او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده
او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده

قصه ما و خدایانمان

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِیهِ شُرَکَاءُ مُتَشَاکِسُونَ وَ رَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ[1]
خدا مثَلى مى‌زند: مردى را که چند تن در او شریکند و بر سر او اختلاف دارند. و مردى که تنها از آنِ یکى باشد. آیا این دو با هم برابرند؟ حمد سپاس تنها از آن خدا اما، بیشترشان نمى‌دانند.


حضرت سیدالشهدا امام حسین علیه السلام:

ایّهَا النّاسُ! إِنّ اللّهَ جَلّ ذِکْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلاّ لِیَعْرِفُوهُ، فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ[2].

اى مردم! خداوند بندگان را آفرید تا او را بشناسند،
آن‌‏گاه که او را شناختند، پرستش کنند
و آن ‏گاه که او را پرستیدند،
از پرستش غیر او بى‏ نیاز شوند.


⭕️ میدانید سوپر گلدن پوینت و نکته طلایی این حدیث شریف چیست؟
* نکته طلایی در قسمت آخر سخن امام علیه السلام است که حضرت می‌فرماید:
آنگاه که مردم خدا پرست شدند آنگاه از پرستش غیر خدا بی‌نیاز می‌شوند‼️
سخن بالا یعنی:
⭕️انسان ناگزیر از پرستش است⭕️ و در نپرستیدن مختار نیست،
و چه بخواهد و چه نخواهد
و چه بداند و چه نداند
در حال پرستش است؛ تنها مصداق معبود (یا معبودانش) را با اختیار خود انتحاب می‌کنند‼️

اگر به عبادت خدا که #حقیقت_عبادت هم البته بر طبق آیات و روایات در #اطاعت کردن است نپردازد. ناگزیر به پرستش و اطاعت غیر خدا روی می‌آورد. (یعنی همان آیه آیت‌الکرسی که می‌فرماید اگر بندگی خدا را نکند در حقیقت دارد بندگی غیرخدا را می‌کند که این غیر خدا در ادبیات قرآن می‌شود طاغوت[3].)
حال می‌خواهد آن معبود
بُتی[4] باشد،
یا هوای نفسش[5]،
یا پول و ثروت
یا شخصی
یا شیطان و یا موجودی دیگر[6] که متوهّم است با پرستش و اطاعت و تبعیت‌کردن و بزرگداشت و خدمت‌کردنش به سعادت و مطلوب خود نائل می‌شود.

آیه ذیل هم که جزو ۵ آیه‌ قرآن است که بیشترین تأثیر را روی من داشته کاملا با این سخن حضرت سیدالشهدا مرتبط است:

ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِیهِ شُرَکَاءُ مُتَشَاکِسُونَ وَ رَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ[7]
خدا مثَلى مى‌زند:
مردى را که چند تن در او شریکند و بر سر او اختلاف دارند.
و مردى که تنها از آنِ یکى باشد.
آیا این دو با هم برابرند؟
حمد سپاس تنها از آن خدا اما، بیشترشان نمى‌دانند.


چقدر این آیه فوق‌العاده هست، خیلی به زبان ساده می‌گه
ای نادان
به جای اینکه فقط بنده خدا باشی، اونم خدایی که همه چیز دستشه، چرا میری بنده دیگران می‌شی؟!
اگه بنده خدای واحد و احد نشی
بدبخت مجبور هِی بری بنده چندین خدای دیگه بشی
که هر کدومم یه چیزی ازت می‌خواد که با خواسته اون یکی خدیانت در تضاد هست، تازه چیزیم در حقیقت دستشون نیست‌!
در پایانم میگه اکثر ما آدما از فهم و درک و توجه به این قاعده واضح و حقیقت مهم عاجز و غافل و نادانیم این میشه که حتی اکثر مؤمنین به قول خود خدا میشن مشرک:
و َمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِکُونَ[8]
و بیشترشان به خدا ایمان نمی‌آورند الا اینکه همچنان مشرکند (مشرک به شرک خفی‌ و شرک در اطاعت به واسطه اینکه گمان می‌کنند دیگرانی جز خدا در کسب سود و یا دفع زیانشان موثرند.)

روایات معصومین علیهم السلام در ذیل این آیه بسیار بسیار قابل تامل است:

1) امام صادق علیه السلام در توضیح آیه «و َمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللّهِ اِلاَّ وَهُم مُّشْرِکُونَ» فرمود:
منظور آن است که به گونه‌ای از شیطان اطاعت می‌کنند که خود نیز متوجه نمی‌شوند و (در نتیجه این اطاعت از غیر خدا) شرک می‌ورزند[9].

2) امام صادق علیه السلام در توضیح آیه «وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللّهِ اِلاَّ وَهُم مُّشْرِکُونَ» فرمود:
#مقصود، #شرک_در_اطاعت است،
نه شرک در عبادت[10].

۳) امام صادق علیه السلام راجع به آیه «وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللّهِ اِلاَّ وَهُم مُّشْرِکُونَ» فرمود:
مقصود آن است که فردی بگوید:
اگر فلانی نبود، به چنین و چنان دچار می‌شدم و یا اگر فلانی نبود، اهل و عیالم از دست من می رفتند. مگر نمی‌بینی که وی برای خداوند، شریک و انباز قرار داده که به او روزی می‌دهد و بلا و مصیبت را از او دور می‌کند.
راوی گوید: به امام عرض کردم: برخی چنین می‌گویند: اگر لطف و مرحمت الهی بر من نبود و فلانی را به کمکم نمی‌فرستاد، هلاک می شدم؛ این چنین تعبیری چه حکمی دارد؟ امام فرمود: مشکلی در آن نیست[11].

4) در روایات دیگری در این خصوص هم رجوع به کاهن و پیشگو یا خرافاتی نظیر اعتقاد به اینکه فلان‌چیز برایم‌ شانس می‌آورد از مصادیق شرک ذکر شده در آیه بیان شده‌است[12].



[1] سوره زمر – آیه 29
[2] بحار الانوار: ج ۵ ص ۳۱۲
[3] اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (سوره بقره – آیه 257) خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آورده‏ اند، آنها را از ظلمتها، به سوی نور بیرون می‏برد. (اما) کسانی که کافر شدند، اولیای آنها طاغوت‌ها هستند، که آنها را از نور، به سوی ظلمتها بیرون می‏برند، آنها اهل آتش اند و همیشه در آن خواهند ماند.
[4] أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِینَ (سوره صافات – آیه 125) آیا بعل را مى‌‏پرستید و بهترین آفرینندگان را وامى‏ گذارید.
[5] أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ (سوره فرقان – آیه 43) آیا آن کس که هواى [نفس] خود را معبود خویش گرفته است دیدى.
[6] قَالُوا سُبْحَانَکَ أَنْتَ وَلِیُّنَا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ کَانُوا یَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَکْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ (سوره سبأ – آیه 41) مى‏‌گویند منزهى تو سرپرست ما تویى نه آنها بلکه جنیان را مى‌‌پرستیدند بیشترشان به (تأثیر داشتن) آنها ایمان داشتند – أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ (سوره یاسین – 60) اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را نپرستید زیرا وى دشمن آشکار شماست.
[7] سوره زمر – آیه 29
[8] سوره یوسف – آیه 106
[9] کافی: ج 2، ص 292
[10] همان
[11] تفسیر عیاشی: ج 2، ص 211
[12] همان

توصیه‌ای فوق العاده ارزشمند از سوی استادِ استاد

استادِ استاد سخنی بسیار ارزشمند به این مضمون فرمودند:

«در مجالس عمومی و خصوصی گفته‌ام

و شما این حرف را از من بخرید!

کسانی که واقعاً به دنبال سلوک الی الله هستند!

باید که

به دنبال خدا نباشند!!!!


بلکه


باید به دنبال رضای خدا باشند!!!


چرا؟!

چون اگر بروند دنبال خدا، نفس و ابلیس در خیالات شخص یک خدایی درست می‌کنند و شخص از طریق پرستش همان خدایی زاده خیال که ... می‌رود در هپروت...


اما اگر کسی دنبال رضای خدا برود!

رضا خدا ضابطه‌مند است و نفس و ابلیس دیگر اینجا نمی‌توانند به راحتی گمراه کنند، تکلیف و آنچه مورد رضای خداست در بسیاری موارد مشخص است.»


و انسان اگر به یقینیاتش در باب رضای خدا عمل کند، کم‌کم فرقان نیز به او عنایت می‌شود و در شبهات هم متوجه رضای خدا می‌شود.


چرا که خداوند می‌فرماید:

 إِن تَتَّقُوا اللَّهَ یَجعَل لَکُم فُرقانً (سوره انفال - آیه 29)

هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند فرقان (قدرت تشخیص حق از باطل) را برایش قرار می‌دهد.


و در سخن دیگری می‌فرماید:

وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ وَیُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ ۗ (سوره بقره - آیه 282)

و تقوای الهی پیشه کنید و (در این صورت)  خود خداوند به شما تعلیم می‌دهد.


و رسول خدا صلوات الله علیه و آله می‌فرماید:

مَن عَمِلَ بِما یَعلَمُ وَرَّثَهُ اللَّهُ عِلمَ ما لَم یَعلَم.

هر که به آنچه مى داند عمل کند، خداوند  آنچه را نمى داند، به او می‌آموزد.

اعلام الدین: ص301


و امام باقر علیه السلام نیز در این خصوص می‌فرمایند:

اِنَّ اللّه  عَز َّو َجَلَّ یَقى بِالتَّقوى عَنِ العَبدِ ما عَزُبَ عَنهُ عَقلُهُ وَ یُجَلّى بِالتَّقوى عَنهُ عَماهُ وَ جَهلَهُ.   

خداوند به وسیله تقوا بنده را حفظ مى کند از آنچه که عقلش به آن نمى رسد و کور دلى و نادانى او را بر طرف مى سازد.

کافی: ج 8 ، ص 52



دنبال خدا بودن نفس را چاق می‌کند

می‌گوید من به دنبال رسیدن به خدا هستم


دنبال رضای خدا بودن بنده پرور است

شخص می‌رود به دنبال اینکه مولایش و آقایش و محبوبش را راضی کند و طوق بندگی که از بالاترینِ مقامات است بر گردنش نهاده می‌شود.


اگر کسی توفیق یابد و در مسیر کسب رضای خدا گام بردارد، به شناخت خداوند نیز نائل می‌شود که یگانه راه شناخت خدا بندگی خدا از طریق کسب رضایت خداست و کسب رضایت خدا هم در گرو کسب رضای رسول خدا صلوات الله علیه و آله و ائمه طاهرین علیهم السلام است.

⭕️ چه کنیم تا بتوانیم‌ نفس خود را اصلاح کنیم⁉️

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ﴿١﴾
وَالْقَمَرِ إِذَا تَلاهَا ﴿٢﴾
وَالنَّهَارِ إِذَا جَلاهَا ﴿٣﴾
وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَاهَا ﴿٤﴾
وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا ﴿٥﴾
وَالأرْضِ وَمَا طَحَاهَا ﴿٦﴾
وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ﴿٧﴾ فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ﴿٨﴾ قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا ﴿٩﴾ وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا ﴿١٠﴾



⭕️ چه کنیم تا بتوانیم‌ نفس خود را اصلاح کنیم⁉️


خداوند متعال در قرآن حضرت یوسف علیه ولسلام را به عنوان یکی از بندگان مخلَص و صدّیق معرفی می‌کند و همانطور که می‌دانید بنابر آیات قرآن کریم شیطان بر عباد مخلَص خداوند راهی ندارد و مخلَصی در حقیقت برترین مخلِصینی هستند که مورد عنایت ویژه پروردگار قرار گرفته‌اند.
حال چنین شخصیتی در ماجرایش با زلیخا می‌فرماید من نفس خود را بری نمی‌دانم (الّا ما رَحِمَ رَبّی)
یعنی چه؟
یعنی حتی اگر بنده صدّیق و مخلَص خداوند هم باشیم تا مورد رحمت خدا واقع نشویم و رحمت پروردگار شامل حال ما نشود نمی‌توانیم بر نفس خود فائق شویم.
بنابر این یکی از بهترین راه‌های مقابله با نفس (در کنار مجاهده‌ی با او و استعاذه به پروردگار) این است که کاری کنیم تا مورد رحمت خداوند واقع شویم.
حال چه چیز باعث می‌شود تا ما بیش از هر چیز دیگر‌مورد رحمت خدا واقع شویم؟
یا به عبارت بهتر در کجا و چه شرایطی بیش از همه نزول رحمت خداوند وجود دارد؟
آری دستگاه اباعبدالله‌الحسین علیه السلام.
چنانچه در زیارت حضرت به ایشان خطاب می‌کنیم:
اسلام علیک یا رحمت الله الواسعة
سلام بر تو ای رحمت واسعه خدا
و روایات متعدد و معتبری در این زمینه از معصومین علیهم السلام وارد شده است که هرگونه ارتباط گرفتن با دستگاه حضرت سیدالشهدا منجر می‌شود تا شخص شدیدا مورد رحمت خاص الهی قرار گیرد و این است سِرِّ تاثیر شگقت انگیز حضور در عزای حسینی و اصلاح نفوس.
هر‌گونه خدمت و حضور در مراسم عزای حسینی و زیارت حضرت و... برای شخص به نسبت اخلاص و معرفتش برکات بی‌نظیری از نزول رحمت خداوند را در پی‌خواهد داشت و بر طبق روایات معصومین علیه السلام خداوند اراده کرده است تا از طریق امام حسین علیه السلام بندگانش را مورد لطف و رحمت ویژه خود قرار دهد‌.
البته قاعده (الّا ما رَحِمَ ربّی) برای تمام کارهای دیگری که در سخن معصومین علیهم السلام بیان شده است که باعث مورد رحمت واقع شدن شخص می‌شود برقرار است و موجب کنترل و اصلاح نفس شخص و سیر دادن نفس او از امّاره به مطمئنه خواهد شد.
برخی از این کارها (به جز خدمت به دستگاه سیدالشهدا و شرکت در عزای حسینی و زیارت حضرتشان) که باعث نزول رحمت خداوند می‌شود، بر طبق بیانات حضرات معصومین علیهم السلام عبارتند از:
۱- خدمت به والدین.
۲- ذکر نعمات الهی برای دیگران به منظور محبوب ساختن خداوند.
۳- شرکت در مجالس ذکر فضایل و احادیث اهل بیت علیهم السلام.
۴- استفاده از قاعده (ارحم ترحم - یعنی رحم کن تا مورد رحمت واقع شوی، به خصوص به زیر دستان گذشت کردن از خطاهای ایشان) که به شدّت در جلب رحمت خداوند موثّر است.
۵- نیت خیر داشتن و خیرخواهی کردن و خوش نیت بودن در قبال دیگران که در روایات ذکر شده کمتر چیزی مانند این باعث نزول رحمت خداوند می‌شود.
۶- سجده کردن (به خصوص سجده طولانی)
۷- خوش‌گمانی به خداوند و راضی بودن به تقدیرات الهی و اطمینان از اینکه خداوند برای بنده‌اش جز خیر نمی‌خواهد و اگر مشکلی هم پیشامد کرده صرقا به علت اعمال خودش است.
۸- تلاش برای تمیز کردن مسجد. (ولو اندک باشد)
۹- عیادت کردن از بیمار.
۱۰- رسیدگی‌به یتیم
۱۱- صدقه دادن (به خصوص صدقه پنهانی)
۱۲- تلاش برای رفع اندوه و گرفتاری دیگری (به خصوص اگر شخص مومن باشد)
۱۳- نماز و قرائت قرآن
۱۴- توبه و استغفار همراه با پشیمانی قلبی از گناه
۱۵- تلاش برای کسب علوم الهی و علوم اهل بیت
۱۶- شب زنده‌داری و نماز شب
۱۷- شکرگزاری کردن بعد از آنکه توفیق یافت و کار خیری کرد و آن را از لطف خدا ببیند و به خود نسبت ندهد.
۱۸- عطاکردن به کسی که تو را محروم کرده - پیوستن‌ به کسی که از تو بریده - بخشش کسی که به تو ظلم کرده (هر یک از این‌ها رحمت‌های عظیم الهی را در پی‌دارد)
۱۹- نگاه کردن زن و شوهر با دیده محبت به یکدیگر و نظر کردن فرطند به والدین با دیده محبت.
۲۰- دعا به درگاه خداوند و ذکر الهی.
۲۱- تلاش برای حفظ کردن زبان از گناهان.
۲۲- اشک ریختن از خوف خداوند و شرمندگی از گناهان.
۲۳- یادکردن خداوند در بازار که اکثر مردم از یاد خدا در آن غافلند.
۲۴- تلاش برای تربیت فرزند بر طبق آنچه خدا می‌پسندد بدون تحمیل آنچه که در توانش نیست.
۲۵- زیارت و دیدار عالم که آثار‌حیزت‌انگیزی از رحمت الهی را در پی‌دارد.
۲۶- کسی که در مشکلاتش (بیماری، فقر و...) در نزد مخلوق شکایت و شکوه و بی‌تابی نکند به شدت مورد رحمت الهی واقع می‌شود. (البته غیر از مشورت گرفتن و تقاضا از مومنین برای حل مشکلات است!)
۲۷- تلاش برای کسب روزی حلال و انفاق در حد اعتدال.
۲۸- رحم کردن به ضعیفان.
۲۹- دیدار با برادران ایمانی. (موجب نزول رحمت‌های خاص الهی می‌شود)
۳۰- صلوات بر محمد و آل محمد. (هر چه بیشتر بهتر)

برخی عواملی که در روایات معصومین علیهم السلام‌بیان شده به شدت ما را از رحمت خداوند دور می‌کنند و در نتیجه باعث بی‌پناه شدن ما در برابر نفس امّاره می‌شوند.
۱- ناراحت کردن و آزار دادن والدین‌.
۲- قطع رحم.
۳- خیانت کردن در امانت.
۴- حضور در مراسم غنا.
۵- قسم دروغ خوردن.
۶- غیبت، بدگویی، عیب‌جویی و سخن‌چینی (شدیدا انسان را از رحمت خداوند دور می‌کند)
۷- مسخره کردن و تحقیرکردن دیگران.
۹- بدی کردن به همسایه.
۱۰- شکایت کردن از خدا در پیش خلقش.
۱۱- کسی که برای بر هم زدن رابطه دو نفر تلاش کند. (به خصوص اگر آن‌دو نفر زن و شوهر باشند)
۱۲- شخص منت‌گذار
۱۳- آزردن مومن به هر نحو که به شدت انسان را از رحمت خداوند دور می‌کند.
۱۴- کسب روزی حرام‌
۱۵- شرابخوارب
۱۶- ترک نماز

این ها نمونه‌هایی بود از عوامل نزول رحمت و دور شدن از آن در روایات و سخنان معصومین علیهم السلام، عمری باشد بیشتر و دقیقتر موارد را تنظیم می‌کنم.

پنج قسمت...

قسمت اول:

مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام:إن أسرق الناس من سرق من صلاته.
به درستی که دزدترین مردم، کسی است که از نمازش بدزد.

وسائل الشیعه (شیخ حر عاملی): ج3، ص 24


قسمت دو:

امام صادق علیه السلام: ان العبد اذا عجل فقام لحاجته یقول الله تبارک و تعالی : "اما یعلم عبدی انی  انااقضی  الحوائج."
زمانی  که بنده برای رفع حاجت خود نمازش را با عجله بخواند، خداوند می فرماید: "آیا بنده من نمی داند که حاجت او را من برآورده می کنم".
امالی (شیخ طوسی): ج1، ص 664


امام صادق علیه السلام:
اذا قام العبد فی الصلاة فخفف صلاته قال الله تعالی لملائکته:

اما ترون الی عبدی کأنه یری ان قضاء حوائجه بیدغیری ، اما یعلم ان قضاء حوائجه بیدی.

هرگاه بنده برای نماز به پا خیزد و نمازش را سبک ادا کند، خداوند به فرشتگان خود می‌فرماید:

آیا به بنده من نمی‌نگرید که گویا برآوردن حاجت‌هایش را به دست کسی غیر از من می‌بیند، آیا نمی‌داند که برآوردن حوائج او به دست من است؟!

الکافی (ثقة الاسلام کلینی): ج3، ص 269


قسمت سه:

رسول خدا صلى الله علیه و آله مى‌فرماید:
«اذا فَرَغَ الْعَبْدُ مِنَ الصَّلاةِ وَ لَمْ یَسْأَلِ اللَّهَ تَعالى‌ حاجَتَهُ یَقُولُ اللَّهُ تَعالى‌ بِمَلائِکَتِهِ:
انْظُرُوا الى‌ عَبْدى‌ فَقَدْ ادَّى فَریضَتى‌ وَ لَمْ یَسْأَلْ حاجَتَهُ مِنّى‌، کَأَنَّهُ قَدِ اسْتَغْنى‌ عَنّى‌، خُذُوا صَلاتَهُ فَاضْرِبُوا بِها وَجْهَهُ».

هرگاه بنده از نماز فارغ شود و از خداوند حاجتی نخواهد، خداوند تعالى خطاب به فرشتگان مى‌فرماید:

به بنده‌ام بنگرید که واجب مرا به جا آورد، ولى حاجتش را از من نخواست، گویا خود را از من بى‌نیاز مى‌داند، نمازش را بگیرید و به صورتش بزنید.

سفینة البحار (شیخ عباس قمی): ج6، ص 309



قسمت چهار:

امام صادق علیه السلام:

ان الله - عز و جل - فرض علیکم الصلوات فی احب الاوقات الیه ، فاسئلواالله حوائجکم عقیب فرائضکم.

به درستی که خداوند نمازهای واجب را در محبوبترین اوقات واجب کرد، پس حاجات خودرا بعد از نمازهایتان بخواهید.

بحار الانوار (علامه مجلسی): ج 85، ص 324



قسمت پنجم:

رسول خدا صلوات الله علیه و آله:

«مَنْ اَحْدَثَ وَ لَمْ‌یَتَوَضَّأْ فَقَدْ جَفانى وَ مَنْ اَحْدَثَ وَ تَوضَأَ وَ لَم‌یُصَلِّ رَکْعَتَیْنِ فَقَدْ جَفانى وَ مَنْ احدثَ و تَوَضَّأَ و صَلّى رَکْعَتَیْنِ وَ دَعانى وَ لَمْ‌اَجِبْهُ فیما سَأَلَنى مِنْ اُمُورِ دینِه وَ دُنْیاهُ، فَقَدْ جَفَوْتُهُ وَ لَسْتُ بِرَبٍّ جاف»

کسى که وضویش باطل شود و تجدید وضو نکند، به من جفا کرده است

و نیز اگر وضو گرفت و دو رکعت نماز نخواند باز هم به من جفا کرده است

و اگر وضو گرفت و نماز خواند و دعا کرد درباره امور دین و دنیایش، و او را پاسخ ندادم، من به او جفا کرده‌ام

و من پروردگار جفا کارى نیستم!!

میزان الحکمه (ری شهری): ج13، ص 231

چهار قسمت...



قسمت اول:


قال امیرالمؤ منین علیه السلام :

من ترک انکارا المنکر بقلبه و لسانه فهومیت بین الاحیاء.

کسى که ترک کند نهى از منکر را بقلب و زبان خود مثل مرده اى بین زنده هاست .

نهذیب ، ج 6، ص 181.



قسمت دوم:


امام سجاد علیه السلام:

 قال موسى بن عمران علیه السلام: یا رب من أهلک الذین تظلهم فی ظل عرشک یوم لا ظل إلا ظلک؟ فأوحى الله إلیه: .... " والذین یغضبون لمحارمی إذا استحلت مثل النمر إذا جرح!

موسی بن عمران علیهما السلام به خداوند عرض کرد:

پروردگارا!

اهل تو چه کسانی هستند که در روزی که هیچ سایه‌ای جز سایه تو نیست، آنها در سایه عرش تو هستند؟

... و کسانی که هرگاه حرام‌های من حلال شمرده شوند، مانند پلنگ زخم خورده خشمناک می‌شوند!

وسائل الشیعه، ج3، ص 416



قسمت سوم:


امیرالمومنین علی علیه السلام:
لَعَنَ اللّه ُ الامرینَ بِالْمَعْروُف التارِکیِنَ لَهُ وَ النّاهیِنَ عَنِ الْمُنْکَر الْعامِلیِنْ بِهِ
خدا لعنت کند 

کسانی را که امر به معروف می کنند، ولی خود به آن پایبند نیستند 
و نهی از منکر می کنند، ولی خود مرتکب آن می شوند.

(نهج البلاغه خطبه 129/ بند 9 – فیض الاسلام).


یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ ﴿۲-صف﴾
کَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ ﴿۳-صف﴾
اى کسانى که ایمان آورده‏اید چرا چیزى مى‏گویید که انجام نمى‏دهید (۲)
نزد خدا سخت ناپسند است که چیزى را بگویید و انجام ندهید (۳)


قسمت چهارم:

امام باقر علیه السلام:

خُذُوا الکَلِمَهَ الطَّیِّبَه مِمَّن قَالَها و إِن لَم یَعمَل بِها

سخن نیک را از هر کس که گفت بپذیرید، اگر چه خودش بدان عمل نکند.

تحف العقول، ص391. بحارالانوار ج 110 ص160، ج75 ص 170.

توصیه‌ای که می‌تواند زندگی ما را متحول کند!

مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌فرماید:

مَن کَثُر فی لیله نومُه، فاتَه مِن العملِ ما لا یستدرکه فی یومه.

هر کس در شب خوابش بسیار شود، اعمالی را از دست می‌دهد که در روز نمی‌تواند جایگزینی برایش بیابد.

(غرر الحکم،‌ص 319)


و در سخن دیگری می‌فرمایند:

«چه تصمیم های روز را که خواب درهم شکند.»[3]

یعنی بسیاری از سلب توفیق‌های روز ریشه در پرخوابی‌های شب دارد!


برخی از آثار پرخوابی در روایات

برای پرخوابی آثار و نتایج ناگواری بیان شده است که به تعدادی از آنها اشاره می‌شود:

1ـ از حضرت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقل شده است : «از خواب بسیار برحذر باشید؛ زیرا خواب زیاد آدمی را در قیامت فقیر می‌کند.»[13]

2ـ پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «نزد خدا به شدّت منفور است، خوردن بدون گرسنگی و خواب بدون خستگی و...، »[14]

3ـ امیرالمۆمنین(علیه السلام) می‌فرماید: «خوردن و خواب بسیار، جان را تباه و زیان را جلب نماید.»[15]  

4ـامام علی(علیه السلام) می‌فرماید: «وای بر آن که به خواب رفته، که چه اندازه زیانکار است؛ هم عمرش کوتاه و هم مزدش کم است.»[16] از آنجا که دنیا مزرعه آخرت است و آنچه را در این عالم بکاریم ثمره و نتیجه‌اش را در آن عالم خواهیم یافت با افزایش خواب، عمر -این سرمایه گرانقدر- را از کف داده و دست خالی گام در آن وادی می‌نهیم.


اما توصیه‌ای که می‌تواند زندگی ما را متحول کند!!!


امام صادق علیه السلام:

أقل النّوم بالّیل و الکلام بالنّهار.

خواب شب و کلام روزت را کم کن!

تحف العقول، 438




از میان آثار متعدد و زیان‌بار پرحرفی که در روایات آمده است نیز به ذکر تنها یک روایت بسنده می شود:

امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
« هر کسی که سخنش افزایش یافت، اشتباهات او نیز فزونی خواهد یافت
و هر کس خطایش افزایش یافت، حیایش کم میگردد
و هرکس حیایش کم شد، تقوایش کم میشود
و کسی که تقوایش کم شود، دلش میمیرد
و هر کس قلبش مرد، به دوزخ وارد خواهد شد.»

متن حدیث:
« مَن کَثُرَ کَلامُهُ کَثُرَ خَطَؤُهُ وَ مَن کَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَیاؤُهُ وَ مَن قَلَّ حَیاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَن قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلْبُهُ وَ مَن ماتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ »

«نهج البلاغه؛ بخشی از حکمت 349»






در خصوص خواب بین الطلوعین هم در بین بسیاری از احادیث به ذکر همین یک مورد بسنده می‌شود:

امام صادق علیه السّلام:

◀◀نومة الغداة مشومة،تطرد الرزق، وتصفر اللون وتقبحه وتغیره، وهو نوم کل مشؤوم إن الله تبارک وتعالى یقسم الارزاق ما بین طلوع الفجر إلى طلوع الشمس فإیاکم وتلک النومة▶▶

خواب صبح (صبح در ادبیات عرب به معنی فاصله اذان صبح تا طلوع خورشید است) شوم و نامبارک است، 


و روزى را پس میزند، 
و رنگ و روى را زرد و زار میکند، 
و شخص را نازیبا و دگرگون مى‏سازد 
و آن خواب همه اشخاص نامبارک است،
✔همانا خداوند تبارک و تعالى روزى‏ها یا روزى مخلوقات را
در فاصله دمیدن صبح تا طلوع خورشید مقرّر و تقسیم می فرماید
پس زنهار، از خواب در آن هنگام بپرهیزید.✔

 

منبـع: من لا یحضره الفقیه ج۱ص۵۰۲




[3] ـ  پاینده،ابوالقاسم؛ نهج الفصاحة،انتشارات جاویدان،چاپ دوم،1376ش،ح10145

[13] ـ قمی،شیخ عباس؛سفینة البحار و مدینة الحکم و الاثار،مۆسسه نشر آستان قدس رضوی،چاپ اول،1416ق،ج4،ص592،واژه«نوم»

[14] ـ پاینده،ابوالقاسم؛ نهج الفصاحة،انتشارات جاویدان،چاپ دوم،1376ش،ص604،ح2119

[15] ـ عبد الواحد آمدی؛غررالحکم و دررالکلم،ترجمه محمد علی انصاری،تصحیح مهدی انصاری قمی،نشر مۆسسه انتشاراتی امام عصر(علیه السلام)،چاپ دوم،1384ش ،ص580،ح7034

[16] ـعبد الواحد آمدی؛غررالحکم و دررالکلم،ترجمه محمد علی انصاری،تصحیح مهدی انصاری قمی،نشر مۆسسه انتشاراتی امام عصر(علیه السلام)،چاپ دوم،1384ش،ص855،ح10657




یک توصیه مهم:


امام علی علیه السلام:

فرزندم آیا چهار کار به تو نیاموزم که با به کار بستن آنها از طبابت بی نیاز شوی ؟

عرض کرد: چرا ای امیرالمومنین .

فرمود: بر سفره ی غذا منشین مگر وقتی گرسنه باشی. هنوز اشتها داری از خوردن دست بکش . غذا را خوب بجو و هرگاه خواستی بخوابی قضای حاجت کن. اگر اینها را به کار بندی از طبابت بی نیاز خواهی شد.

امیرالمؤمنین تقسیم کننده بهشت و جهنم! (طبق منابع اهل سنت)

در منابع اهل سنت روایات متعددی وجود دارد که ناظر بر این حقیقت است که مولا امیرالمؤمنین مولی الموحدین تقسیم کننده بهشت و جهنم هستند!

به عنوان نمونه از  رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است:

إذا کان یوم القیامة قال الله تعالى لمحمد وعلی: أدخلا الجنة من أحبکما ، وأدخلا النار من أبغضکما ، فیجلس علی على شفیر جهنم فیقول لها : هذا لی وهذا لک ! وهو قوله : ( ألقیا فی جهنم کل کفار عنی (سوره ق - آیه 24). ( شواهد التنزیل (حاکم حسکانی): ج 2، ص 264

در روز قیامت خداوند تعالی به محمد و علی علیه السلام می‌گوید:  داخل بهشت کنید هر که شما را دوست دارد و داخل جهنم کنید هر که شما را دشمن دارد. پس علی بر لبه جهنم می‌نشیند و به او می‌گوید: این از برای من (و بهشتی است) این از برای تو (و جهنمی است) و این است مقصود خداوند از کلامش (ألقیا فی جهنم کل کفار عنید - شما دو تن در جهنم بیاندازید هر کافر دشمن‌پیشه را)


اما اگر بپرسند سبب این مطلب چیست که امیرالمؤمنین تقسیم کننده بهشت و دوزخ است و حال آنکه بهشتی شدن و جهنمی شدن انسان تابع ایمان و کفر اوست، پاسخ‌های یکسانی از قول معصومین علیهم السلام وارد شده است به عنوان نمونه زمانی که مأمون عباس از امام رضا علیه السلام همین سؤال را می‌پرسد، حضرت در پاسخ می‌فرماید:


 عن أبی الصلت الهروی قال : قال المأمون یوما للرضا علیه السلام یا أبا الحسن أخبرنی عن جدک أمیر المؤمنین بأی وجه هو قسیم الجنة والنار وبأی معنی فقد کثر فکری فی ذلک ؟ فقال له الرضا علیه السلام : یا أمیر المؤمنین ألم ترو عن أبیک عن آبائه عن عبد الله بن عباس أنه قال : سمعت رسول الله ( ص ) یقول : حب علی إیمان وبغضه کفر ؟ فقال : بلی فقال الرضا علیه السلام : فقسمة الجنة والنار إذا کانت علی حبه وبغضه فهو قسیم الجنة والنار  (عیون اخبار الرضا(شیخ صدوق): ج 1،  ص 92)


 ابا صلت هروی نقل کرده است که روزی مامون به امام رضا علیه السلام گفت:

یا اباالحسن ما را از پدرت امیرالمومنین آگاه ساز که به چه علت قسیم الجنه و النار خوانده شده است و این به چه معنا است که این مطلب فکر مرا مشغول ساخته است

پس امام رضا علیه السلام به او فرمودند:

ای مأمون آیا تو از پدرت و او از پدرانش از ابن عباس از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل نکردید که گفت از رسول خدا شنیدم می فرمایند:

حب علی ایمان و دشمنی با علی کفر است ؟

پس مأمون پاسخ داد آری

پس حضرت فرمودند: پس تقسیم می کند بهشت و دوزخ را زمانی که ایمان و کفر بر اساس حب و بغض او باشد، بنابر این او قسیم الجنه و النار است.


برخی از منابع اهل سنت که قسیم جنت و النار بودن امیرالمؤمنین در آنها ذکر شده است:

لفایق فی غریب الحدیث جارالله زمخشری ج 3 ص 97

شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 2 ص 260 و ج 19 ص 140

البدایه و النهایه ج 7 ص 392

المناقب ، خوارزمی ، ص 41

کنزالعمال متقی هندی ج 13 ص 152

تاریخ مدینه دمشق ج 42 ص 298



در خصوص روایت نبوی:

«حبّ علیّ إیمان و بغضه کفر: دوست داشتن علی(علیه‌السلام) ایمان است و بغض علی(علیه‌السلام) کفر است».

و روایت دیگری حضرت فرمودند: «بغض علی(علیه‌السلام) نفاق است».

این روایات با الفاظ مختلفی در منابع مختلف شیعه و اهل سنت وارد شده است ، در این‌جا نام برخی از  بزرگان و علمای طراز اول اهل سنت که این حدیث را نقل کرده و صحیح دانسته‌اند را بیان می‌کنیم:
1. «احمد بن حنبل» در کتاب المناقب، ص171 مخطوط.
2. «حاکم ابو عبد الله نیشابوری» در کتاب مستدرک ج3، ص129، چاپ حیدرآباد الدکن.
3. «احمد بن حجر عسقلانی» در کتاب لسان المیزان ج5، ص161، چاپ حیدرآباد.
4. «آلوسى» در کتاب روح المعانی ج2، ص17 چاپ منیریه مصر.
5. «ذهبی» در کتاب میزان الاعتدال ص236، چاپ حیدرآباد.
6. «خطیب خوارزمی»  در کتاب المناقب ص226، چاپ تبریز.
7. «نور الدین هیثمی» در کتاب مجمع الزوائد ج9، ص133، چاپ مکتبه القدسی، قاهره.
8. «ابن ابى الحدید» در کتاب شرح نهج‌البلاغه ج4، ص520، چاپ مصر.
9. «ابن حجر هیتمى» در کتاب الصواعق المحرقه، ص172، چاپ محمدیه مصر.
10. «خطیب بغدادی» در کتاب موضح اوهام الجمع و التفریق ج1، ص41، چاپ حیدرآباد الدکن.
11. «طبری» در کتاب ذخائر العقبى ص91، چاپ مکتبه القدسی مصر.
12. «سیوطی» در کتاب تاریخ الخلفاء، ص66، چاپ میمنیه مصر.
13. «قندوزى» در کتاب ینابیع الموده، ص47 و 213 و 247 چاپ اسلامبول.
14. «نور الدین هیثمی» در کتاب مجمع الزوائد ج9، ص132، چاپ مکتبه القدسی، قاهره.
15. «شیخ حسن عدوى حمراوى» در کتاب مشارق الانوار ص 122، چاپ مصر.
16.  «علامه طحاوی» در کتاب مشکل الآثار ج1، ص48، چاپ حیدرآباد الدکن.
17. «ابن عبد البر» در کتاب الاستیعاب ج2، ص460، چاپ حیدرآباد الدکن.
18. «قاضی موسى بن عیاض یحصبى» در کتاب الشفاء بتعریف حقوق المصطفى ج2، ص41.
19. «شیخ محمد بهجت دمشقی» در کتاب نقد عین المیزان، ص14، چاپ مجله قیمریه.
20. «سید محمد بن یوسف تونسى» مشهور به  «کافی» در کتاب السیف الیمانی المسلول ص 49.



 ______________________________

برخی از منابع اهل سنت که احادیث مبنی جهنمی و بهشتی شدن مردم بر اساس حب و بغض امیرالمؤمنین علیه السلام بیان کرده‌اند با استناد به آیه 24 سوره ق:

لما سمع أبو حنیفة أن الأعمش یروی عن علی بن أبی طالب ما لا یلیق بجلالة شأنه،

"فمرض فدخل علیه و معه ابن أبی لیلى و ابن شبرمة، و کان عنده شریک بن عبد الله،

التفت إلیه أبو حنیفة و کان أکبرهم فقال:

یا أبا محمد اتق الله فإنک فی أول یوم من أیام الآخرة و آخر یوم من أیام الدنیا،

و قد سمعت أنک تحدث فی علی بن أبی طالب بأحادیث لو سکت عنها لکان خیرا لک،

فقال الأعمش:

لمثلی یقال هذا؟

أسندونی، فلما أسندوه

قال: حدثنا ابن المتوکل القاضی عن أبی سعید الخدری قال:

قال رسول الله - صلى الله علیه وسلم -:

إذا کان یوم القیامة قال الله لی و لعلی بن أبی طالب:

أدخلا الجنة من أحبکما و أدخلا النار من أبغضکما، فلذلک قول الله تعالى:

{أَلْقِیَا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ}،

فقال: قوموا عنی لا یجیء أطهر من هذا، فما خرجوا من الباب حتى مات الأعمش رحمه الله تعالى". و قد روى هذا الحدیث بهذا الإسناد جمع، فهو إسناد صحیح.

منبع:

نام کتاب: السیوف المشرقة و مختصر الصواقع المحرقة نویسنده: الآلوسی، محمود شکری جلد: 1  صفحه: 665

لینک:

http://lib.efatwa.ir/46198/1/665

 

وقتی ابو حنیفه از اعمش شنید که او درباره فضایل حضرت علی سخنانی می‌گوید و در حال بیماری سختی نیز هست پس به سراغ او رفت به همراه ابن ابی لیلی و ابن شبرمه و شریک بن عبدالله.

از ابوحنیفه که از همه آنها بزرگتر بود به اعمش گفت

ای ابا محمد، تقوا پیشه کن و از خدا بترس و تو در حالی هستی که در اولین روز از روزهای آخرت و آخرین روز از روزهای دنیا هستی.

من شنیده‌م که تو درباره علی بن ابی‌طالب سخنانی می‌گویی که اگر از گفتنش خودداری کنی برایت بهتر است.

اعمش در پاسخ ابوحنیفه گفت:

مثلاً چه می‌گویم.

چه چیز خلاف واقعی می‌گویم؟

به راستی که ابن متوکل قاضی از ابی سعید خدری به من خبر داد که او گفت:

 رسول خدا صلوات الله علیه و آله فرمود:

هنگام روز قیامت، خداوند به من و به علی بن ابی‌طالب می‌گوید:

شما دو تن هر کس را که محب شما است داخل بهشت کنید و هر کس که شما دو نفر را دشمن می‌دارد وارد دوزخ کنید و این است معنای سخن خداوند که می‌فرماید:

{أَلْقِیَا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ (سوره ق - آیه 24}،

شما دو نفر هر کفر‌پیشه لجوج را داخل جهنم کنید.

سپس گفت از نزد من برخیزید که چیزی پاکیزه‌تر از این که به شما گفتم نیست.

پس از نزد او خارج شدند و دیگر او را ندیدند تا اینکه اعمش مرحوم شد.

 

برخی دیگر از منابع اهل سنت که این مطلب را نقل کرده‌اند:

1. نام کتاب : الموضوعات نویسنده : ابن الجوزی    جلد : 1  صفحه : 400

http://lib.efatwa.ir/43430/1/400

2. نام کتاب : الجواهر المضیة فی طبقات الحنفیة نویسنده : القرشی، عبد القَادر    جلد : 2  صفحه : 501

http://lib.efatwa.ir/40206/2/501

3. نام کتاب : الفوائد المجموعة نویسنده : الشوکانی    جلد : 1  صفحه : 382

http://lib.efatwa.ir/43282/1/382

4. نام کتاب : اللآلىء المصنوعة فی الأحادیث الموضوعة نویسنده : السیوطی، جلال الدین    جلد : 1  صفحه : 348

http://lib.efatwa.ir/43425/1/348

5. نام کتاب : تلخیص کتاب الموضوعات نویسنده : الذهبی، شمس الدین    جلد : 1  صفحه : 136

http://lib.efatwa.ir/43425/1/348

اگر یکی از این چهار ویژگی را داشتیم باید بترسیم!

استاد فرمود:

 بر طبق آیات قرآن، اگر در ما یکی از این ویژگی‌ها باشد باید بترسیم و بدانیم که اوضاع خرابه!


1. نماز با کسالت

2. انفاق با کراهت

3. اینکه مردم می‌دونن نمی‌شود رو کمک ما، چه مالی و چه جانی حساب کرد. یعنی امید خیر از ما نداشته باشند! (ولو که ریشمان هم تا نافمان باشه و پیشانی‌مان هم از شدّت نماز و عبادت پینه بسته باشه)

4. کسی که با احکام دین مشکل داشته باشه .(خمس، صیغه و... به لسان قرآن چنین کسی فاسق هست و آماده خروج از دین)


همچنین فرمود:

بدون تقوا ایمان لوس هست

به پِخّخخی می‌پَّره

تقوا مثل حصاری است به دور ایمان.