشتر غافل شود و از دین بیشتر فاصله بگیرد. چنین کسی از دانش نفع نمی برد، بنابر این باید از تحصیل دانش خود داری کند و علیه خود، حجت و پشیمانی و رسوایی در روز قیامت فراهم نیاورد.


روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة)، ج‏1، ص: 12

سیره ائمه علیهم السلام در برخورد با مصیبت‌ها و گرفتار‌ی‌ها و بلاها

و کان للصادق علیه السلام ابن فبینا هو یمشى بین یدیه إذ غص فمات فبکى و قال:

لئن اخذت لقد بقیت ، و لئن ابتلیت لقد عافیت، ثم حمل الى النساء فلما رأینه صرخن فأقسم علیهن أن لا یصرخن،

فلما أخرجه للدفن قال: سبحان من یقتل أولادنا و لا نزداد له حبا، فلما دفنه قال: یا بنى وسع الله فی ضریحک و جمع بینک و بین نبیک.

و قال علیه السلام: انا قوم نسأل الله ما نحب فیمن نحب، فیعطینا، فإذا أحب ما نکره فیمن نحب، رضینا.


امام صادق علیه السلام پسری داشتند، روزی در حالی که در جلو حضرت راه می‌رفت ناگهان چیزی در گلویش گیر کرد و مُرد. حضرت گریست و گفت:

[الهی] اگر بگیری، هم تو هستی که می‌دهی، و اگر گرفتار سازی، هم تو هستی که عافیت بخشی. سپس پیکر او را نزد بانوان بردند. وقتی زن‌ها آن کودک را دیدند، شیون کردند. حضرت آنان را قسم داد که شیون و فریاد نکنند. چون او را برای دفن بیرون بردند فرمود:

منزّه است خدایی که فرزندان ما را می‌کشد، یکن جز بر محبت ما به او افزوده نمی‌شود و چون پیکرش را به خاک سپرد فرمود: فرزندم! خداوند آرامگاه تو را گشایش دهد و تو را با پیامبرت گرد هم آورد.

همچنین فرمود:

ما مردمی هستیم که برای کسانی که دوستشان داریم، آنچه دوست داریم از خدا درخواست می‌کنیم  و خدا آن را به ما می‌دهد. لیکن اگر خدا چیزی را دوست بدارد که ما آن را برای کسی که دوست داریم، نمی‌پسندیم [در اینجا مثلاً همین فوت ناگهانی کودکشان را که خدا خواسته و قبل از اراده خدا امام علیه السلام آن را برای فرزندشان نمی‌پسندیدند]، به خواست خداوند خشنود می‌شویم. [در اینجا مثلاً هنگام جاری شدن خواست و اراده خدا همانگونه که خود امام علیه السلام هم بیان فرمودند با مرگ فرزند خشنود بودند و بابت این امر حتی محبتشان به پروردگار بیش از پیش شد.]


الدعوات (قطب راوندی):‌ص 286

اگر کسی بسیار گرفتار اتفاقاتی می‌شود که برایش غم و غصه به دنبال دارد در این حدیث علوی عمیقاً بیاندیشد...

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ مَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُو عَنْ کَثِیرٍ (سوره شوری - آیه 30)

هیچ مصیبتی به شما نمی‌رسد مگر به واسطه کردار خودتان و (خداوند) از (عقوبت) بسیاری (از گناهانتان) در می‌گذرد و عفو می‌نماید.


اگر کسی بسیار گرفتار اتفاقاتی می‌شود که برایش غم و غصه به دنبال دارد و راهی هم برای خلاصی از آن پیدا نمی‌کند (و نمی‌داند از کجا دارد می‌خورد) در این حدیث علوی عمیقاً بیاندیشد...

مولی الموحدین

امیرالمؤمنین

امام العارفین

یعسوب الدین

اسد الله الغالب

غالب کل غالب

علی بن ابی‌طالب علیهما اسلام:


من أسر ما یرضی  الله (عزوجل) أظهر الله له ما یسره، و من أسر ما یسخط الله (تعالى) أظهر الله ما یحزنه.


هر کس در پنهان آنچه را مایه رضایت و خوشنودی پروردگار است انجام دهد، خدای تعالی آن‌چه را که مایه سرور و شادی اوست برایش آشکار نماید؛ و هر کس در پنهان آنچه را مایه خشم و ناخشنودی خداست انجام دهد،خدای تعالی آن‌چه را که مایه غم و اندوهش باشد برایش آشکار نماید.


امالی (شیخ طوسی): ج1، ص 182


مشکل اخلاقی، مالی، بدهی و غم و غصه دارم چه کنم؟! + چگونه توفیق اقامه نماز شب را کسب کنیم

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

اگر کسی
مشکل بدخلقی داشت
اگر مشکل مالی داشت و دستش تنگ بود
اگر گرفتار قرض و بدهی بود
اگر غم و غصه در دلش زیاد بود
چه کند برای حل و رفع همه این‌ها؟!

پاسخ حضرت امام جعفر صادق علیه السلام برای حل این مشکلات و گرفتاری‌ها:


صلاة اللیل تحسن الوجه و تحسن الخلق و تطیب الریح و تدر الرزق، وتقضی الدین، و تذهب بالهم، و تجلو البصر. (ثواب الأعمال و عقاب الأعمال , ج 1 , ص 42)

نماز شب (در دنیا) باعث زیبایی سیما، و نیکویی اخلاق و خوشبویی بدن و فراوانی رزق و مایه ادای قرض‌ها و موجب از بین رفتن غم و باعث تقویت نور چشم است.



خوب اما اگر توفیق نماز شب نداشتیم چه کنیم؟
اول باید ببنیم چرا توفیق نماز شب نداریم!
پاسخ:

مردی از حضرت امیرالمؤمین علی علیه السلام پرسید:
«یا أمیرَالْمُؤْمِنینَ، اِنّی قَدْ حُرِمْتُ الصَّلاةُ بِاللَّیْلِ؟ قالَ: فَقال أمیرُالمؤمنینَ (علیه السلام):
أنْتَ رَجُلٌ قَدْ قَیَّدَتْکَ ذُنُوبُک». (التوحید (شیخ صدوق): ج 1 ، ص 96)
من از نماز شب محروم شدم.
حضرت فرمود: تو کسی هستی که گناهان تو را به بند کشیده.

حضرت امام صادق (علیه اسلام) نیز می‌فرمایند:
«اِنَّ الرَجُلَ یَذْنِبُ الذَّنْبَ فَیَحْرُمُ صَلاة َاللَّیْلِ». (الکافی: ج2، ص272)
کسی مرتکب گناهی می‌شود و برای همین از نماز شب محروم می‌گردد.

و در سخن دیگری می‌فرمایند:
ان الرجل لیکذب الکذبة فیحرم بها صلاة اللیل، فاذا حرم صلاة اللیل حرم بها الرزق. لیس منا من لم یصل صلاة اللیل. (علل الشرایع (شیخ صدوق): ج2، ص 362)
بسا انسان در زندگی مبتلا به دروغ گفتن می‌شود و به همین خاطر از خواندن نماز شب محروم می‌ماند و از رزق و روزی حلال او کاسته می‌شود.



بنابر این مشخص شد که گناه مانع توفیق نماز شب است.
حال چه باید کرد؟
آیا زور انسان به این نفس اماره می‌رسد؟!
وقتی به حضرت استاد گفته شد که توفیق نماز شب نیست چه باید کرد؟!
فرمودند:
قبل از اذان مغرب [که هنگام استجابت دعاست] دعای 22 صحیفه سجادیه را بخوانید.

خوب این پاسخ شاید در بدایت امر مقداری عجیب به نظر برسد.
چرا؟
چون وقتی گناه مانع نماز شب است به نظر می‌رسد پاسخ باید این باشد که مراقبه باید بیشتر شود تا گناه کمتر شود و توفیق حاصل.
اما چرا این را نفرمودند؟
چون اگر عرضه‌اش بود جلوی نفس گرفته می‌شد. اما حال که ایمان ضعیف و نفسانیت قوی است باید از چیزی مدد گرفت
آن چیست؟
آن چیز اسلحه انبیاست یعنی دعا.
حال چرا از بین این همه دعا، دعای 22 صحیفه سجادیه؟
چه رابطه‌ای هست بین ضعف انسان در برابر طغیان نفسانیات و این دعا؟
فراز اول این دعا اگر خوانده شود به نظر می‌رسد که ارتباطش مشخص می‌شود:

 اَللَّهُمَّ اِنَّکَ کَلَّفْتَنى مِنْ نَفْسى ما اَنْتَ اَمْلَکُ بِهِ مِنّى،
خداوندا مرا به چیزی (تزکیه نفس و ترک معصیت و انجام واجب و بندگی کردن) مکلف ساخته‌ای که خودت از من به آن کار تواناترى،

وَ قُدْرَتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَىَّ اَغْلَبُ مِنْ قُدْرَتى،
و قدرت تو بر آن (یعنی تزکیه نفس من و کنترل نفسانیتم) و بر من بیش از قدرت من است،

فَاَعْطِنى مِنْ نَفْسى ما یُرْضیکَ عَنّى، وَ خُذْ لِنَفْسِکَ رِضاها مِنْ نَفْسى فى عافِیَةٍ.
پس نفس من را چنان گردان که موجب رضایت تو از من شود، و در حال عافیت آنچه را که موجب رضایت توست از من برگیر.


بنابر این برای قدرت یافتن بر ترک معصیت و بندگی ضمن صرف کردن نهایت تلاش و مراقبه و مجاهده با نفس! در بهترین اوقات (هنگام غروب آفتاب که دعا مستجاب است) عاجزان از خداوند درخواست می‌کنیم تا نفس ما را چنان کند که موجب رضایتش است و با صلوات‌هایی که بر محمد و آل محمد (صلوات الله علیه و آله) در ادامه این دعا می‌فرستیم برای به اجابت رسیدن این خواسته بسیار مهم از درگاه پروردگار متعال دست توسل به اهل بیت علیهم السلام می‌زنیم و شفاعت ایشان را خواهانیم.
که اگر این دعا مستجاب شود
إن شاء الله هم توفیق ترک معصیت و بندگی حاصل می‌شود
و هم به تبع آن توفیق نماز شب
و اگر توفیق نماز شب حاصل شد
بنابر آنچه صادق آل محمد صلوات الله علیه و آله فرموده به واسطه این نماز شب
بدخلقی ما به حسن خلق
تنگی رزقمان به وسعت رزق
قرض و دینمان به ادای دین و قرض
و غم و غصه ما به شادی و سرور بدل خواهد شد
إن شاء‌ الله تعالی...

مشکل اخلاقی، مالی، بدهی و غم و غصه دارم چه کنم؟! + چه کنم تا نماز شب خوان شوم

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

اگر کسی
مشکل بدخلقی داشت
اگر مشکل مالی داشت و دستش تنگ بود
اگر گرفتار قرض و بدهی بود
اگر غم و غصه در دلش زیاد بود
چه کند برای حل و رفع همه این‌ها؟!

پاسخ حضرت امام جعفر صادق علیه السلام برای حل این مشکلات و گرفتاری‌ها:


صلاة اللیل تحسن الوجه و تحسن الخلق و تطیب الریح و تدر الرزق، وتقضی الدین، و تذهب بالهم، و تجلو البصر. (ثواب الأعمال و عقاب الأعمال , ج 1 , ص 42)

نماز شب (در دنیا) باعث زیبایی سیما، و نیکویی اخلاق و خوشبویی بدن و فراوانی رزق و مایه ادای قرض‌ها و موجب از بین رفتن غم و باعث تقویت نور چشم است.



خوب اما اگر توفیق نماز شب نداشتیم چه کنیم؟
اول باید ببنیم چرا توفیق نماز شب نداریم!
پاسخ:

مردی از حضرت امیرالمؤمین علی علیه السلام پرسید:
«یا أمیرَالْمُؤْمِنینَ، اِنّی قَدْ حُرِمْتُ الصَّلاةُ بِاللَّیْلِ؟ قالَ: فَقال أمیرُالمؤمنینَ (علیه السلام):
أنْتَ رَجُلٌ قَدْ قَیَّدَتْکَ ذُنُوبُک». (التوحید (شیخ صدوق): ج 1 ، ص 96)
من از نماز شب محروم شدم.
حضرت فرمود: تو کسی هستی که گناهان تو را به بند کشیده.

حضرت امام صادق (علیه اسلام) نیز می‌فرمایند:
«اِنَّ الرَجُلَ یَذْنِبُ الذَّنْبَ فَیَحْرُمُ صَلاة َاللَّیْلِ». (الکافی: ج2، ص272)
کسی مرتکب گناهی می‌شود و برای همین از نماز شب محروم می‌گردد.

و در سخن دیگری می‌فرمایند:
ان الرجل لیکذب الکذبة فیحرم بها صلاة اللیل، فاذا حرم صلاة اللیل حرم بها الرزق. لیس منا من لم یصل صلاة اللیل. (علل الشرایع (شیخ صدوق): ج2، ص 362)
بسا انسان در زندگی مبتلا به دروغ گفتن می‌شود و به همین خاطر از خواندن نماز شب محروم می‌ماند و از رزق و روزی حلال او کاسته می‌شود.



بنابر این مشخص شد که گناه مانع توفیق نماز شب است.
حال چه باید کرد؟
آیا زور انسان به این نفس اماره می‌رسد؟!
وقتی به حضرت استاد گفته شد که توفیق نماز شب نیست چه باید کرد؟!
فرمودند:
قبل از اذان مغرب [که هنگام استجابت دعاست] دعای 22 صحیفه سجادیه را بخوانید.

خوب این پاسخ شاید در بدایت امر مقداری عجیب به نظر برسد.
چرا؟
چون وقتی گناه مانع نماز شب است به نظر می‌رسد پاسخ باید این باشد که مراقبه باید بیشتر شود تا گناه کمتر شود و توفیق حاصل.
اما چرا این را نفرمودند؟
چون اگر عرضه‌اش بود جلوی نفس گرفته می‌شد. اما حال که ایمان ضعیف و نفسانیت قوی است باید از چیزی مدد گرفت
آن چیست؟
آن چیز اسلحه انبیاست یعنی دعا.
حال چرا از بین این همه دعا، دعای 22 صحیفه سجادیه؟
چه رابطه‌ای هست بین ضعف انسان در برابر طغیان نفسانیات و این دعا؟
فراز اول این دعا اگر خوانده شود به نظر می‌رسد که ارتباطش مشخص می‌شود:

 اَللَّهُمَّ اِنَّکَ کَلَّفْتَنى مِنْ نَفْسى ما اَنْتَ اَمْلَکُ بِهِ مِنّى،
خداوندا مرا به چیزی (تزکیه نفس و ترک معصیت و انجام واجب و بندگی کردن) مکلف ساخته‌ای که خودت از من به آن کار تواناترى،

وَ قُدْرَتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَىَّ اَغْلَبُ مِنْ قُدْرَتى،
و قدرت تو بر آن (یعنی تزکیه نفس من و کنترل نفسانیتم) و بر من بیش از قدرت من است،

فَاَعْطِنى مِنْ نَفْسى ما یُرْضیکَ عَنّى، وَ خُذْ لِنَفْسِکَ رِضاها مِنْ نَفْسى فى عافِیَةٍ.
پس نفس من را چنان گردان که موجب رضایت تو از من شود، و در حال عافیت آنچه را که موجب رضایت توست از من برگیر.


بنابر این برای قدرت یافتن بر ترک معصیت و بندگی ضمن صرف کردن نهایت تلاش و مراقبه و مجاهده با نفس! در بهترین اوقات (هنگام غروب آفتاب که دعا مستجاب است) عاجزان از خداوند درخواست می‌کنیم تا نفس ما را چنان کند که موجب رضایتش است و با صلوات‌هایی که بر محمد و آل محمد (صلوات الله علیه و آله) در ادامه این دعا می‌فرستیم برای به اجابت رسیدن این خواسته بسیار مهم از درگاه پروردگار متعال دست توسل به اهل بیت علیهم السلام می‌زنیم و شفاعت ایشان را خواهانیم.
که اگر این دعا مستجاب شود
إن شاء الله هم توفیق ترک معصیت و بندگی حاصل می‌شود
و هم به تبع آن توفیق نماز شب
و اگر توفیق نماز شب حاصل شد
بنابر آنچه صادق آل محمد صلوات الله علیه و آله فرموده به واسطه این نماز شب
بدخلقی ما به حسن خلق
تنگی رزقمان به وسعت رزق
قرض و دینمان به ادای دین و قرض
و غم و غصه ما به شادی و سرور بدل خواهد شد
إن شاء‌ الله تعالی...

نماز شب؛ بخوانیم تا بخوانیم (این مجمل را بخوانیم تا إن شاء الله توفیق شود خودش را بخوانیم.)

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم


إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِیلًا (سوره مزمّل - آیه 6)
بی تردید عبادت و نماز در دل شب محکم‌تر و پایدارتر و گفتار در آن استوارتر و درست‌تر است.

وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَىٰ أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَّحْمُودًا (سوره اسراء - آیه 79)
و پاسی از شب را (از خواب برخیز، و) قرآن (و نماز) بخوان!

وَ مِنَ اللَّیْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَیْلًا طَوِیلًا (سوره انسان - آیه 26)
و در شبانگاه برای او سجده کن، و مقداری طولانی از شب، او را تسبیح گوی.


* امام رضا علیه السلام می‌فرمایند مقصود از «سَبِّحْهُ لَیْلًا طَوِیلًا» در آیه فوق نماز شب است. (میزان الحکمه، حدیث 10749)



* رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله می‌فرماید، مادر سلیمان بن داود علیهما السلام به او گفت:
یا بنی، إیاک وکثره النوم باللیل، فإن کثرة النوم باللیل تدع الرجل فقیرا یوم القیامة. (امالی (شیخ صدوق): ص304)

ای پسرم. از خوابیدن زیاد در شب بپرهیز؛ زیرا زیاد خوابیدن در شب، انسان را در روز قیامت فقیر و تهیدست می‌نماید.



* حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرماید خداوند در مناجات‌های موسی علیه السلام به او وحی‌ کرد:
یَا اِبْنَ عِمْرَانَ کَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یُحِبُّنِی فَإِذَا جَنَّهُ اَللَّیْلُ نَامَ عَنِّی أَ لَیْسَ کُلُّ مُحِبٍّ یُحِبُّ خَلْوَةَ حَبِیبِهِ هَا أَنَا یَا اِبْنَ عِمْرَانَ مُطَّلِعٌ عَلَى أَحِبَّائِی إِذَا جَنَّهُمُ اَللَّیْلُ حَوَّلْتُ أَبْصَارَهُمْ فِی قُلُوبِهِمْ وَ مَثَّلْتُ عُقُوبَتِی بَیْنَ أَعْیُنِهِمْ یُخَاطِبُونِّی عَنِ اَلْمُشَاهَدَةِ وَ یُکَلِّمُونِّی عَنِ اَلْحُضُورِ یَا اِبْنَ عِمْرَانَ هَبْ لِی مِنْ قَلْبِکَ اَلْخُشُوعَ وَ مِنْ بَدَنِکَ اَلْخُضُوعَ وَ مِنْ عَیْنَیْکَ اَلدُّمُوعَ فِی ظَلاَمِ اَللَّیْلِ فَادْعُنِی فَإِنَّکَ تَجِدُنِی قَرِیباً مُجِیباً. (امالی (َشیخ صدوق): ص 214)

اى پسر عمران! دروغ مى‌گوید آن که گمان مى کند مرا دوست دارد، در حالى که چون شب فرا مى‌رسد از من چشم مى‌پوشد و به خواب مى رود. مگر چنین نیست که هر عاشقى خلوت با معشوقش را دوست مى‌دارد؟
هان اى پسر عمران! این منم که بر حال دوستانم آگاهم، چون شب آنان را فراگیرد چشم دلشان را دگرگون مى‌سازم، و عقوبتم را در مقابل دیدگانش مجسم مى‌کنم آن گونه که از راه شهود و رویارویى با من به مخاطبه مى‌پردازند و در حضور با من به گفتگو مى‌نشینند.
اى پسر عمران! در دل شب‌هاى تار از دلت خشوع، و از بدنت خضوع، و از چشمانت اشک نثار من کن و مرا بخوان که مرا به خود نزدیک و اجابت‌کننده دعوتت خواهى یافت.



* عبداللَّه بن یعفور از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام عرضه داشت:
أَخْبِرْنِی جُعِلْتُ فِدَاکَ أَیُّ سَاعَةٍ یَکُونُ اَلْعَبْدُ أَقْرَبَ إِلَى اَللَّهِ وَ اَللَّهُ مِنْهُ قَرِیبٌ قَالَ إِذَا قَامَ فِی آخِرِ اَللَّیْلِ وَ اَلْعُیُونُ هَادِئَةٌ فَیَمْشِی إِلَى وَضُوئِهِ حَتَّى یَتَوَضَّأَ بِأَسْبَغِ وُضُوءٍ ثُمَّ یَجِیءُ حَتَّى یَقُومَ فِی مَسْجِدِهِ فَیُوَجِّهُ وَجْهَهُ إِلَى اَللَّهِ وَ یَصُفُّ قَدَمَیْهِ وَ یَرْفَعُ صَوْتَهُ وَ یُکَبِّرُ وَ اِفْتَتَحَ اَلصَّلاَةَ فَقَرَأَ أَجْزَاءً وَ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ وَ قَامَ لِیُعِیدَ صَلاَتَهُ نَادَاهُ مُنَادٍ مِنْ عَنَانِ اَلسَّمَاءِ عَنْ یَمِینِ اَلْعَرْشِ أَیُّهَا اَلْعَبْدُ اَلْمُنَادِی رَبَّهُ إِنَّ اَلْبِرَّ لَیُنْشَرُ عَلَى رَأْسِکَ مِنْ عَنَانِ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْمَلاَئِکَةَ مُحِیطَةٌ بِکَ مِنْ لَدُنْ قَدَمَیْکَ إِلَى عَنَانِ اَلسَّمَاءِ وَ اَللَّهُ یُنَادِی عَبْدِی لَوْ تَعْلَمُ مَنْ تُنَاجِی إِذاً مَا اِنْفَتَلْتَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ مَا اَلاِنْفِتَالُ قَالَ تَقُولُ بِوَجْهِکَ وَ جَسَدِکَ هَکَذَا ثُمَّ وَلَّى وَجْهَهُ فَذَلِکَ اَلاِنْفِتَالُ وَ قَالَ أَبْغَضُ اَلْخَلْقِ إِلَى اَللَّهِ جِیفَةٌ بِاللَّیْلِ بَطَّالٌ بِالنَّهَارِ. (بحار الأنوار(علامه مجلسی): ج  87 ،  ص 158)

فدایت شوم، به من بگویید آن ساعتى که نزدیکترین لحظه‌هاى انسان به خداست و خدا به او نزدیک است کدام ساعت است؟
فرمود: چون آخر شب برخیزد در حالى که دیگر چشم‌ها در خوابند، وضویى شاداب گرفته و در عبادتگاه خود بایستد و با حضور قلب و توجّه دل به خدا، تکبیر نماز گفته و با تلاوت قسمت‌هایى از قرآن دو رکعت نماز بجاى آورده و آنگاه برخیزد براى ادامه نماز،
در این موقع از جانب عرش این ندا برخیزد:
اى بنده‌اى که در حال خواندن خدائى، احسان و خیر از جانب عالم ملکوت بر سرت در حال پخش و ریزش است، و فرشتگان در کنار قدم‌هایت تا اوج آسمان اطرافت را گرفته و خداى مهربان ندا مى کند:
اى بنده من! اگر بدانى با که در حال گفتگو و راز و نیازى انفتال از خود نشان نمى‌دهى.
گفتم: اى پسر پیامبر! فدایت گردم مقصود از انفتال چیست؟
امام علیه السلام در حالى که صورت خود را به سمت پشت سر مى‌چرخانید فرمود: انفتال این است که صورت و بدنت را برگردانى.



* مفضّل بن عمر از حضرت صادق علیه السلام و آن حضرت از پدرانش روایت مى فرماید که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
ان الله عزّ وجلّ أوحى إلى الدنیا: ان أتعبی من خدمک، واخدمی من رفضک، و ان العبد إذا تخلى بسیده فی جوف اللیل و ناجاه، أثبت الله النور فی قلبه، فإذا قال: یا ربّ یا ربّ، ناداه الجلیل جلّ جلاله: لبیک عبدی، سلنی أعطک، و توکلّ علیّ أکفک، ثم یقول جلّ جلاله لملائکته: ملائکتی انظروا إلى عبدی، فقد تخلى بی فی جوف اللیل المظلم، و البطالون لاهون و الغافلون نیام، اشهدوا أنی غفرت.(مستدرک الوسائل(محدّث نوری):  ج 6 ، ص 339)

خداوند به دنیا وحى کرد: هر کس که در خدمت تو باشد، تو او را به رنج و تعب بینداز، و هر کس که تو را رها کند تو در خدمت او باش.
و هرگاه عبد در دل شبِ تار با مولاى خویش خلوت نموده با او به راز و نیاز بپردازد، خداوند نور را در دل وى جایگزین سازد، و چون بگوید: اى ربّ من و اى ربّ من، خداوند جلیل ندایش داده و گوید: لبَّیک اى بنده من، بخواه از من تا عطایت کنم، به من توکل نماى تا کفایتت نمایم. سپس حضرت حق به ملائکه فرماید:
اى فرشتگان من، بنده‌ام را بنگرید در دل شب با من خلوت کرده در حالى که بطالت پیشگان به لهو و لعب مشغولند، و غفلت‌زدگان در بستر خواب آرمیده‌اند، اینک گواه باشید که من به طور حتم او را آمرزیدم.



* امام حسن عسگرى علیه السلام:
انَّ الْوُصُولَ الَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ لا یُدْرَکُ الّا بِامْتِطاءِ اللَّیْلِ. (بحار الأنوار: ج75، ص 380)

به راستی که وصول به خداوند سفر و سیرى است که جز با مرکبِ شب (زنده‌داری و عبادت شبانه)، پیمودن راهش ممکن نیست.



* حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
شرف المومن صلوته باللیل و عزه کف الاذی عن الناس. (بحارالانوار، ج 87، ص 141)

شرف مؤمن، نماز شب اوست و عزتش خوداری از آزار مردم.



* رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله:
رحم الله رجلا قام من اللیل فصلی و أیقظ امرأته فصلت فان أبت نضح فی وجهها الماء. رحم الله. امرأة قامت من اللیل فصلت و أیقظت زوجها فان ابی نضحت فی وجهه الما. (میزان الحکمه، ج 5،ص 418)

خدا رحمت کند مردی را که شب از خواب برخیزد و نماز شب بخواند و همسرش را نیز بر این عمل تشویق نماید و  اگر بیدار نشد (با اجازه قبلی او) به صورت وی آب بپاشد و او را بیدار کند و خدا رحمت کند زنی را که در شب برخیزد و نماز شب بخواند و شوهرش را نیز بدین عمل وادار کند و اگر از جای برنخواست (بااذن قبلی او) آب به صورتش بپاشد تا او را بیدار کند.



* رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله:
ما من عبد یحدث نفسه بقیام ساعة من اللیل فینام عنها الا کان نومه صدقة تصدق الله بها علیه و کتب له أجر ما نوی. (میزان الحکمه، ج 5،ص 423)

کسی که به نیت بیدار شدن برای نماز شب بخوابد خواب او نوعی صدقه بشمار می‌آید و خداوند متعال برای او پاداش نماز شب را مقرر می‌دارد.


* حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
ما من عمل حسن یعمله العبد الا و له ثواب فی القران الا صلاة اللیل، فان الله لم یبین ثوابها لعظم خطرها عنده فقال: تتجافی جنوبهم عن المضاجع...«فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قره أعین جزاء بما کانوا یعملون.(سوره سجده - آیه 17)» (بحارالانوار، ج 8،ص 126)

پاداش همه اعمال نیک در قرآن آمده است. جز نماز شب و ثواب نماز شب را خدا به جهت عظمت آن بیان نکرده، و تنها در مدح اهل نماز شب فرمود: آنان در نیمه های شب از خوابگاه خود بر می خیزند... پس هیچ کس نمی داند چه نوع پاداش ارزشمندی برای او بجهت این کردارهای نیکی که انجام داده، در نظر گرفته شده است.



* حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
لا تدع قیام اللیل، فان المغبون من حرم قیام اللیل. ان الرجل لیکذب الکذبة فیحرم بها صلاة اللیل، فاذا حرم صلاة اللیل حرم بها الرزق. لیس منا من لم یصل صلاة اللیل. (علل الشرایع (شیخ صدوق): ج2، ص 362)
از نماز شب دست برمدار زیرا کسی که از نماز شب باز ماند زیانکار است، و بسا انسان در زندگی مبتلا به دروغ گفتن می‌شود و از خواندن نماز شب محروم می‌ماند و از رزق و روزی حلال او کاسته می‌شود.
از ما نیست آنکه اهل نماز شب نباشد.



* حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
صلاة اللیل تحسن الوجه و تحسن الخلق و تطیب الریح و تدر الرزق، وتقضی الدین، و تذهب بالهم، و تجلو البصر. (ثواب الأعمال و عقاب الأعمال , ج 1 , ص 42)

نماز شب (در دنیا) باعث زیبایی سیما، و نیکویی اخلاق و خوشبویی بدن و فراوانی رزق و مایه ادای قرض‌ها و موجب از بین رفتن غم و باعث تقویت نور چشم است.



*‌ رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله:
یا علی خمسة تنور القلب: کثرة قرائة قل هو الله أحد، و قلة الکلام، و مجالسة العلما، و الصلاه فی اللیل: و المشی الی المساجد. (المواعظ العددیه: ص ‍ 258)

یا علی پنج چیز دل را نورانی می کند: 1- کثرت تلاوت سوره قل هو الله احد، 2- کم گویی، 3- مجالست با علما، 4- نماز شب، 5- گام نهادن در راه مسجد.



* رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله:
اذا کان آخر اللیل یقول الله سبحانه: هل من داع فاجیبه؟ هل من سائل فاعطیه سؤله؟ هل من مستغفر فاغفر له؟ من تائب فاتوب علیه. (ارشاد القلوب، ج 2، ص 18)
هنگامی که آخر شب فرا می‌رسد خداوند منزه فرماید: آیا دعا کنند‌ه‌ای هست تا اجابتش کنم؟ آیا درخواست کننده‌ای هست تا حاجاتش را عطا کنم؟ آیا استغفار کننده‌ای هست تا او را بیامرزم؟ آیا توبه کننده هست تا توبه‌اش را بپذیرم؟



* قضای نماز شب را، نیز فضیلت بسیار است، چنانکه از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که شخصی به آن حضرت عرض کرد:
فدایت شوم چه بسا اتفاق می‌افتد که یک، دو، یا سه ماه نماز شب از من فوت می‌شود و من آن را به روز قضا می‌کنم. آیا این کار جایز است؟
فرمودند به خدای قسم این کار مایه روشنیِ چشم تو است. و این جمله را سه بار تکرار کرد.
(گلچین صدوق (گزیده من لا یحضره الفقیه) ج‏ 1  ، ص173)

* رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند: خدای تعالی به بنده‌ای که قضای نماز شب را بجای می‌آورد مباهات می‌کند و می‌فرماید:
ای فرشتگان، این بنده چیزی را که به او واجب نکرده‌ام قضا می‌کند. گواه باشید که من او را آمرزیدم.



* علامه طباطبایی می فرمود: «چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرّف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی، گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می‌شدم؛ تا یک روز در مدرسه‌ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آن جا عبور می‌کردند. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: ای فرزند! دنیا می‌خواهی، نماز شب بخوان؛ آخرت می‌خواهی، نماز شب بخوان! [برگرفته از سایت حوزه نت مجله:پرسمان-تیر و مرداد ماه 1392 شماره 127-126 ]



* حضرت امام جعفر صادق علیه السلام به نقل از رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و اله فرمودند:
افضل الناس من عشق العباده فعانقها و احبها بقلبه و باشرها بجسده و تفرغ لها فهو لا یبالی علی ما اصبح من الدنیا علی عشر ام علی یسر. (وسائل الشیعه 61:1 ح 2)

با فضیلت‌ترین مردم کسی است که به عبادت عشق می‌ورزد و با آن هم‌آغوش می‌گردد و از اعماق دل آن را دوست می‌دارد و با تمامی وجود برای آن به پا می‌خیزد و خود را برای آن مهیا و آماده می‌سازد. پس، چنین کسی باکی از آن ندارد که شب خویش را در آسایش و نعمت به صبح رساند یا در سختی یا نعمت.



* شیخ جعفر کبیر معروف به کاشف الغطاء در یکى از شب ها براى تهجّد برخاست، فرزند جوانش را از خواب بیدار کرد و به او فرمود: بیا به حرم مطهّر حضرت امیر علیه السلام رفته در آن جا نماز شب بخوانیم.فرزند جوان که برخاستن از بستر گرم در آن وقت شب برایش سخت بود در مقام عذرخواهى برآمده عرض کرد: پدرجان من اکنون آماده این برنامه نیستم شما منتظر من نباشید.
فرمود: نه، من این جا ایستاده و منتظرم تا شما مهیّا شوید، فرزند جوان به ناچار از جاى برخاست و وضو گرفت و دنبال پدر به راه افتاد. کنار درب صحن رسیدند، در آن جا فقیرى را دیدند نشسته و دست سؤال براى گرفتن پول به سوى مردم دراز کرده است!
شیخ جعفر رو به فرزندش نمود و فرمود: این شخص در این وقت شب براى چه این جا نشسته است؟
عرض کرد: براى گدایى.
فرمود: چه مقدار ممکن است از رهگذران عاید او شود؟
عرضه داشت: احتمالًا یک تومان (به پول آن زمان).
فرمود: فرزندم درست فکر کن، ببین این آدم براى مبلغى ناچیز در این وقت شب دست از راحت و استراحت و خواب ناز برداشته و دست ذلّت به سوى مردم دراز کرده، آیا تو به اندازه این شخص اعتماد به وعده هاى حق درباره شب بیداران و متهجّدان ندارى که فرموده:فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما اخْفِىَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ اعْیُنٍ جَزَآءَ بِمَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ.» «سوره سجده - آیه 17» پس هیچ کس نمى داند چه چیزهایى که مایه شادمانى و خوشحالى آنان است به پاداش اعمالى که همواره انجام مى داده اند، براى آنان پنهان داشته اند.
گفته‌اند: فرزند جوان از شنیدن این سخن چنان متنبّه شد که تا آخر عمر از سعادت شب بیدارى و تهجّد برخوردار بود. (شب مردان خدا: ص 44)



* در توقیعی از ناحیه امام حسن عسکری علیه السلام برای ابن بابویه صادر شده که در آن آمده است:پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام سفارش کرد و فرمود:
«یاعلی! علیک بصلوة اللیل، علیک بصلوة اللیل، علیک بصلوة اللیل، و من استخف بصلوة اللیل فلیس منا. (مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل , ج 3 , ص 64)

ای علی! بر تو باد نماز شب، بر تو باد نماز شب، بر تو باد نماز شب، و کسی که نماز شب را سبک بشمارد از ما نیست



بانو فاطمه طباطبایی در خاطرات خود اینطور می‌گوید که یک بار که با آقا (مرحوم امام خمینی رحمت الله علیه) نشسته بودیم و صحبت می‌کردیم به ایشان گفتم: سبک شمردن نماز در منظور امام صادق علیه السلام شاید به این معناست که شخص نمازش را یک بار بخواند و یک بار نخواند، آقا گفت: خیر اینکه خلاف شرع است اگر نماز نخواند. منظور امام صادق علیه السلام این است که به طور مثال اگر هنگام نماز ظهر است، فرد به کار دیگری مشغول است و آن کار را به نماز ارجحیت داده است و به همین دلیل نماز را سبک شمرده است. [برگرفته از خاطره نقل شده در کتاب برداشت‌هایی از سیره امام خمینی(رحمت الله علیه)، جلد 3.]





* در این مختصر، هیچ اشاره خاصی به انبوه آثار و برکات نماز شب در پس از خدمت رسیدن حضرت عزرائیل علیه السلام و کوچیدن از این عالم نشده است و اشارات به برکات و آثار نماز شب در دنیا نیز بسیار محدود و مختصر ذکر شد
باری
تو خود از این مجمل بخوان حدیث مفصل را...

کسانی که دوست‌دارند فرزندی نظیر شهید بابایی داشته باشند با دقت بخوانند!!!

مرحوم حاج اسماعیل بابایی (پدر شهید بابایی) نقل می‌کند:

بعد از ظهر یکی از روزهای پاییزی که تازه چند ماهی از شروع اولین سال تحصیلی ابتدایی عباس می‌گذشت، او را به محل کارم در بهداری شهرستان قزوین برده بودم. در اتاق کارم به عباس گفتم:

- پسرم پشت این میز بنشین و مشق‌هایت را بنویس.

سپس جهت تحویل دارو به انبار رفتم و پس از دریافت و بسته‌بندی، آنها را برای جدا کردن و نوشتن شماره به اتاق کارم آوردم. روی میز به دنبال مداد می‌گشتم، دیدم عباس با مداد من مشغول نوشتن مشق است. پرسسیدم:

- عباس! مداد خودت کجاست؟

گفت:

- در خانه جا گذاشتم.

به او گفتم:

- پسرم! این مداد از اموال اداری است و با آن باید فقط کارهای مربوط به اداره را انجام داد. اگر مشق‌هایت را با آن بنویسی، ممکن است در آخرِ سال رفوزه شوی.

او چیزی نگفت. چند دقیقه بعد دیدم بی‌درنگ مشق خود را خط زد و مداد را به من برگرداند.

به نقل از کتاب پرواز تا بی‌نهایت (جمعی از نویسندگان)؛ انتشارات آجا: ص 18



نکته بزرگ این داستان همان قسمتی است که قرمز و بُلد شده است.

این حکایت برای زمان شاه است؛ کسی که در زمان شاه اینقدر به عدم استفاده از بیت المال (در حد استفاده از نوک یک مداد!!!) مواظبت دارد و به شدّت مراقب مال حلال است می‌تواند فرزندی چون عباس بابایی تربیت کند!!


تجلی خیرا یره و شرا یره در حکایت شاگرد سلوکی و یک موش... (بسیار مهم و خواندنی!)

بزرگان و اولیای الهی فرموده اند دعای روز دوشنبه یکی از بهترین دعاها برای کسانی است که حق الناس و حق الله بر گردن دارند و درصدد تدارک آن هست و توفیق جبران را از درگاه الهی مسئلت دارند.
و طالبان سلوک الی الله باید بدانند که با حق الله و به ویژه حق الناس نمی‌شود قدم از قدم برداشت!

به قول یکی از شاگردان مبرّز استادِ استاد تا انسان حق الله و حق الناس را پاک نکرده است اصلاً در کلاسِ استادِ استاد ثبت نام نکرده است! ولو که سال‌ها باشد که بیاید و برود.
یکی از شاگردان عارف سوخته آیت الله انصاری همدانی رضوان الله تعالی علیه در جوانی و اوایل سلوک خود به ایشان گفت:
من در نوجوانی موشی را آزار دادم، الآن برای جبران چه باید بکنم؟
ایشان در پاسخ فرموده‌ بودند: باید به موش‌ها خدمت کنی!
آن شاگرد، بنده خدا دیگر رویش نشده بود بپرسد یعنی چه این حرف، چه کاری دقیقا باید انجام دهم.

خود آن شاگرد بزرگوار تعریف می‌کند که یکی دو روز بعد در خانه نشسته بودند و می‌بینند که یک موشی در حوض افتاده و دست و پا می‌زند و نزدیک است که غرق شود.
ایشان به سرعت می‌رود و موش را نجات می‌دهد و می‌فرمایند یکباره به دلم الهام شد که این نجات به جای آن آزار. (و این شد همان خدمت به موشی که استادشان به ایشان گفته بودند.)
شاگرد اول استادِ استاد می‌فرمود:
این حکایت بسیار نکته دارد.
اولاً نکته‌‌ای که بسیار مایه‌ی خوف است:
اینکه انسان ببیند چقدر کار دقیق است! [فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ ، وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ (سوره زلزال - آیه 7)]
همه چیز حساب و کتاب دارد و انسان باید به شدّت مراقب دفتر اعمالش باشد!
این طور نیست که یِلخی و گُتره‌ای باشد و بگیم ما هم اون لا لوها روز قیامت رد می‌شویم!
نه از این خبرها نیست و حساب و کتاب بسیار دقیق است و این مایه خوف است و عاملی قوی در بالابردن دقت انسان در اعمالش!
که در روایات معصومین علیهم السلام هم آمده است:
لَیسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزَادَ اللَّهَ وَ إِنْ عَمِلَ سَیئاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَیهِ» [کافی: ج۲، ص۴۵۳]؛
«از ما نیست کسی که هر روز از خودش حساب نکشد که اگر کار نیکی کرده، از خدا طلب فزونی نماید و اگر کار زشتی مرتکب گشته است، از خدا طلب بخشش کند و توبه نماید».

در ثانی یک نکته بسیار امیدوار کننده هم دارد که بسیار مایه‌ی رجاست!!!
آن چیست؟

این که اگر کسی حقیقتاً طالب توبه و تدارک باشد خدای ارحم الرحمینی که بسیار بیش از بنده‌ها مشتاق نجات آنهاست اسبابش را فراهم می‌سازد!!!!
در همین حکایت چگونه در مدتی بسیار کوتاه، اولاً آن گناه را به یاد آن شاگرد بزرگوار انداخت، در ثانی راه حل را هم به وسیله استاد به او گفت و در آخر هم موقعیت جبرانش را هم برایش فراهم کرد!!!
این حکایت تجلی واقعی این آیه شریفه است:

وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَیْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ﴿سوره توبه - آیه 118﴾
و دانستند که پناهی جز خداوند ندارند، پس خداوند به ایشان توجه نمود و توفیق توبه عنایت کرد و برای همین هم ایشان توبه کردند و (همان خدایی که توفیق توبه به ایشان داده بود توبه ایشان را پذیرفت و) به راستی که خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان است.

البته توجه به یک نکته بسیار مهم است!
در این دعای روز دوشنبه شخصِ دعا کننده پس از برشمردن حقوق الهی‌ای که ضایع کرده است و مظلمه‌ها و حق‌الناس‌هایی که برگردن دارد با توجه به اینکه وسع و توانش برای جبران این‌ها نارساست از خدا می‌خواهد که خداوند به کَرَمَش آنها را جبران نماید.
فَقَصُرَتْ یَدِی وَ ضَاقَ وُسْعِی عَنْ رَدِّهَا إِلَیْهِ وَ التَّحَلُّلِ مِنْهُ،
و دستم کوتاه شده و وسعم نمی رسد از پرداخت آن حق یا طلب حلالیت از او،
فَأَسْأَلُکَ یَا مَنْ یَمْلِکُ الْحَاجَاتِ، وَ هِیَ مُسْتَجِیبَةٌ لِمَشِیَّتِهِ، وَ مُسْرِعَةٌ إِلَى إِرَادَتِهِ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تُرْضِیَهُ عَنِّی بِمَا [بِمَ ] شِئْتَ، وَ تَهَبَ لِی مِنْ عِنْدِکَ رَحْمَةً،
از تو می خواهم ای کسی که رفع نیازها در اختیار اوست، و آن حاجات در مقابل مشیت او اجابت پذیر و به جانب اراده اش شتابانند؛ که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی، و آن بنده را که بر او ستمی کردم هرگونه که خواهی از من راضی گردانی، و از جانب خود مرا رحمت عطا نمایی،

نکته در اینجا چیست؟
نکته این است که باید حواسمان باشد مانند بنی اسرائیل نباشیم که زمانی که خدا به ایشان امر کرد بروند با عمالقه بجنگند گفتند تو با خدایت برو به جنگ آنها ما اینجا نشسته‌ایم:

قَالُوا یَا مُوسَى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فِیهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّکَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ ﴿سوره مائده - آیه 24﴾
گفتند اى موسى تا وقتى آنان در آن [شهر]ند ما هرگز پاى در آن ننهیم تو و پروردگارت برو[ید] و جنگ کنید که ما همین جا مى ‏نشینیم.

اینجا ما هم بگیم خدایا ما نمی‌تونیم جبران کنیم خودت برو جبران کن!
نه این معنا و منظور این دعا نیست!
از نشانه‌های استجابت این دعا این است که به مانند حکایتی که درباره نجات موش ذکر شد، خداوند توفیق و مقدمات جبران آنها را برای شما فراهم می‌کند!

یعنی مثلاً پولی می‌رساند که شما بروی به کسی که به مالش صدمه زدی بدهی
قلب کسی را که شما به او ظلم کرده‌ای نسبت به شما نرم می‌کند و شما مجال می‌یابی و جرأت می‌کنی در فضایی آرام از او حلالیت بطلبی
و ...